نماد آخرین خبر

حکایت/ خوشحالی سر سفره شام

منبع
بروزرسانی
حکایت/ خوشحالی سر سفره شام
در يک مهماني شخصي پرخور با يک نفر نابينا هنگام غذاخوردن هم سفره شد. از قضا نابينا از شخص پرخور، شکموتر بود و مجال خوردن به او نمي داد. هنگام رفتن، پرخور به صاحبخانه گفت: آقا خانه احسانت آباد. من امشب دو دفعه از تو شاد شدم. اول بار بدان دليل که مرا با نابينايي هم سفره کردي و چنين پنداشتم که کاملا خواهم خورد، دوم بار پس از فراغ از خوردن، شاد شدم از اين که اين نابينا مرا نخورد.«لطيفه هاي اسلامي، مهدي مسائلي»