خراسان/ مد شده اين روزها پز مي دهيم... پيش هر کس، هر کجا پز مي دهيم... جمعمان هر وقت کامل مي شود... يا که مي لافيم؛ يا پز مي دهيم... کار ما اصلا همين پز دادن است... خوب و خوشحاليم تا پز مي دهيم... واقعا خيلي سبک تر مي شويم... چون که ريلکس و رها پز مي دهيم... هيچ فرقي هم ندارد جاي آن... در عروسي يا عزا پز مي دهيم... چهره هامان ناز و خوشگل مي شود... بس که با ناز و ادا پز مي دهيم... يک نفس در خواستگاري هايمان... از سر صدق و صفا پز مي دهيم... با قيافه، لنز، مو، گوشي، لباس... روسري، عينک، طلا پز مي دهيم... با عمو ها، عمه ها، هر کس که شد... دوست، فاميل، آشنا پز مي دهيم... خال کوبي مي کنيم ابروي خود... تازه آن هم تا به تا پز مي دهيم... مي خريم از بوفه دانشکده ... کيک با کوکا کولا پز مي دهيم... کاش اين پزها کمي معقول بود... گاه خيلي نابجا پز مي دهيم... خان عمومان برج دارد در ونک... ما ته يک روستا پز مي دهيم... عمه داماد ما هر وقت که... مي رود اسپانيا پز مي دهيم... خاله رعنا رفته ويلاي شمال... بعد ما در اين هوا، پز مي دهيم... سوپر استار است دختر عمه مان... او خودش نه بلکه ما پز مي دهيم... در اتاق سي سي يو، زير سرم... يا که در حال کما پز مي دهيم... در خيابان، با لباس و کيف و کفش... با مگان و زانتيا پز مي دهيم... اين درست، اما نمي دانم به چي... توي استخر و سونا پز مي دهيم... توي مهماني که غوغا مي کنيم... چون که با هم همصدا پز مي دهيم ... دائما با امتياز اين و آن... مد شده اين روزها پز مي دهيم...
شعري از مصطفي مشايخي