2
17
1.3K

آخرین خبر/روزی شخصی در حالی که آه و ناله میکرد و شکمش را گرفته بود پیش حکیم رفت. حکیم از او پرسید: «بگو ببینم چه خوردهای»؟ بیمار گفت: «نان سوخته». حکیم در کاغذ چیزی نوشت؛ به دست مرد داد و گفت: «برو هر چه زودتر دارویی را که برای چشمت نوشتهام تهیه کن»!
مرد با تعجب پرسید: «ای حکیم من دلم درد میکند چه ربطی به چشمم دارد»؟
حکیم گفت: «اگر چشمت مشکل نداشت که نان سوخته را از سالم تشخیص میدادی و به این روز نمیافتادی»!