«قبةالصخره» کهنترین شاهکار معماری اسلامی
فارس/ حرم شريف در قدس از سه مسجد تشکيل شده است: مسجد الصخرة، مسجد عمر و مسجدالاقصي. «قبة الصخره» کهنترين شاهکار معماري اسلامي و بلندترين بارگاه و بقعه در حرم شريف است که در نهايت کمال باقي مانده است. قبة الصخره نخستين بناي اسلامي است که در شکل اصلياش باقي مانده است، گرچه در طول اعصار، تعمير و بازسازي شده ولي امروزه در اين بنا، بيشتر آثار معماري مربوط به سده اول هجري قابل مشاهده است.
جايگاه مسجدالاقصي (اولين قبله مسلمين) نسبت به قبةالصخره (صخره مقدس اديان)
پيش از اينکه فلسطين به دست مسلمانان افتد، در شهر بيتالمقدس در روي تپهاي که حرم الشريف نام داشت، معبد سليمان برپا بود. در روي اين تپه، صخره مسطحي قرار دارد که ميگويند به دست حضرت ابراهيم از فردوس به آن محل انتقال داده شده است و مورد احترام يهوديان و مسلمانان است.
صخره مقدس، سال ۱۸۹۰ ميلادي
اين صخره بلندترين نقطه کوه مورياست؛ بر طبق روايات يهود، آرامگاه حضرت آدم نيز در اين کوه يافت شده و جايي که اولين انسان آفريده شده است. ابعاد صخره ۱۸ در ۱۳ متر و بلندترين نقطهاش يک متر و نيم بالاتر از کفِ قبّه است. در زير صخره، غاري به مساحت ۴.۵ متر مربع است که به روايتي اين غار، عبادتگاه حضرت داوود و سليمان نبي بوده است.
گفته ميشود بر قطعهاي از يک ستون مرمرين در جنوب غربي صخره «قدم محمد» قرار دارد که جاي پاي حضرت محمد(ص) است، در شبي که به معراج رفت.
مسجد عمر (که هويت مجزايي از قبةالصخره دارد)، تاريخ عکس: آوريل ۱۸۶۲ ميلادي
با اينکه اين مسجد در زمان عبدالملکبن مروان و طي ۵ سال (سال ۶۸۷ تا ۶۹۲ ميلادي) ساخته شده است ولي برخي آن را به غلط مسجد عمر ميخوانند. چرا که هنگام فتح بيتالمقدس به دست اعراب مسلمان در سال ۶۳۷ ميلادي، مسيحيان خواستار حضور شخص خليفه دوم براي امضاي پيمان تسليم بودند؛ عمر بن خطاب پس از حضور در بيتالمقدس و امضاي پيمان، روي صخره نماز خواند و دستور داد آنجا مسجدي بنا شود.
اين در حالي است که عبدالملک ۷ سال عوايد مصر را کنار گذاشت تا مخارج ساخت قبة الصخره را تأمين کند. البته انگيزه او، عمل به توصيه خليفه دوم نبود، بلکه به دنبال بديلي براي کعبه بود تا مسلمانان شام به جاي کعبه، دور آن طواف کنند! چون مردم شام هرگاه به حج ميرفتند، عبدالله بن زبير (خليفه رقيب) از آنها بيعت ميگرفت و اين براي عبدالملک خوشايند نبود.
نمايي از قبةالصخره، سال ۱۸۹۰ ميلادي
نام معمار قبة الصخره را نميدانيم، بيشک ميتوان گفت کارگران عرب و رومي با نظارت دو نفري که نامشان در ماجراي ساخت قبه آمده، يعني «رجاء بن حيات» و «يزيدبن سلام» در خلق اين بنا دست داشتهاند.
نقشه قبة الصخره مستقيماً برگرفته از نوع متمرکزي است که در دنياي مسيحيت کاربرد داشت و عموماً براي تعميدگاه، و به ويژه در فلسطين براي کليسا، يادبود حوادث دوران مسيحيت، مورد استفاده بود. اين نقشه هشت ضلعي، بيشتر شامل يک هشتگوشه بسته بيروني است که دو هشتگوشه باز استوار بر ستونها را در بر ميگيرد. بر فراز اينها قبهاي روي ساقهاي بلند و دايره شکل بنا شده است. اين نقشه نمايشگر کاري زيباست که قبلاً در دنياي بيزانس راه تکامل را پيموده است.
برشي از مسجد اياصوفيه که بناي اصلي کليسايي ساختهشده در سال ۵۶۲ ميلادي است
طرح قبة الصخره شباهتي به طرح مسجد مدينه ندارد و شباهت آن به کليساي اياصوفيه در قسطنطنيه زيادتر است. در واقع نوعي سيبوريوم (ciborium) بود و در نتيجه بنا، به شکل مقابر شهداي مسيحي درآمد. سيبوريوم نوعي سايبان تزييني است که بر روي ستايشگاه برخي از کليساها و معابد مسيحي قرار دارد.
قبة الصخره، نخستين نمونه مسجدهايي است که به دليل فاصله گرفتن از سادگي ساختمان و بيپيرايگي ـ که ويژگي مساجد پيش از آن بود ـ از ساير مساجد متمايز ميشود. قسمت مرکزي اين مسجد به صورت استوانهاي است که در روي آن گنبد قرار دارد و در اطراف استوانه دو رديف ستون سنگي و پايههاي پنج ضلعي، مسجد را به صورت بناي هشت ضلعي درآورده است.
ابن عبدربّه در سال ۹۱۳ ميلادي از جزئيات بيشتري پيرامون قبةالصخره سخن گفته است: «اينک گنبد را با ۳۳۹۲ ورق سربي پوشانده بودند و بر اين ورقها ۱۰۲۱۰ صفحه برنجيِ طلا کاري بوده است.»
نگاهي به قسمت بالاي بنا نشان ميدهد که تمام فضا به وسيله گنبد فرا گرفته شده است، امري که حالت روحاني محيط مسجد را فزوني ميبخشد. اين گنبد، دو پوشه چوبي است. گنبد کنوني که به جاي گنبد اوليه در قرن دوازدهم بنا شده، به احتمال بسيار از همان زمان زراندود بوده است. ابن فقيه که گنبد را در سال ۹۰۳ ميلادي ديده است، ميگويد: «گنبدي روي گنبدي (گنبد دوپوش) است و بر آن ورقهاي سرب و مس، همه پوشيده از طلا».
طاق (رواق)هايي نعل اسبي از مميزات معماري اکثر مساجد عصر اموي است، که در قبة الصخره نيز به کار گرفته شده است.
نقشمايه غالب طاقهاي قبةالصخره را که به صورت نباتات، درختان و جامهاي جواهر نشان متجلي ميشد، نماد پيروزي مسلمين، معبد سليمان و خود بهشت تفسير کردهاند.
نمايي از بيتالمقدس، ۱۳۰ سال قبل
اعراب مسلمان چيزي به نام هنر نداشتند. آنان هنر صنعتگران مصري، سوري، يوناني و ايراني تحت فرمانروايي خود را گرفتند و به هم پيوند زدند که امروزه به نام «هنر اسلامي» شناخته ميشود. معماري عصر امويان را بايد آغاز هنر اسلامي دانست.
«صخره مقدس» که زير قُبَة الصّخره در بيتالمقدس قرار دارد، در اديان يهوديت، مسيحيت و اسلام مورد احترام است. يهوديها آن را محترم ميشمارند چرا که معتقدند خاک آدم از آن تهيه شده و زمين از آنجا گسترده شده است. صخره در ميان مسيحيها محترم است، چون اعتقاد دارند معبد (هيکل) سليمان آنجا بوده و صخره تا مدتها ميزان «تابوت عهد» بوده است. اين صخره در اسلام هم داراي جايگاه ويژهاي است، چرا که حضرت محمد(ص) از آنجا سوار بُراق شد و به معراج رفت. ضمن اينکه اسرافيل هم از روي اين صخره در صور ميدمد و قيامت آغاز ميشود.
۲۱ آگوست ۱۹۶۹ مسجدالاقصي توسط «مايـکل روهان» به آتش کشيده شد؛ رژيم صهيونيستي اعلام کرد او يک مسيحي مجنون است اما برخي منابع معتقد بودند او يهودي است. در اين آتشسوزي، آسيبي به قبةالصخره نرسيد اما در مسجدالاقصي، منبر صلاحالدين ايوبي و بسياري کتابها و ديوارها در آتش سوخت. «مايـکل روهان» هم پس از مدتي بستري در تيمارستاني در عکا، بدون اينکه محاکمه شود به کشورش (استراليا) بازگردانده شد!