اگر فرزندتان کنکورش را خراب کرده چه کنید؟

باشگاه خبرنگاران/ هميشه تعداد برندههاي کنکور و رتبه خوبها کمتر از آنهاييست که در کنکور را تلخ گذراندهاند و نتوانستهاند نتيجه مطلوبشان را بگيرند. دانش آموزاني که در اين رقابت نفسگير به آنچه ميخواستند نرسيدند و اين نرسيدن به دلايل مختلفي بستگي داشته که برخيهايش را خودشان خوب ميدانند و برخي را هم نميدانند و حالا اين روزها را سخت و پر اضطراب ميگذرانند. برخورد خانواده و اطرافيان و سوالهايي که بايد جواب بدهند و دودليهايشان بر سر انتخاب رشته کردن و يا شرکت دوباره در کنکور حرفها و چالشهاييست که با آن روبرو هستند. به همين بهانه با «زينب سبزعلي» مشاور نوجوان درباره اين دسته از دانشآموزان که در آزمون کنکور موفق ظاهر نشدند نکاتي را مطرح کردند که به آنها در مديريت اين روزهاي سخت کمک خواهد کرد که در ادامه آن را ميخوانيد.
تشويق به کنکور سال بعد لزوما درست نيست
اين را همين ابتدا بگويم که لزوماً قرار نيست مدام بگوييم سال ديگر بخوان. اينکه ما تصميم بگيريم خودمان بعنوان يک داوطلب يا فرزندمان يا مراجعمان که داوطلب پشت کنکوري است، سال ديگر هم ادامه بدهد اين روند را يا نه اول بايد در نظر بگيريم که اين کار چه معايب و چه محاسني دارد. درواقع بياييم و سود و ضررش را بسنجيم و اين را براي والدين آن مراجع و خود او بطور کامل توضيح دهيم.
براي مثال دانشآموزي امسال کنکور داده و رتبهاي آورده که خيلي خوشايند نيست و کنکورش را به اصطلاحِ خودش خراب کرده و حالا در اين مرحله است. اين صحبتي که عرض ميکنم بايد براي افراد کاملاً شخصيسازي شود. اول از همه به اين سوال جواب بدهيم که آيا دانشآموز ما توانايي بيشتر تلاش کردن و بهتر بودن را دارد يا خير. اين را بايد بر اساس روند آزمونها، روند تحصيلاتش و آن چيزي که از ميزان تلاش دانشآموز به دست ما رسيده، متوجه شويم.
گاهي اوقات ميبينيم که نه، اين بچه ترازهاي خيلي خوبي داشته و در طول سال خيلي خوب درس خوانده است، اما شرايط آزمون يا شرايط محيطي باعث شده اين دانشآموز آزمونش را خراب کند. در اين صورت ما يک تيک به آن مواردي که ميگويد اين داوطلب منتظر کنکور سال آينده بماند، ميزنيم.
بررسي کنيد آيا فرزندتان توانايي روحي کنکور دوباره دارد يا نه!
دومين موردي که بايد ذکر کنم اين است که بصورت شخصي بايد بررسي کنيم اين دانشآموز توانايي روحي و رواني يک سال پشت کنکور ماندن را دارد يا ندارد؟يکي از معايب پشت کنکور ماندن، همين است که دوستان دانشآموز و افراد نزديک به او اکثراً وارد دانشگاه ميشوند و خب در نوجواني سن و سال و همسال بودن بسيار قضيه مهم و تعيينکنندهاي است. چقدر فرزند ما از نظر اين قضيه، آسيبپذير است؟ بالاخره اين با توجه به شناختي که خود داوطلب دارد و والدينش دارند بايد بررسي شود که آيا اين عقب ماندن باعث ميشود که روحيه و حال بچه چقدر دچار آسيب شود؟
و مورد بعدي اين است که ما با پشت کنکور ماندن در خانواده هم چالشهايي داريم. مقايسههايي که ممکن است شود، حرفهايي که ممکن است زده شود، چقدر خانواده ميتوانند اينها را کنترل کنند؟ چقدر ميتوانند جبرانشان کنند؟ و چقدر روحيه خودشان و داوطلبشان در اين جهت است؟
مورد بعدي که وجود دارد اين است که فرزند ما چقدر اهمالکار است؟ يعني حتماً حتماً آن افرادي که ميخواهند پشت کنکور بمانند، آزمون اهمالکاري را بدهند تا مشخص شود. زيرا بچهها فکر ميکنند که خب من زمان زيادي دارم. ديگر امسال دوازدهم نيستم و مدرسه نميروم و وقت بيشتري نسبت به بچههاي دوازدهمي دارم و همهاش را ميخوانم. در صورتي که همين تصور زمان زياد داشتن باعث اهمالکاري ميشود و نتيجه سال دوم را از سال اول ممکن است خرابتر کند.
