خراسان/ *خانم بزرگ عينکش را به چشم مي زند، عينک جايي را نمي بيند.
* قبل از آمدن هيزم شکن، تنهايي کمر تک درخت را مي شکند.
* مرد دير وقت به خانه مي آيد؛ پنجره اتاق، چشم از کوچه نمي گيرد.
* زن بافتني مي بافد، زمستان بر خود مي لرزد.
* پيرمرد روي نيمکت پارک مي نشيند؛ برگ پاييز به ملاقاتش مي آيد.بيژن اسدي پور- برگرفته از کتاب «يک لب و هزار خنده»