گوناگون/ امام حسن عسکری(ع) به چند زبان سخن میگفت؟

تسنیم/ یکی از خادمان ضرت امام حسن عسکری علیه السلام میگوید؛ بارها میشنیدم که امام با غلامان ترک و رومى و... بهزبان خودشان سخن میگفت. من تعجب میکردم و با خود میگفتم: امام در مدینه متولد شده و تا پس از فوت ابوالحسن (امام هادی) به کسى عیان نشده است و احدى او را ندیده است؛ پس چگونه همه زبانها را میداند؟ من با خود چنین میگفتم، آن حضرت به من رو کرد و فرمود: خدای تبارک و تعالى حجت خود را از همه خلق دیگرش از هر جهت ممتاز میکند و به او علم هر زبانى و علم نَسَبها و مرگها و حوادث آینده را میدهد و اگر چنین نباشد، میان حجت و امام با رعیت و مأموم فرقى نیست، إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَىْء، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَ مَعْرِفَةَ الاْنْسابِ وَ الآجالِ وَالْحَوادِثِ، وَ لَوْلا ذلِکَ لَمْیَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ. (الکافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص509)
امام حسن عسکری در این حدیث به فضائلی اشاره میکنند که نمونه آن را در سیره عترت بهوفور میبینیم؛ این فضائل شامل علم امام به تمام زبانها، علم نسبشناسی، علم زمان مرگها و علم مربوط به حوادث آینده است؛ بهعنوان نمونه درباره علم امام به سایر زبانها احادیث متعددی میبینیم. فردی از امام صادق علیه السلام نقل کرد که گروهى از اهل خراسان خدمت آن جناب رسیدند؛ قبل از اینکه سؤال کنند فرمود: «مَنْ جَمَعَ مَالًا مِنْ مَهَاوِشَ أَذْهَبَهُ اللَّهُ فِی نَهَابِر» خراسانیان بهدلیل عدم آشنایی با عربی گفتند "آقا، ما نفهمیدیم چه فرمودید". امام بهزبان ایرانى فرمود «آن مال که از باد آید، بدم بشود.»، این جمله امام تبدیل به ضربالمثل ما ایرانیان شد که «باد آورده را باد میبرد.» (بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد صلّى الله علیهم، ج1، ص 336)
یا نقل است یزیدبن معاویه لعنة الله علیه هنگامى که اسراى اهلبیت را به سرزمین شام آورد، عمداً دستهاى از نگهبانان غیرعرب را بر آنان گمارد. آنها هرگز با زبان عربى آشنا نبودند. هدف وى از این کار این بود تا سخن یکدیگر را متوجه نشوند و اهلبیت آنان را متوجه فجایع عاشورا نکند، اما امام سجاد علیه السلام با آنان شروع به گفتوگو کرد و بهزبان خودشان با آنان سخن گفت.
در روایتی دیگر میخوانیم علیبن ابیحمزه میگوید: نزد امام کاظم علیه السلام نشسته بودیم که تعداد 30 غلام که آنها را از حبشه برای حضرت خریده بودند، وارد شدند. یکی از آنها زیبا سخن میگفت و امام کاظم علیه السلام با زبان خودش جوابش را میگفت، از سخن گفتن امام خیلی متعجب شدند چون خیال میکردند که حضرت زبان آنها را نمیداند، سپس از محضر امام کاظم خارج شدند در حالی که عدهای از آنان به هم میگفتند "او به زبان ما، فصیحتر و بهتر از ما صحبت میکرد و این نعمتی است که خداوند بر ما ارزانی کرده است". وقتی غلامان رفتند، حضرت فرمود: «گویا تو از سخن گفتن من بهزبان حبشیها تعجب کردهای؟» گفتم: "به خدا قسم بله"؛ حضرت فرمود: «تعجب نکن، آنچه را بر تو پوشیده است و نمیدانی، شگفتآورتر است از آنچه اکنون دیدی و شنیدی، و نسبت آن مثل قطره است بر دریا. اگر پرندهای با منقار خود، قطرهای از دریا را بردارد، آیا چیزی از آن کم میشود؟! امام مانند دریای بیکران است و شگفتیهای آن بیشتر از عجایب دریاست و تمامشدنی نیست؛ عالم اینگونه است؛ چیزی از علمش نمیکاهد و عجایبش پایانپذیر نیست. فَإِنَّ الْإِمَامَ بِمَنْزِلَةِ الْبَحْرِ لَایَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ وَ عَجَائِبُهُ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ وَ الطَّیْرُ حِینَ أَخَذَ مِنَ الْبَحْرِ قَطْرَةً بِمِنْقَارِهِ لَمْیَنْقُصْ مِنَ الْبَحْرِ شَیْئاً کَذَلِکَ الْعَالِمُ لَاینقصه [یَنْقُصُ] عِلْمُهُ شَیْئاً وَ لَاتَنْفَدُ عَجَائِبُه. (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج48، ص101)
همین چند مورد از فضائل عترت کافی است تا به علم بیپایان واقف شویم؛ علومی که هیچ بشری به بلندای آن نمیرسد و نمونهای در تاریخ نداشته است و بهتعبیر روایات، هر پیامبری هم واجد بخشی از این علوم میشد، بهواسطه اهلبیت علیهم السلام به این علوم دست مییافت، همچنان که امام صادق علیه السلام فرمود «هرگز پیامبری به مقام پیامبری نرسید و رسولی ارسال نشد مگر با [اقرار] به ولایت ما و فضل ما بر دیگران؛ مَا مِنْ نَبِیٍّ نُبِّئَ وَ لَا مِنْ رَسُولِ أُرْسِلَ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا وَ تَفْضِیلِنَا عَلَی مَنْ سِوَانَا.» (بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد صلّى الله علیهم، ج1، ص74)