افراد واقعا خلاق چه ویژگیهای رفتاری مشترکی دارند؟

يوکن/ آيا مي دانيد خلاقيت چه معنايي دارد؟ افراد خلاق چه خصوصيات مشترکي دارند؟ شايد تصور کنيد خلاقيت ويژگياي است که در هر فردي در دوران کودکي و نوجواني بروز مي کند، اما در سنين بزرگسالي از دست مي رود. برخي ديگر باور دارند خلاقيت ويژگياي است که تنها در افراد کمي ديده مي شود و بقيه قادر به کسب آن نيستند. عدهاي مي گويند تمام افراد خلاقيت دارند و تنها بايد آن را رشد دهند.
برخي افراد داراي شخصيتي پايدار با تفکر خلاقانه هستند، اما شايد اين ويژگي برحسب موقعيت و زمان تغيير کند. گاهي به طور اتفاقي با عوامل انگيزشي و ايدههاي ناب مواجه مي شويم. تفکر خلاق نيازمند شناخت بسيار پيچيدهاي است، اما با اين حال جدا از روند انديشيدن عمل مي کند.
تحقيقات انجام شده در علم اعصاب، تصوير بسيار پيچيدهاي از خلاقيت ارائه مي دهد. در اين راستا دانشمندان مي گويند، خلاقيت چيزي بيش از تفاوت راست مغز و چپ مغز بودن است. همان طور که مي دانيد، راست مغز بودن به معناي احساساتي و خلاق بودن و چپ مغز بودن به معناي منطقي و دقيق بودن است.
اگر بخواهيم به اين موضوع از ديد روانشناسي نگاه کنيم، شخصيتهاي خلاق را به سختي مي توان مشخص کرد؛ زيرا اين افراد شخصيتي پيچيده دارند و در بيشتر اوقات از عادتهاي هميشگي و روزمرگيها دوري مي کنند. مطالعات نشان مي دهد خلاقيت نيازمند به هم پيوستن چند ويژگي، رفتار و تأثيرات اجتماعي روي يک فرد است.
دکتر "اسکات بَري کافمَن" (Scott Barry Kaufman)، مدير سازمان قوهي تخيل در دانشگاه پِنسيلوانيا، در مصاحبه با نشريهي "هافينگتن پُست " مي گويد: "افراد خلاق به سختي مي توانند خود را بشناسند، زيرا ويژگيهاي افراد خلاق بسيار پيچيدهتر از افراد غير خلاق است. در افراد خلاق اغلب چيزهايي که بيشتر به چشم مي آيد تناقضات شخصيتي اين افراد است. آنها معمولاً افکار پريشانتري دارند."
براي رفع ابهام بايد بدانيد افراد بسيار خلاق داراي ويژگيها و رفتارهاي مشترک هستند. در ادامه 18 کاري که افراد خلاق به روشهاي متفاوت انجام مي دهند را معرفي خواهيم کرد.
افراد خلاق مدام خيالپردازي ميکنند
افراد خلاق باور دارند خيال پردازي به هيچ عنوان وقت تلف کردن نيست. به عقيدهي کافمن و "ربه کا ال. مک ميلان" (Rebecca L. McMillan)، روان شناس که با همکاري با هم مقالهي "قصيدهاي در وصف خيال پردازيِ مثبت و سازنده" را نوشتهاند، خيال پردازي مي تواند سبب ايجاد تفکر خلاقانه شود. البته مي دانيم خيلي از ايدهها به طور اتفاقي و وقتي ذهنمان جايي ديگر بوده، بيان شدهاند.
تحقيقي در سال 2012 ميلادي انجام شده که نشان مي دهد خيال پردازي نشانهي درگيري شديد ذهني است. عصب شناسان مي گويند روندهاي ذهني درگير در خيال پردازي، با روندهاي ذهني درگير در تخيل و خلاقيت يکسان است.
افراد خلاق همه چيز را ميبينند
افراد خلاق هميشه و در هر موقعيتي فرصتها را در مي يابند و مدام به دنبال جمع آوري اطلاعات هستند که به آنها در تفکر خلاقانه کمک مي کند. "هِنري جِيمز" (Henry James)، نويسندهي آمريکايي، مي گويد، نويسنده واقعي کسي است که هيچ چيز از نظرش پنهان نمي ماند.
"جوآن ديدي يِن" (Joan Didion)، نويسندهي آمريکايي، هميشه دفترچه يادداشتي همراه خود داشت تا تمام اتفاقات پيرامونش را بنويسد. او از تمام مشاهدات خود براي شناخت بهتر تناقضات و پيچيدگيهاي ذهنش استفاده مي کرد.
ديدي يِن در مقالهي "پيرامون همراه داشتن دفترچه " (On Keeping A Notebook) نوشت: "دفترچه يادداشتها بسيار مفيد هستند، زيرا هر چقدر دقيق و موشکافانه اتفاقات اطرافمان را ضبط کنيم، باز هم ممکن است برخي چيزها را از ياد ببريم. اين دفترچه براي استفادهي عمومي به کار نمي رود که تنها شامل تفکرات و حرفهاي دلنشين و قابل احترام باشد. بلکه درباره چيزي خصوصي حرف مي زنيم، درباره رشته افکار بسيار کوچک که در همان وهله اول به کار نمي آيند، اما همين بخشهاي کوچک از رشته افکار براي فرد موردنظر داراي معنا و مفهوم است."
افراد خلاق وقتي کار ميکنند که بهرهوري بيشتري دارند
خيلي از افراد خلاق کارهاي مهم خود را صبح خيلي زود يا آخر شب انجام مي دهند. "ولاديمير نابوکوف" (Vladimir Nabokov)، رمان نويس روس-آمريکايي، وقتي از خواب بيدار مي شد، در حدود ساعت 6 تا 7 صبح، به سرعت به سراغ نوشتن مي رفت. "فرانک لويد رايت" (Frank Lloyd Wright)، طراح و آرشيتکت آمريکايي، ساعت 3 يا 4 صبح از خواب بيدار مي شد و بعد از چند ساعت کار کردن دوباره مي خوابيد. افراد خلاق مي دانند در چه ساعتي از روز ذهنشان عملکرد بهتري دارد و برنامه خود را مطابق با همان تنظيم مي کنند.
افراد خلاق زمانهايي را در تنهايي سپري ميکنند
"رولو مِي" (Rollo May)، روانشناس آمريکايي مي گويد: "براي بروز تفکر خلاقانه، بايد بتوانيد از زمان تنهايي خود بيشترين استفاده را ببريد و بر ترس از تنها بودن غلبه کنيد."
معمولاً افراد خلاق و هنرمندان را افرادي منزوي مي دانيم، غافل از اين که تنهايي مي تواند سبب بروز تفکر خلاقانه و خلق بهترين کارها شود. پس بهتر است زماني را به تنها بودن اختصاص دهيم تا ذهنمان امکان پرسه زدن داشته باشد.
او معتقد است: "بايد با نداي درونتان ارتباط برقرار کنيد تا قادر به بيان آن شويد. وقتي در تنهايي درباره خودتان تأمل نکنيد و با خودتان تماس نداشته باشيد، پيدا کردن نداي خلاق درونتان سخت خواهد بود."
افراد خلاق از سختيهاي زندگي به نفع خود استفاده ميکنند
خيلي از داستانها و آهنگهاي تمثيلي از سختيها و رنجهاي فراوان الهام گرفته شدهاند، از اين سختي و دلشکستگيها مي توان براي خلق آثار هنري بزرگ استفاده کرد. يکي از شاخههاي جديد روان شناسي با نام "شکوفايي پساحادثه اي" (post-traumatic growth)، مي گويد هر فردي مي تواند از سختيها و اتفاقات زندگي خود در جهت رشد و شکوفايي خلاقانه استفاده کند. تحقيقات نشان مي دهد حوادث زندگي به مردم کمک مي کند تا در زمينههايي چون ارتباطات بين فردي، معنويت، قدر دانستن زندگي، پيدا کردن فرصتهاي جديد، خلاقيت و ... رشد کنند.
کافمن مي گويد: "خيلي از افراد مي توانند از اين موضوع به عنوان سوخت محرک استفاده کنند که براي رسيدن به ديدگاه متفاوت از واقعيت، نياز دارند. معمولاً ديدگاه آنها نسبت به زندگي، به عنوان جايي امن، در مقطعي از زمان، در هم شکسته و اين مسئله سبب شده تا يک قدم به عقب بردارند و با نگرشي جديد به دنياي پيرامون خود نگاه کنند. زاويه ديد جديد سبب بروز خلاقيت مي شود."
افراد خلاق به دنبال کسب تجربيات جديد هستند
افراد خلاق دوست دارند خود را همواره در معرض تجربيات، احساسات و شرايط ذهني جديد قرار دهند و اين مسئله سبب بروز نتايج خلاقانه مي شود.