اين مواردي است که در حالت کلي ميگوييم. باز شرايط ديگري هم بايد بررسي شود. مثلاً اين که داوطلبمان پسر است يا دختر؟ در پسرها مسئله سربازي، ورود سريعتر به بازار کار و استقلال مالي، ازدواج و همه اينها مطرح ميشود.
والدين محاسن و معايب شرکت دوباره در کنکور را با توجه به شرايط فرزندشان باهم در نظر بگيرند
يکسري محاسني هم وجود دارد که ما با توجه به شرايطي که باز هم شخصيسازي شده است بايد در نظر بگيريم. يعني کاملاً بايد تک به تک بررسي شود. اول از همه اينکه داوطلب با خطاهاي خودش آشنا شده و دانسته که سر جلسه کنکور چه رفتارهايي باعث شده که نتيجهاش خراب شود. بعضي ميگويند کمبود زمان يا عدم مديريت زبان! و زمان باعث اين اتفاق ميشود. منظورم از مديريت زبان دقيقاً اين است که برخي از داوطلبان پيش از کنکور در آزمونهاي آزمايشي شرکت نميکنند و در جلسه کنکور براي اولين بار با زبان کنکور آشنا ميشوند و اين نحوه خواندن سؤالات و نحوه پاسخدهي را در آزمونهاي آزمايشي امتحان نکردهاند و تازه دستشان ميآيد که کنکور واقعي چه شکلي است! خب اين خودش از جمله عواملي است که ما در اين حالت توصيه ميکنيم سال ديگر هم ميتوانند در کنکور شرکت کنند.
نکته ديگري که وجود دارد اين است که اگر داوطلب ما اهمالکار نباشد و نتيجه مطلوبي به ما بدهد، خب ميتواند از زمانش بيشتر استفاده کند و مطالعات بيشتري داشته باشد. مورد بعدي هم که از محاسن پشت کنکور ماندن است اين است که زمان بيشتري دارند و اينکه يک دور همه مطالب را خواندهاند، يعني يک دور براي کنکور آماده شدهاند و شايد تنها تسلط بيشتر لازم باشد و اين ميتواند نتيجه آنها را مطلوبتر کند.با توجه به اين شرايط داوطلب بايد سنجيده شود، بعد ما نسخه اينکه پشت کنکور بماند يا نه را صادر کنيم.
والدين در برخورد با نتيجه کنکور هيجانزده عمل نکنند!
به نظرم توجه ويژه و تمرکز کافي بايد نسبت به اولين مواجهه و اولين رياکشن والدين، بعنوان نخستين مطلعين از نتيجه نامطلوب را مورد بررسي قرار دهيم. براي مثال ممکن است داوطلب ما نتيجه مطلوبي هم حتي داشته باشد، اما رياکشن والدين آنقدر ممکن است کمالگرايانه و پرخاشگرانه باشد که اعتماد به نفس داوطلب را کاملاً سرکوب کنند و او را به سمت يک انتخاب رشته غلط سوق بدهند. يا حتي امکان انتخاب رشته را از فرد بگيرند و او را ناخواسته وارد وادي پشت کنکور ماندن کنند. که بعد با اين اعتماد به نفس شکسته شده و با اين روحيه تخريب شده، با در نظر گرفتن شرايط و امکاناتي که در سؤال قبل توضيح دادم، بچه يک سال ديگر ميماند و نتيجهاي که ميآورد خيلي بدتر از سال اولش است و کلاً مسير زندگياش به گونهاي ديگر ميشود. سال اول ميتوانسته وارد دانشگاه شود، جاي بهتري قبول شود و نتيجه بهتري آورده ولي امسال علاوهبر بار روانياي که با خودش از سال قبل آورده، يک بار رواني فوقالعاده شديدتري به او وارد ميشود و به اصطلاح از دست رفته است ديگر! شايد نيازمند اين باشد که در چندين جلسه مشاوره با او سر و کله بزنيم و با او و والدينش مدام صحبت کنيم تا دوباره بتوانيم در مسير سال اول قرارش بدهيم.
والدين براي همدلي با فرزندشان اعتماد به نفس کاذب ايجاد نکنند
حالت برعکس اين هم وجود دارد. والدين با يک نتيجه فوقالعاده نامطلوب مواجه ميشوند ولي با استفاده از حالتهاي انرژي مثبتهاي زردگونه يا سرخوشيهاي کاذب، بياطلاعيها و... خيلي نتيجه را مطلوب نشان ميدهند، تشويق ميکنند، برخوردهاي خاصي انجام ميدهند. در اين شرايط بچه اعتماد به نفس زيادي ميگيرد، با اينکه حتي خودش هم قبول داشته که خراب کرده است. تا قبل از اين خودش ناراحت بوده ولي رياکشن والدين را که ميبيند يک اعتماد به نفس کاذبي در او ايجاد ميشود. حتي اينطور ميشود که خودش با کمک خواهر و برادرش انتخاب رشتهاي انجام ميدهد که خيلي ماورايي است و اينکه خيلي غيراستادانه اين کار را انجام ميدهند و باز به مشاوره مراجعه نميکنند و بررسي نميشود که اين بچه ميتواند پشت کنکور بماند يا نماند و کدام بهتر است. حالا با اين انتخاب رشته ممکن است بچه هيچ نتيجهاي نياورد که اين باز هم يک نقطه قوتي است. يا اينکه ممکن است در حالت خيلي بدتر يک جاي پرت و در يک رشته پرت مخصوصاً روزانه يا شبانه قبول شود. حالا اين بچه ميماند با اينکه نه ميخواهد آن دانشگاه برود و نه امکانش را دارد و حتي توانايي اينکه که نرود، چون اگر روزانه قبول شده باشد. اگر نرود و انصراف دهد، سال ديگر هم از کنکور بازميماند.
والدين تلاش فرزندشان را ببينند
چه خوب و چه بد، بايد تلاش دانشآموز ديده شود و بگويند ما متوجه شديم که تو، مخصوصاً امسال با توجه به شرايط کرونايي که داوطلبين سال دوازدهم کاملاً آنلاين بودند و با توجه به همه اتفاقاتي که در طول امسال افتاده، متوجه تلاش شما شديم. بايد دانشآموز را متوجه ارزش تلاشش بکنيم که سرخورده نشود و برايش اين توضيح را بدهيم که گاهي ممکن است با توجه به تلاشي که آدم ميکند، هميشه نتيجهاي که مدنظر دارد را بدست نياورد. اينجا باز هم بايد شرايط را بگوييم که مثلاً شرايط کرونايي بوده، مثلاً کلاسها آنلاين بوده، مثلاً تو استرس داشتي و من ميدانم که تو استرسي هستي يا خيلي زود خودت را ميبازي يا هر ويژگي شخصيتي که داوطلبمان دارد. در کل توضيحاتي را برايش بدهيم که بگوييم من ميفهمم که شرايطي بوده که تو آن نتيجهاي که مطلوب ما و خودت بوده را کسب نکني، ولي با اين وجود تلاشت ارزشمند است.
پدر و مادر واکنش عصبي و هيجاني نشان ندهند
سعي کنيد برخوردتان خيلي آرام باشد. تکانشگر و زياد عصبي برخورد نکنند. و دومين حالت اينکه يکسري مسائل داريم که يکسري صحبتها اينجا الکي گفته نشود. مثلاً اينکه خيلي عالي است، خيلي خوب است، تو حتماً سال ديگر بماني بهتر از اين ميشوي، تشويقهاي بيمورد و... . خانوادهها سعي کنند پيشنهاد پشت کنکور ماندن الکي ندهند و در جلسه مشاوره شرکت کنند تا بررسيهاي لازم انجام شود. اجازه بدهند مشاور آزمونهاي اهمالکاري، رغبتسنجي و... را بگيرد و اصلاً ببيند اگر اين دانشآموز در مسير کنکور قرار بگيرد، درست است يا نه؟ يعني در واقع اين برچسبزنيها و تصميمگيريها را به مشاور واگذار کنند، خيلي بهتر است.
پدر و مادر رتبه فرزندشان را با فرد ديگر مقايسه نکنند
مورد بعدي مقايسه است. مقايسه، مقايسه، مقايسه نکنيد لطفاً. سريع جوياي رتبه دوست و اقوام و آشنا نشويد. با روح و روان فرزندتان بازي نکنيد. مقايسه کردن يک فرد ديگر با فرزندتان هيچ چيزي براي شما به ارمغان نميآورد. اينکه بفهميد يک نفر رتبهاش از فرزند شما بهتر يا بدتر شده، تفاوتي در نتيجه فرزند شما نخواهد کرد.
