نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دیدنی-خواندنی

برگی از تاریخ/ ماجرای غم انگیز محاصره قلعه فلک الافلاک در خاطرات یک آمریکایی!

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
برگی از تاریخ/ ماجرای غم انگیز محاصره قلعه فلک الافلاک در خاطرات یک آمریکایی!

آخرین خبر/ داگلاس در کتابی به نام سرزمین شگفت‌انگیز با سفری که به ایران و لرستان داشته، وضعیت حکومت رضاخانی و دست نشانده‌های این دیکتاتور را به خوبی شرح داده است.
داگلاس در فصل نهم کتاب خود با عنوان «قصاب لرستان» به شرح زندگی مردمان این منطقه در زمان سلطنت رضاشاه می‌پردازد و از واقعه غم‌انگیزی که خود شنونده آن توسط یک پیرمرد بازمانده بوده، پرده برمی‌دارد:
داگلاس چنین شرح می‌دهد که "فقر بی‌اندازه لرها معلول تاراج و چپاول ارتش ایران بود، این تراژدی به ریاست رضاشاه در رابطه با مطیع کردن عشایر مربوط می‌شد. البته ایشان(رضاشاه) سبب شده بود که فقر و محرومیت تشدید شود و قتل و غارت انجام شود...

ویلیام او داگلاس آمریکایی قاضی دیوان عالی آمریکا در ادامه خاطرات خود از جنایات سربازان رضاخان از زبان یکی دیگر از عشایر لرستان می‌نویسد: «ما صد نفر بودیم که در بیست کلبه کوچک و چادر زندگی می‌کردیم. هزارها رأس بز و گوسفند و صدها رأس گاو و گوساله و قاطر و ده‌ها اسب داشتیم.
تعدادی از جوانان ما در قلعه فلک الافلاک محاصره شده بودند. جوانان ما بلا استثنا کشته شدند؛ خوانین ما را دار زدند؛ ارتش پیروز شده بود؛ نبرد دفاعی به پایان رسیده بود. حالا دیگر مانعی در راه جاده‌ای که رضا شاه در نظر داشت بسازد وجود نداشت.»

و داستان خود را چنین ادامه داد: «چند روز بعد در اردوگاه خود نشسته بودیم که از دور گرد و خاک زیادی را مشاهده کردیم. عده‌ای از سواره نظام ارتش بودند که چهار نعل به طرف کلبه‌های ما می‌آمدند. سرهنگی هم فرمانده این واحد بود.
وقتی که به اردوگاه ما رسیدند، سرهنگ با صدای رسا و بلند فرمانی صادر کرد و با این فرمان سربازها از اسب پیاده شدند. سپس سرهنگ فرمان قتل عام ما را صادر کرد و در اجرای این فرمان، سربازان ما را هدف قرار داده، شروع به تیراندازی کردند.
تعدادی از کودکان ما هنوز در گهواره در خواب بودند و تعدادی هم در گوشه و کنار بازی می‌کردند. سربازان به هر بچه‌ای که می‌رسیدند او را می‌گرفتند و لوله هفت تیر خود را در شقیقه او می‌گذاشتند، ماشه را می‌کشیدند و مغز او را متلاشی می‌کردند؛
زن‌ها جیغ می‌کشیدند و از چادرها بیرون می‌دویدند. زن من در گوشه‌ای خزیده بود و از ترس مثل بید می‌لرزید. من جلوی او ایستاده بودم. وقتی به هوش آمدم، زنم را در کنارم دیدم که خون از بدنش جاری است. جسد او و جسد چند زن و بچه دیگر روی زمین افتاده بودند. همه اینها در اثر اصابت گلوله‌های سربازان کشته شده بودند.»

منبع: کتاب «سرزمین شگفت‌انگیز» قبل از انقلاب و در سال ۱۹۶۷ میلادی و زمانی که داگلاس(پژوهشگر اهل آمریکا) زنده بود، نوشته و چاپ شد.

منبع: مهر - فارس

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره