نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دیدنی-خواندنی

به نظر «سهروردی» چگونه باید قرآن بخوانیم؟

منبع
فارس
بروزرسانی
به نظر «سهروردی» چگونه باید قرآن بخوانیم؟

فارس/ سهروردي زاده کجاست؟ قريه «سهرورد» که امروزه شهري است در استان زنجان. او را بيست‌و‌سومين فرد مشهور از خاندان مشهور «سهروردي» دانسته‌اند که همگي اهل علم و عرفان بوده‌اند. اين سهروردي بزرگ که اسمش «شهاب‌الدين‌ يحيي» بود و در سال ۵۳۳ شمسي به دنيا آمد، مدتي در مراغه تحصيل کرد و بعد به اصفهان رفت که در آن روزگار مرکز علوم بود و بعد به ايران‌گردي پرداخت و عرفاي زمانه را ملاقات کرد و بعد به حلب در سوريه امروزي رفت و آن‌جا به دليل حرف‌هايي که مي‌زد مثل بسياري از اهل معنا اسير بدگويي اهل ظاهر شد و متهم شد و به زندان افتاد و همانجا درگذشت؛ ۳۷ ساله بود. پيش از آن اما يک کار بزرگ کرد که در تاريخ بشر بي‌سابقه بود؛ عرفان را به فلسفه آورد و فلسفه جديدي بنيان‌گذاشت که نامش فلسفه اشراق است.

چطور اين کار را کرد؟ فلسفه را که متأثر از عقل‌گرايي يوناني بود با «حکمت خسرواني» که نوعي آگاهي و دانش باستاني ايراني بود بهم آميخت و گفت که عقل و خرد فقط پايه و اساس آگاهي است و فيلسوف پس از آن بايد به کشف و شهود معنوي و دروني بپردازد و از اين راه حقيقت را دريابد.

حالا چرا سهروردي فيلسوفي ممتاز در تاريخ بشر است؟ چون آن‌موقع آن راهنمايي‌ها را به بشر ارائه داد و تازه در دوران معاصر ما فيلسوفان از فلسفه عقلي محض به شهود معنوي انسان رسيده‌اند و فيزيک‌دان‌ها از طبيعت به ماوراء‌الطبيعه مايل شده‌اند و عقل‌گراها بالاخره پذيرفته‌اند که انسان فقط عقل نيست و آگاهي فقط ناشي از خرد نيست و «حقيقت» عظيم‌تر از آن است که عقل بتواند به تنهايي دريابد.

سهروردي عرفان را به فلسفه آورد ولي چون آثارش ترجمه نشد تا قرن بيستم نزد فلاسفه غرب و در جهان ناشناخته ماند

ميراث معنوي کهن ايرانيان
از سهروردي حدود ۵۰ اثر باقي‌مانده که بخش‌هايي از آن به فلسفه اشراق مي‌پردازد. فلسفه اشراق کليتي پيچيده است و توضيح آن به اصطلاحات فلسفي و عرفاني نياز دارد و البته به لغاتي که از نظر معنايي براي درک دشوار هستند. حالا اگر بخواهيم ساده بگوييم چطوري مي‌شود؟

اول بايد بدانيم که حکمت خسرواني نوعي فلسفه و عرفان باستاني ايران است که فرزانگاني همچون «جاماسب» و «فرشوشتر» پيام‌آوران آن بودند و عرفاي بزرگ ازجمله «ابوسعيد ابوالخير» و «ابوالحسن خرقاني» و «بايزيد بسطامي» ميراث‌داران آن. در واقع حکمت خسرواني که صاحبان آن را فرزانگان مي‌نامند ميراث معنوي کهن ايرانيان محسوب مي‌شود. بر اساس حکمت خسرواني خدا يگانه است و خالق و فزاينده است و هستي شامل نور و ظلمت است و آدمي با کارهاي نيک و پرهيز از خواهش‌هاي نفساني مي‌تواند بر قوانين و محدوديت‌هاي طبيعت چيره شود و صاحب نور ايزدي و شکوه و فرّ شود و در هستي به بالاترين درجات وجودي‌اش برسد. خيلي کلي و خلاصه‌اش اين بود البته. فلسفه هم که معلوم است چيست؛ از يونان باستان و در واقع غربِ زمين آمده است و دنبال حقيقت مي‌گردد از طريق روابط علّي و معلولي و خرد و عقل بشري. سهروردي اين دو را با هم آميخت.

حالا فلسفه اشراق چيست؟ بر اساس فلسفه سهروردي نور است که اصالت دارد و خداوند نور است و همه مخلوقات از نور هستند با درجات مختلف و روشنايي کمتر و بيشتر و غلظت کمتر و بيشتر و تمرکز و پراکندگي کمتر و بيشتر و همه اين نورهاي قوي و ضعيف بر هم مي‌تابند و اين تابش همان اشراق است. واژه اشراق نيز يعني تابيدن نور يا تاباندن نور يا برآمدن خورشيد.

بر اساس فلسفه اشراق خداوند نورالانوار است و انسان‌ها نيز مانند باقي موجودات درجاتي از نورانيت دارند که مي‌توانند اين نور را بر ديگران بتابانند و فياض باشند و مي‌توانند از هستي و مخلوقات و از خدا نور بگيرند و فيض ببرند. کل داستان همين است و البته فلسفه اشراق خيلي پيچيده و عظيم است در حوزه لفظ و معنا. ديگر اينکه واژه اشراق را به‌دليل همين فلسفه اشراق که بر کشف و شهود دروني تأکيد دارد در زبان فارسي مجازا به معني الهام‌گرفتن و اکتشاف دروني نيز به کار مي‌برند.

«هانري کُربَن» فرانسوي در اوايل قرن بيستم سهروردي را به متفکران جهان شناساند. تمرکز فلسفه اشراق بر «نور» و شگفتي‌هاي معجزه‌وار و نوشناخته نور در عالم فيزيک، فلسفه اشراق را براي متفکران غربي جذاب کرده است

جملات عجيب سهروردي

سهروردي چگونه نور را در حکمت خسرواني گرفت و به نور در فلسفه اسلامي پيوند داد؟ چگونه به چنين نتيجه‌اي رسيد؟ از اشارات شگرف قرآن به نور؛ «الله نور السماوات و الارض»(خداوند نور آسمان‌ها و زمين است) و «و من لم يجعل الله له نورا فما له من نور»(و کسي را که خدا برايش نوري قرار نداده، نوري براي او نيست).

اگر تا اينجاي مطلب را دوست داشتيد حالا بشنويد از «غلامحسين ابراهيمي ديناني» فيلسوف معاصر که از مهم‌ترين شارحان فلسفه اشراق است و به جملاتي عميق و عجيب از سهروردي اشاره مي‌کند: «سهرورد‌ي د‌ر جايي مي‌گويد‌: وقتي قرآن مي‌خواني با‌نشاط و شاد‌ باش و فکر لطيف د‌اشته باش. قرآن را چنان بخوان و چنان فکر کن که فقط د‌ر شأن تو نازل شد‌ه است و فکر کن که فقط تو مخاطب خد‌ا هستي.[اشاره به اين جملات سهروردي: قرآن را بايد با وجد و طرب و فکر لطيف بخواني. قرآن را چنان بخوان که گويي تنها در شأن تو نازل شده است.
اين صفات را در جان خويش جمع بياور و آن‌گاه از رستگاران خواهي بود] و د‌ر جاي د‌يگر مي‌گويد‌: د‌ست‌خوش بازي الفاظ نشويد‌ زيرا د‌ر قيامت که پرد‌ه‌ها کنار مي‌رود‌ از هر هزار نفر، نهصد‌ و نود‌ و نه نفر کشته‌شد‌ه الفاظ و سربريد‌ه عبارات هستند.‌[اشاره به اين جملات سهروردي: بازي ندهد تو را اختلاف عبارات چرا که هنگامي که آنچه در قبور است بر انگيخته مي‌شود و بشر در پيشگاه حق‌تعالي در روز قيامت حاضر مي‌شود شايد از هر هزار نفر، نهصد و نود و نه نفر کشته عبارات و ذبح‌شده شمشيرهاي اشارات، مبعوث شوند که خونشان بر گردن خودشان است. از معاني غافل شدند در نتيجه مباني و اصول را گم کردند. حقيقت، خورشيد واحدي است که با افزون‌شدن مظاهرش متعدد نمي‌شود. شهر يکي‌ است و دروازه‌هاي آن گوناگون و راه‌هاي آن افزون] ما از صبح که بيد‌ار مي‌شويم د‌رگير الفاظ‌‌ هستيم؛ هم مرد‌م د‌ر مواجهه با ما مغالطه مي‌کنند‌ وهم ما د‌ر برابر د‌يگران مغالطه مي‌کنيم... مغالطه‌ها ما را پريشان مي‌کنند‌ و زند‌گي معنوي ما را تباه مي‌کنند‌».

و حالا به‌عنوان حسن‌ختام، يک‌سخن ديگر از فيلسوف شيرين‌بيان و شيرين‌جان معاصر درباره سهروردي: «شيخ اشراق يک فيلسوف کاملا ايراني است که فلسفه ايراني را مقابل فلسفه يوناني قرار داده است. خواهش من از شما اين است که به شيخ اشراق اعتنا کنيد».

«غلامحسين ابراهيمي ديناني» سهروردي را «فيلسوف  ايراني خالص» مي‌نامد و معتقد است ۸۰۰ سال است که شيخ اشراق را نشناخته‌ايم!

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar