چشمان سومار؛ کمسو و بیمار

ایرنا/ "سومار" شهری در نقطه صفر مرزی استان کرمانشاه و کم جمعیت ترین شهر ایران پیشینهای به درازای تاریخ دارد اما قلبش مالامال از درد و رنج و غربت و تنهایی است.
در اواسط اردیبهشت آفتاب در آسمان سومار همچون آغوش مادر گرم بود و میتابید اما شاید این گرما از سوز دل بینوای سومار بر میآمد که غم محرومیت و مهجوریت سالهاست در اعماق قلبش نهادینه شده است.
سومار کم جمعیتترین شهر ایران از توابع شهرستان قصرشیرین در غرب استان کرمانشاه نقطه ای نزدیک به مرز کشورمان با عراق است که در میان بلندیهای سارات، چغامان و اردوبان و بلندیهای مرزی گیسکه و کهنه ریگ همچون دیوار بلندی در باختر شهر قرار گرفته است.
کشفهای باستانی در سومار حکایت از زندگی بشر در دوره پلیستوسن یعنی از ۲ و نیم میلیون سال پیش دارد، این شهر با چنین سابقه ای از موقعیت استراتژیک نیز برخوردار است و در دوران معاصر شاهد روزهای سختی بوده است چرا که در دوران دفاع مقدس ۲ مرتبه مورد هجوم رژیم بعث بوسیله حمله شیمیایی قرار گرفت و علاوه بر شهروندان عادی سربازان و جوانان زیادی نیز در خاک این شهرستان طی تقابل مستقیم با اشغالگران در خون پاک خود غلتیدند.
سومار شاهد به خاک افتادن جوانان بسیاری بوده بطوریکه در اخبار روزانه خبرگزاری پارس - ایرنا و رادیو طی روزهای جنگ کمتر روزی بود که نام این شهر در اخبار ذکر نمیشد و تقریبا تمام شهرهای ایران حداقل یک شهید در این خطه تقدیم مام وطن کرده است؛ همچنین این شهر جزو اولین شهرهای ایران بود که اشغال شد و نیز جزو آخرین شهرهایی که از چنگ دشمن آزاد گردید.
اشغال سومار مصادف بود با روز اول حمله ارتش بعث به کشورمان و آزادسازی آن حدود یک ماه بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در مرداد ماه ۱۳۶۷ صورت گرفت.
«ترین» های سومار به موارد تاریخی یا نظامی و اجتماعی آن ختم نمیشود؛ سومار همچنین نزدیکترین شهر ایران به بغداد با کمتر از ۱۶۰ کیلومتر و فاصله آن با شهر مندلی عراق نیز ۱۵ کیلومتر است.
سومار در زمستان آب و هوایی ملایم دارد و در تابستان هوایی گرم و سوزان؛ مردم سومار با آغاز جنگ ایران و عراق اغلب در شهرهای نزدیک مقیم شدند و هم اکنون نیز در استانهای کرمانشاه و ایلام سکونت دارند؛ بیشتر آنها از مردمان ایل کلهر هستند و با اشغال توسط عراق مجبور به کوچ اجباری به شهر ایوان در استان ایلام شدند.
آمار منابع غیر رسمی حاکیست که سومار پیش از جنگ ایران و عراق نزدیک به هفت هزار نفر جمعیت داشته و شهر پررفت و آمدی بوده است؛ همچنین بنا به گفته اهالی سابق این شهر باوجود هوای گرم این خطه ساکنان شهر مایل به ترک خانه و کاشانه خود نبودند و سومار میتوانست مانند دیگر شهرهای مرزی ایران پررونق و سرزنده باشد اما بومیان منطقه باید به شهری باز می گشتند که تمام کودکی و جوانیشان در آن گذشته بود اما حالا چیزی جز ویرانه از آن خاطره ها باقی نمانده است.
آنچه از گفت و گو با مردم این دیار دریافتم؛ اینست که آنها هنوز میل بازگشت به شهری که روزگاری در آن زیست میکردند دارند اما موانعی که تعدادشان کم نیست، راه برگشت آنان را سد کرده است.
کوچ اهالی باعث شد گرمای زندگی از شهر گرم سومار رخت ببندد و پس از پایان جنگ نیز توجهی از سوی دولتمردان و مسوولان منطقه ای و کشوری به شهر جنگ زده و ویرانه سومار نشد.
جنگ تمام شد و پژواک صدای الله اکبر رزمندگان در دشت سومار هنوز در یادها زنده است اما صدای مردم این شهر به جایی نرسید و غفلت از آن بعد از نزدیک به ۴۰ سال از پایان یافتن جنگ؛ تمام نشد. زمینهای جنگی اطراف سومار هم که روزی شاهد نبرد نیروهای ایرانی و بعثی بود، کامل پاکسازی نشدهاند و هنوز نقطه های مینگذاری شدهای پیدا میشود که جان می گیرد و خون می ریزد.
مشکلات زیرساختی بی شمار و نبود عزم راسخ برای حل آنها امروز سومار را به یک شهر مرزی کوچک در یک خیابان اصلی و محدوده فرعی آن خلاصه کرده است.
شهری که معلوم نیست چرا معدود مسوولان غیر بومی آن حدود نیمی از هفته در محل خدمت خود حضور ندارند و کسی نمی پرسد در سایر روزهای هفته مشغول چه کاری هستند؟
وارد شهر که می شوی؛ کم بودن جمعیت را از زیادی تعداد یاکریم ها پی می بری؛ تنها میدان شهر با مجسمه ای بی جان که به یاد جانفشانی شهدای دفاع مقدس روی یک تانک قدیمی سوار است ظاهرا تزیین شده اما از آنجا که «رنگ رخساره می دهد خبر از سر درون»؛ می توان از صورت زخمی و بی رنگ مجسمه به حال شهر هم پی برد و «تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل».
