گوناگون/ روزگاری که همه یک ژاکت سوخته داشتیم!

خراسان/ خانوادهها تو دهه شصت و اوایل هفتاد اونقدر بچه داشتن که نمیصرفید برای همهشون لباس بخرن. شلوارک بزرگتره میشد شلوار کوچکتره و ژاکت اولی که نخکش و سوخته بود میشد لباس جدید دومی. حالا ممکن بود یک بچه شر باشه شلوارش پارهتر باشه یا تعداد شکستگی کلهاش موقع تراشیدن موها 5 برابر اون یکی. اما همه در یک چیز اشتراک داشتن: سوختگی روی ژاکتها. ماجرا هم از این قرار بود که روزهای سرد، بهخصوص روزهای برفی، ژاکت رو مینداختیم روی بخاری یا خیلی با علاقه به بخاری میچسبیدیم که گرم بشیم و همه یک رد زرد و ضایع روی ژاکتها داشتیم. ردی که هیچوقت بابتش خجالت نمیکشیدیم چون بین همه مشترک بود. اصلاً ممکن بود یکی که ژاکتش خیلی نو و تمیز و بدون رد سوختگی باشه خجالت بکشه از اینهمه تفاوت. اون روزها خبری از چکمه و پوتین برای روزهای برفی نبود. بیشتر بچهها یک چکمههای پلاستیکی ضایعی که مال کفش ملی بود پاشون میکردن. چکمههایی که بند و زیپ و هیچی نداشت. درآوردنش راحت بود اما پوشیدنش سخت.