ضربالمثلی که بعد از «فتح تهران» در دهان مردم افتاد!

فارس/ ۲۲ تيرماه سال ۱۲۸۸ شمسي، تهران توسط نيروهاي مشروطهخواه فتح شد. «فتح تهران» يکي از مهمترين رخدادهاي تاريخ معاصر است و البته يک نکته جالب هم دارد که نزد مردم، ضربالمثل شد و کليد فهم بسياري از وقايع مشروطه ايران محسوب ميشود.
امين رحيمي: مظفرالدين قاجار به مردم، مشروطه داد و پسرش محمدعلي زد زير بساط و فرمانهاي مشروطه را امضاء نکرد و آخر سر، مجلس ايران را به توپ بست و مشروطهخواهان را کشت و زنداني کرد و تبعيد کرد. به قول خودش: «دستور دادهايم به قزاقها هر که نافرماني کرد، امانش ندهند، هر که فرياد مشروطهخواهي سر داد، پوستش را کنده، کاه پُر کنند».
اينطوري «استبداد صغير» در تاريخ معاصر ايران شروع شد و عاقبتش چه شد؟ يکسال بعد، گروهي از مشروطهخواهان از شمال ايران و گيلان به فرماندهي «محمدولي خان تنکابني» و گروهي ديگر از مرکز ايران و اصفهان به فرماندهي «سردار اسعد بختياري» راه افتادند به سمت پايتخت و تهران را فتح کردند. «ولاديمير لياخوف» فرمانده روسي بريگارد قزاق هم که طرفدار محمدعلي قاجار بود و يکسال پيش مجلس را به توپ بسته بود، قشنگ آمد جلوي مشروطهخواهان و تسليم شد و بعد هم فرستادندش برود روسيه تزاري. فاتحان تهران مجلسي در بهارستان تشکيل دادند و محمدعلي قاجار را از سلطنت خلع کردند و پسرش احمدميرزا، وليعهد قاجار را به جايش نشاندند و مشروطه و مجلس شوراي ملي دوباره برقرار شد.
حالا همينطوري راحت آمدند، تهران را فتح کردند؟ نخير! از ۲ ماه پيش راه افتاده بودند و شهر به شهر آمده بودند و تيرماه در تهران ميجنگيدند و چند روز درگيري و کشتار بود.
مراسم تشييع يکي از مجاهدان مشروطه
مشروطهخواهان ناگهاني!
مشروطهخواهان ۲۲ تير وارد تهران شدند و ۳ روز درگيري شهري بود با ۳ هزار سرباز طرفدار محمدعلي قاجار که توپ هم داشتند. وقتي هم مشروطهخواهان پيروز شدند روز شنبه بود و خيليها همان روز مشروطهخواه شدند! «مهدي ملکزاده» در کتاب «تاريخ انقلاب مشروطيت ايران» از «مجاهدان روز شنبه» ياد ميکند و مينويسد: «فتح تهران از پنجشنبه شروع شد و روز شنبه جنگ ميان مشروطهخواهان و مستبدين با فتح تهران خاتمه يافت و تهران بلکه همه ايران به دست فاتحين ملي افتاد. همان روز صدها نفر از افرادي که در جنگ شرکت نداشتند و در خانههاي خود مخفي بودند و بعضي از آنها هم از مستبدين بودند به محض شنيدن خبر فتح مشروطهخواهان و فرار محمدعلي شاه از سوراخها بيرون آمده خود را چون مجاهدان ملي، مسلح و ملبس نموده و بناي خودنمايي و اظهار رشادت گذارده و از فداکاريهاي خود در جنگ داستانها سراييدند، ولي به زودي عدهاي از آنها رسوا شدند و به نام مجاهد روز شنبه معروف شدند».
سردار اسعد بختياري (سمت راست) و محمد ولي خان تنکابني (سمت چپ)
پيام تبريک و چاپ عکس در روزنامه
جالب اينکه بسياري از اين مجاهدانِ روز شنبه رجال سياسي و حتي درباريان بودند که بعدها در دولت مشروطه پست و مقام گرفتند. «احمد کسروي» در کتاب «تاريخ هجده ساله آذربايجان» تعريف ميکند: «اينان آن کسانياند که هميشه در پيرامون محمدعلي ميرزا و پدر بر پدر از درباريان بودند و بيشتر ايشان در زماني که محمدعلي ميرزا مجلس را به توپ بست و رشته کارهاي کشور به دست لياخوف و شاپشال افتاد، عنوان وزارت داشتند. هر روز در باغ شاه آن بيدادگريهاي لياخوف را با ديده ديدند و کالبدهاي پيروان ميرزا جهانگيرخان و ملکالمتکلمين را که در راه آزاديخواهي جان باخته بودند، تماشا نمودند و اين اندازه مردي از خود نشان ندادند که به آن بيدادگريها ايراد گيرند ولي اکنون بيدرنگ از کار کناره جستند و اين از بهر آن کردند که رو به سوي مشروطه بياورند و ديگر از دسته درباريان بيرون باشند»
و در کتاب «تاريخ مشروطه ايران» نيز تعريف ميکند: «در اين فهرست [نمايندگان مجلس] آن چه ميبايد نيک ديد، نامهاي وثوقالدوله و مُخبرالملک و ديگر اينگونه لقبداران است... ما ميپرسيم اينان را دل به کشور و توده ميسوخت و هواخواه مشروطه بودند؟... اگر چنين است پس چرا در آن کوششها که دو سيد [بهبهاني و طباطبائي] و همدستان ايشان در راه رسيدن به مشروطه ميکردند اينان همراهي ننمودند و در آن روزهاي سخت، کمترين ياوري نشان نميدادند؟ اگر هوادار مشروطه نميبودند پس چگونه اکنون به دلخواه نمايندگي مجلس را پذيرفتند؟ پيداست که اينان را خواستهاي ديگري در دل ميبوده و يا جز در پي سودجويي نبودند».
و باز روايت ميکند که فرداي روز پيروزي، نامههاي تبريک بسياري از طرف کساني که نقشي در مشروطه نداشتند در روزنامهها منتشر شد و اينان با لباس مجاهدان مشروطه و اسلحه به دست عکس خود را کنار پيامهاي تبريک چاپ کرده بودند.
بسياري از کساني که براي مشروطه تلاش کردند پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلي قاجار دستگير و کشته شدند
خلاصه اينکه ماجراي انحراف مشروطيت و فاصله گرفتن از مشروطه مشروعه را خيليها معتقدند دليلش همين مجاهدان روز شنبه بودند. معلوم است بسياري از اين افراد نزد افکار عمومي لو رفتند و از آن پس ضربالمثل «مجاهد روز شنبه» سر زبانها افتاد و هر وقت کسي خودش را بدون اينکه زحمتي کشيده باشد وسط ماجرايي جا ميکرد و مدعي پيروزي و موفقيت ميشد، ميگفتند فلاني «مجاهد روز شنبه» است.
عکسي از مجاهدان مشروطه. پس از فتح تهران افراد بسياري ناگهان مجاهد راه مشروطه شدند و عکسي از خودشان در لباس رزم در روزنامه چاپ کردند و پيروزي مشروطه را تبريک گفتند