والدين فرزندشان را تحقير نکنند
خيلي خيلي باعث تأسف است که بايد خدمتتان عرض کنم که طبق بررسيها، متأسفانه نخستين جرقههاي گريز از خانواده در نوجوانان و جوانان بزهکار، به همين برخوردهاي عصبي، پرخاشگرانه، استرسزا و اضطرابآور والدين با نوجوانان در سال کنکور و بعد از ديدن نتيجه کنکور برميگردد. اين والدين تزلزلهاي روحيشان، اضطرابهاي فراگيرشان و آمال و آرزوهاي از دست رفتهشان را به يکباره ميخواهند در نوجوانشان پياده و تخليه کنند و از لحاظ روحي و رواني به شدت به فرزندشان آسيب ميزنند.
والدين بايد در صورت قبول نشدن فرزندشان در کنکور و نتيجه نامطلوب فرزند، آرزوها، خواستهها و آمال نابجاي خودشان را کاملاً فراموش کنند و درصدد تقويت روحيه فرزندشان باشند و اين نکته را به او يادآوري کنند که شکست در کنکور برابر با شکست در زندگي واقعي نيست، به معني پايان زندگي هم نيست و ميتوانند اين شکست را و اين حال روحي بد را در آينده با موفقيت چه در حيطه کنکور و چه در حيطههاي مختلف زندگي جبران کنند. والدين اين را بدانند که با تحقير کردن نميتوانند دانشآموزشان را به تلاش مضاعف وادار کنند.
اين نسخه نخنما شده و کاملاً اشتباه که فکر ميکنند وقتي دانشآموزشان را تحقير کنند، خرد کنند و مقايسه کنند، ميتوانند او را براي شرکت دوباره در آزمون و براي تلاش دوباره وادارش کنند، کاملاً اشتباه است و فرد را کاملاً نااميد و سرخورده ميکند. آنها بايد بدانند که سرنوشت فرزندشان فقط به کنکور گره نخورده و اينکه ديگر تا الان تقريباً ميتوان گفت بت کنکور چند سالي است شکسته شده است. خانوادهها ميتوانند با يک برخورد واقعگرايانه و منطقي، دانشآموزشان را آرام کنند و آرامش روحي و رواني را تقديمش کنند و سببساز اين شوند که اين دانشآموز از شکستش در کنکور درس بگيرد و به نقاط ضعف خودش پي ببرد.
پدرو مادر همراه فرزندشان در جلسات مشاوره شرکت کنند
خانوادهها ميتوانند بيايند و در جلسات خانوادگيشان و يا در جلسه مشاوره و با حضور مشاور علتهاي شکست را بازبيني کنند. ناراحتيها و ناکاميها را به حداقل خودش برسانند. بيايند و راهکارهاي مختلف را بررسي کنند، استعدادها، تواناييها و علايق فرزندشان را بررسي کنند و ببينند که چه راههايي علاوهبر کنکور جلوي راه فرزندشان قرار دارد؟ فرزندشان چه کارهايي ميتواند انجام دهد؟ و اين را بررسي کنند که آيا پشت کنکور ماندن فرزندشان به صلاح است يا خير؟ بعد از اين دورهمي و جلسهاي که بررسيها انجام شد، اجازه بدهند که بچه خودش تصميم بگيرد و اجازه بدهند که يکي از اين گزينهها را خودش انتخاب کند. در اين صورت ميتوانيم بگوييم که وقتي فردي يک انتخابي ميکند، نسبت به نتايج آن انتخاب هم مسئول است و نسبت به پيامدهاي مثبت يا منفي انتخابش مسئوليتپذيرتر خواهد بود.
شکست در کنکور را پايان زندگي ندانند!
نکته بعدي اين است که شکست فرزند ما در کنکور را به شکستهاي بعدش تسري ندهيم و شکستهاي قبلش را جلوي چشمش حاضر و ظاهر نکنيم. نگوييم اگر کنکورت را خراب کردي در آينده هيچي نميشوي و نگوييم که در فلان کار موفق نشدي، موسيقي را رها کردي، زبان را فلان کردي، پس کنکورت را هم خراب کردي و در آينده هم همين روند تکرار ميشود.
اساساً اينکه به بچه قول يک جايزهاي را داده باشيم، يک بهايي را بابت اينکه در کنکور تلاش کند و نتيجه کسب کند، قرار داده باشيم، اشتباه است. اما اگر اين کار را کرديم، اگر گفتيم به شرطي که رتبهات خوب شود فلان جايزه را برايت ميگيريم و بعد از کنکور بخواهيم اين را يک چماقي بر سر داوطلبمان قرار بدهيم و بگوييم از فلان چيز ديگر خبري نيست، اين شديداً مخرب است. بياييم و آن جايزه را با يکي دو درجه کمتر يا همان شکلي فراهم کنيم و بگوييم اين جايزه براي تلاش تو است.