کافمن مي گويد: "استفاده از تجربيات تازه هميشه اصليترين نشانه نتايج خلاقانه است. شايد اين مسئله جنبههاي مختلفي داشته باشد، اما تمام آنها به هم مرتبط هستند: کنجکاوي، دنباله روي هيجان، قبول هيجانات و پذيرا بودن نسبت به تخيلات. آنچه تمام اينها را در بر مي گيرد، محرکي براي کشف شناختي و رفتاري جهان است، هم در دنياي درون و هم دنياي بيرون."
افراد خلاق گاهي شکست ميخورند
کافمن مي گويد: "تحمل شکست، براي موفقيت در خلاقيت نياز است." معمولاً کارهاي خلاقانه بعد از شکستهاي متوالي انجام مي شود تا در نهايت چيزي به دست آيد که ماندگار باشد. به همين خاطر افراد خلاق، آنهايي که به موفقيت رسيدهاند، ياد گرفتهاند خيلي به شکستهاي خود اهميت ندهند.
"استيوِن کاتلِر" (Steven Kotler)، نويسندهي سايت "فوربس"، در مقالهاي با عنوان "انيشتين، نابغهي خلاق" مي گويد: "هميشه افراد خلاق شکست مي خورند و موفقترين شان بيشتر از همه شکست مي خورند."
افراد خلاق سؤالات بزرگي دارند
افراد خلاق بسيار کنجکاو هستند. آنها هميشه حس کنجکاوي خود را حفظ مي کنند و مي خواهند در زندگي انتخاب کنند. اين افراد از طريق مکالمه و پرسه زني ذهن، به دنياي پيرامونشان نگاه مي کنند و مي خواهند بدانند چرا دنيا اين گونه است.
افراد خلاق با مردم معاشرت دارند
اين افراد درباره اتفاقات پيرامون و زندگي ديگران کنجکاو هستند و مي خواهند مردم را ببينند و حتي ممکن است ايدههاي ناب خود را از اين راه به دست آورند.
کافمن مي گويد: "تمام عمر مارسل پروست صرف کنجکاوي و مردم نگري شد. او تمام مشاهدات خود را مي نوشت و در نهايت تمام يادداشتهاي او وارد کتابهايش شد. خيلي از نويسندگان، به مردم نگري اهميت مي دهند و تعريف دقيقي از طبيعت انسان دارند."
افراد خلاق ريسکپذير هستند
ريسک پذيري بخشي از انجام کارهاي خلاقانه است. خيلي از افراد خلاق با ريسک کردن در جنبههاي مختلف زندگي خود به رشد و پيشرفت مي رسند.
استيون کاتلر در فوربس نوشت: "ارتباط عميق و معناداري ميان خلاقيت و ريسک کردن وجود دارد، اما در بيشتر مواقع اين موضوع ناديده گرفته مي شود. خلاقيت، عمل خلق چيزي از هيچ است و بايد تمام کارهايي که در مرحلهي اول بنا بر تخيل خود در پيش گرفتهايم، را بيان کنيم. معمولاً زمان، پول و آبروي از دست رفته از پيامدهاي خلاقيت نافرجام است. "
افراد خلاق به دنبال فرصتي براي بيان خودشان هستند
"فِرِدريش ويلهِلم نيچه" (Friedrich Wilhelm Nietzsche)، فيلسوف مشهور آلماني، باور دارد بايد زندگي و دنيا را به چشم يک اثرهنري نگريست. افراد خلاق چنين نگرشي دارند و هميشه به دنبال فرصتي براي بيان خودشان در زندگي روزمره هستند.
کافمن در اين باره مي گويد: "خلاقيت چيزي بيش از بيان فردي نيازها، آرزوها و ويژگيهاي خودتان نيست."
افراد خلاق علاقهمنديهاي خود را دنبال ميکنند
افراد خلاق به طور ذاتي انگيزه دارند. انگيزه دروني آنها براي عمل کردن، از ميل درونيشان نشاءت مي گيرد. روانشناسان مي گويند افراد خلاق از انجام کارهاي چالش برانگيز انرژي مي گيرند که از نشانههاي انگيزش ذاتي است. مطالعات نشان مي دهد فکر کردن به دلايل اصلي براي انجام يک کار، براي تقويت خلاقيت کافي است.
"ام.اِي. کالينز" و "تِرزا ام. آمابيل" در کتابي با نام "راهنماي خلاقيت" نوشت: "افراد خلاق به دنبال ريسکها و مسائل چالش برانگيز مي روند و با علاقه با آنها برخورد مي کنند، بدين ترتيب حسي از قدرتمند بودن ناشي از توانايي استفاده از استعدادهايشان را تجربه مي کنند."
افراد خلاق از محدودهي ذهني خود بيرون ميروند
کافمن مي گويد خيال پردازي به ما کمک مي کند تا ديدگاههاي رايج خود را رها کنيم و روشهاي مؤثر انديشيدن را پيدا کنيم که مي تواند از فوايد مهم کار خلاقانه باشد.
کافمن معتقد است: "خيال پردازي به ما کمک مي کند تا زمان حال را رها کنيم. شبکهي مغزي که با خيال پردازي مرتبط است، همان شبکه مغزياي است که با نظريهي ذهن (theory of mind) مرتبط است. مي خواهم اسم آن را "شبکهي مغزي تخيل " بگذارم. اين شبکه به شما امکان مي دهد تا آيندهتان را تجسم کنيد، اما اين فرصت را فراهم مي کند که تصور کنيد ديگران به چه چيزي فکر مي کنند."
افراد خلاق در کارهايشان غوطهور ميشوند
افراد خلاق مي دانند وقتي در حال نوشتن، نقاشي کردن و هر کاري هستند، احساس "غوطهور شدن" در کارشان را دارند که به آنها کمک مي کند در بالاترين سطح از تواناييهاي خود اثري خلق کنند. "تچان" (flow) حالتي رواني است که در آن فرد از تفکر خودآگاه فراتر مي رود و به نهايت تمرکز و آرامش مي رسد. وقتي فردي در اين حالت است، نسبت به هر حواس پرتي و فشاري که مانع از عملکرد درست شود، ايمن خواهد بود.
پس وقتي در اين شرايط قرار مي گيريد که کاري را انجام دهيد که هم در آن مهارت داريد، هم از آن لذت مي بريد و هم شما را به چالش وا مي دارد.
کافمن مي گويد: "افراد خلاق هر آنچه دوست دارند را پيدا کرده و به مهارتي رسيدهاند که بتوانند در کارهايشان غوطهور شوند و به حالت تچان برسند. حالت تچان نيازمند تطابق ميان مهارتهاي شما با کار يا فعاليتي است که مشغول آن هستيد."
افراد خلاق همه چيز را زيبا ميبينند
افراد خلاق تفکراتي مثبت دارند و از اين که اطرافشان را پر از خوبي و زيبايي کنند، لذت مي برند. تحقيقي در مجله "روان شناسيِ زيبايي شناسي، خلاقيت و هنر" چاپ شده که نشان مي دهد موسيقي دان ها، حساسيت و پاسخ گويي بالايي نسبت به زيباييِ هنري دارند.
افراد خلاق نقاط را به هم متصل ميکنند
افراد خلاق مي توانند فرصتهايي که ديگران قادر به درک آن نيستند را ببينند، اين همان چيزي است که ميان افراد خلاق با ديگران تمايز ايجاد مي کند. خيلي از نويسندگان و هنرمندان مي گويند خلاقيت توانايي متصل کردن نقطههايي به يکديگر است که ديگران هيچ وقت به فکر وصل کردن آنها به هم نيستند.
استيو جابز مي گويد: "وقتي از افراد خلاق مي پرسيد چطور اين کار را انجام دادهايد، احساس گناه مي کنند چون کاري انجام ندادهاند، بلکه چيزهايي را ديدهاند که بعد از مدتي به نظرشان واضح و روشن آمده است، در واقع آنها موفق شدهاند تجربياتشان را به هم متصل کنند و چيزهاي جديد بسازند."
افراد خلاق همواره چيزهايي را تغيير ميدهند
کافمن مي گويد تجربيات مختلف، بيش از هر چيزي، براي خلاقيت نياز است. افراد خلاق مي خواهند هر چيزي را تغيير دهند و به تجربيات جديد برسند. آنها از هر چيزي که زندگي را برايشان يکنواخت و تکراري مي کند، دوري مي کنند. کافمن معتقد است، افراد خلاق تنوع زيادي در تجربياتشان دارند.
افراد خلاق براي تمرکز حواس خود وقت صرف ميکنند
افراد خلاق به ارزش ذهن متمرکز و شفاف پي بردهاند. خيلي از افراد موفق، کارآفرينان، هنرمندان، نويسندگان و کساني که کارهاي خلاقانه انجام مي دهند، از مديتيشن به عنوان راهي براي داشتن ذهن خلاقانه استفاده مي کنند.
مطالعات نشان ميدهد تمرکز حواس ميتواند قدرت مغز را تقويت کند. محققان آلماني در سال 2012 ميلادي اعلام کردند تمرينات مديتيشن مي تواند تفکر خلاق را ارتقا دهد. تمرکز حواس با تقويت حافظه، تقويت سلامت عاطفي، کاهش استرس و بهبود شفافيت رواني به دست ميآيد که تمام آنها سبب بهبود تفکر خلاق ميشود.