داستانک/ ماجرای شنیدنی فروش خانه!
خراسان
بروزرسانی

خراسان/ خانمي از خانهاش راضي نبود. با همسرش پيش دوستي که در کار خريد و فروش خانه بود رفتند و از او خواستند تا خانه را بفروشد.دوست يک آگهي نوشت و آن را برايشان خواند: «خانهاي زيبا که در محلهاي آرام قرار گرفته، تراس نقلي مشرف به درختان کوچه و آسمان زيبا با صداي دلنواز گنجشکان، اتاقهاي کوچک اما دلباز و هال و پذيرايي دنج و صميمي.
آشپزخانهاي که در آن فقط غذا با عشق پخته و خورده ميشود و حياطي که با چند همسايه مهربان شريکي از آن استفاده ميشود...» خانم صاحبخانه تا متن آگهي را شنيد گفت: «در تمام مدت عمرم ميخواستم جايي داشته باشم مثل اين خانهاي که شما تعريف کردي. کاش حواسم بيشتر بود و از اين خانه بيشتر لذت ميبردم. اين خانه فروشي نيست!» و خوشحال از دوستشان خداحافظي کردند و به خانه بازگشتند.