يعني اساساً که اين کار اشتباه است ولي اگر هم بخواهيم از آن بعنوان چماق استفاده کنيم، باعث ميشود که روحيه و عزت نفس داوطلبمان کاملاً تخريب شود. چه بهتر است که اين جايزه را از اول براي تلاش بچهها در نظر بگيريم و براي نفسنفس زدن در اين ماراتن واقعاً نفسگير.
والدين سهم خودشان را در شکست فرزندشان بپذيرند
و در آخر ميخواهم اضافه کنم به همه اينها که والدين هم نقش خودشان و سهم خودشان را از موفقيتها و ناکاميهاي بچهها از اين وسط بردارند و بازگويش کنند و به بچهها توضيح دهند. احساس ميکنم اين در ايجاد حس آرامش و نزديکي قلبهاي بچهها و والدين بسيار تأثيرگذار است. اگر نتوانستند در سال کنکور محيط آرامي براي بچهها فراهم کنند، سهم خودشان را ببينند. اگر رفت و آمدهاي مزاحمي وجود داشته که باعث آزار و اذيت بچه بوده، اين را بازگو کنند. اگر نتوانستند محتواي آموزشي در اختيار بچهها قرار دهند و هر آنچه که سهم والدين در ناکامي فرزندشان بوده است، استرسهايي که وارد کردهاند، آن ديد فوقالعاده ماورايي که داشتند و هر آنچه که واقعاً در اين حيطه مسئوليت و وظيفه والدين بوده و احساس کردهاند که آنها هم سهمي در آن قضيه داشتهاند، اينها را بازگو کنند. مخصوصاً اگر شرايط محيطي دخيل بوده است! و اين به اين معني نيست که مسئوليت فرزندمان نسبت به نتيجهاي که کسب کرده را ما بخواهيم ناديده بگيريم. نه. قطعاً بيشترين سهم را خود فرزندمان دارد. اما با اين کار باعث ميشويم که ديد چند وجهي به قضيه داشته باشد و فقط و فقط اول از همه خودش را مقصر نداند و اين صحبت را در نظر داشته باشد و اين را از ما بگيرد که اگر سال ديگر تو بخواهي پشت کنکور بماني و دوباره درس بخواني، سعي ميکنيم که با اين ديد نگاه کنيم که شرايط محيطي را برايت فراهمتر کنيم و امکاناتي که لازم داري را مهيا کنيم. نواقص را هم متوجه شديم و سعي ميکنيم که آنها را به حداقل خودش برسانيم.
اينها اين ديد را به بچه ميدهد که والدينم در کنارم هستند. با اين وجود که نواقصي وجود داشته يا امکاناتي کم بوده، ولي آنها هم متوجه اين قضيه هستند و از من حمايت ميکنند.
خلاصه کلام
اگر بخواهيم هرآنچه تا اينجا گفتهايم را تيتروار مرور کنيم بايد بگويم:
۱.حمايت گري و همدلي منطقي بدور از حالت هاي هيجاني
۲. خودداري از سرزنشگري ، تحقير و مقايسه
۳.تشويق هاي کلامي و غير کلامي و ارزش نهادن بابت تلاش و تلاش گري (( تشويق را صرف حصول نتيجه ندانستن ))
۴.مراجعه به مشاور براي کسب آگاهي در رابطه با استعداد ها و شناخت توانايي ها و مشورت با او در رابطه با پشت کنکور ماندن و يا انتخاب رشته ي اصولي
۵.بررسي دلايل محيطي و شخصي حضور ضعيف و کسب نتيجه ي نامطلوب دانش آموز ( مشخ کردن ميزان سهم هر کدام از عوامل در ميزان ناکامي او و پيشهاد راهکار براي جبران نقايص و اصلاح فرايندها )
۶. بررسي ساير راه هاو گذرگاه هاي موفقيت که صرفابه کنکور منتهي نخواهد شد با اين توضيح که کنکور تنها پل دستيابي به يک آينده ي درخشان نيست
۷.در اختيار گذاشتن فرصت انتخاب و کنشگري فرزندان پس از مراجعه به مشاور و مشورت هاي خانوادگي و ارائه ي راهکار هاي متعدد در جهت تقويت روحيه ي استقلال و مسئوليت پذيري نوجوان.