تنها راه توسعه این شهر سکونت پذیر شدن آن است که با توجه به مشکلات عدیده و بی شمار زیرساختی بسیار بعید بنظر می رسد چراکه ابتدایی ترین زیرساخت یک شهر نیز در اینجا وجود ندارد.
همانطور که برجستگی های مثبت سومار تمامی ندارد؛ مشکلات آنهم چنین است؛ به غیر از کمبود آب شرب و نبود گاز شهری دسترسی نداشتن به سوخت، مشکل آنتن دهی تلفن همراه، پوشش تلویزیونی ضعیف، اجرا نشدن طرح هادی روستایی، بی بهره بودن از معابر شهری مناسب، توزیع نابهنگام آرد، نبود کادر درمان و زیرساخت بهداشتی مناسب و مشکل مرتع دیگر مشکلات ساکنان کم تعداد سومار است.
کشاورزی، آب شهری، ریزگرد
همیشه در کنایه از آسانی یک کار آن را به آب خوردن تشبیه می کنند اما اگر این ضرب المثل را به یکی از اهالی سومار بگویید حتما به شما خواهد خندید چرا که سومار نزدیک به ۵۰ سال است که از آبرسانی شهری بعنوان ابتدایی ترین نیاز زندگی شهری محروم است.
سیستم آبیاری تحت فشار سومار در سال ۱۳۹۶ از سوی سازمان جهاد کشاورزی کرمانشاه اجرا شد و به اتمام رسید اما با وجود ظرفیت ۱۰۰ میلیون متر مکعبی سد شرفشاه؛ اداره امور آب به عنوان کارفرما و شرکت جهاد نصر به عنوان پیمانکار از انتقال آب از سد به سومار عاجز مانده اند.
مظلومیت سومار را آنجا میتوان دریافت که بدانیم از ابتدای انقلاب آب شرب مناسب ندارد و اگرچه در ۸ سال اشغال و مدتی پس از پایان جنگ قابل توجیه است اما با گذشت بیش از ۴ دهه، سه سال قبل خط لوله آب در سومار کشیده شد تا آب از شهرستان سرپل ذهاب کام اهالی را سیراب کند اما در میانه راه خط لوله، بخشی از آب به قصرشیرین منتقل و بخش دیگری از آن را ارتش برای مصارف پایگاه های نظامی خود استفاده می کند و عملا این خط لوله بدون هیچ استفاده ای برای ساکنان سومار روی زمین مانده است.
همچنین به گواه اهالی وعده هایی از سوی مسوولان دستگاه های مختلف مبنی بر انتقال آب تا پایان اردیبهشت ماه امسال از سد شرفشاه -که یک خط لوله از آن به بازارچه تجاری کشیده شده- را داده اند اما تا لحظه نگارش این گزارش این وعده محقق نشده که بعید است مشکل حدود ۵۰ ساله سومار در چند روز باقیمانده حل شود.
این ۲ مساله بدین معناست که سومار دارای ۲ خط لوله آب است اما در عمل هیچیک از آنها آب منتقل نمی شود؛ شهروندان سوماری به خبرنگار ایرنا گفتند که آب آشامیدنی این شهر بوسیله تانکر اجاره ای آنهم هفته ای یکبار از گیلانغرب یا قصرشیرین به این شهر می رسد.
گاهی فاصله روزهای انتقال به دلیل سختی و دوری راه بیشتر هم می شود و باید این نکته را هم در نظر داشت که در فصل گرما بعلت حرارت زیاد بخشی از آن نیز تبخیر می شود مضاف بر این؛ صرف تخلیه آب از تانکر اجاره ای به مخازن شخصی مردم مشمول هزینه می شود.
به گواهی اهالی سومار، مسوول انتقال آب در ازای تخلیه آب از تانکر به مخزن از هر فرد ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار تومان پول طلب می کند؛ همه اینها در حالیست که رضا داووی مدیرعامل شرکت آبفای کرمانشاه در یکی ۲ ماه اخیر یک مرتبه وعده نادرست و یک مرتبه گزارش نادرست به مسوولان بالادستی ارائه کرده است؛ وی در چهاردهم فروردین ماه در حاشیه سرکشی امیر طاهری ارشد نظامی غرب ارتش در تماس تلفنی که از سوی منوچهر حبیبی (استاندار) به منظور انتقال گلایه اهالی سومار با او برقرار شده بود به استاندار گفت: «برنامه ریزی کرده ایم تا پایان فروردین آب را به سومار برسانیم. خیالتان راحت باشد امروز شخصا پیگیری کردم».
این سخنان مدیر عامل آبفای استان با خنده اهالی سومار همراه شد و آنان به کنایه پرسیدند: «منظورش فروردین ۱۴۰۴ است؟» اما این پایان کار نبود. مدیرعامل آبفای استان در ۱۲ اردیبهشت در شورای اداری سرپل ذهاب چنین گزارش داد: «ما خوشبختانه در حوزه آب شهری مشکلی نداریم و آب شهرستان های قصرشیرین، سومار، نفت شهر و خسروی، یگان های نظامی و انتظامی از سراب گرم شهر سرپل ذهاب تامین می شود و خوشبختانه تامین آب هیچ یک از این مناطق مشکلی ندارد».
این ۲ وعده و گزارش در حالیست که تاکنون و در پی جویی مستمر خبرنگار ایرنا از شهروندان سومار، آب به این شهر نرسیده است و انتشار کلیپ سخنان مدیرعامل آبفای کرمانشاه با خشم و بعضا تمسخر مردم سومار همراه شده است. معضل آب در این شهر فقط به آب آشامیدنی محدوده نبوده و در بخش کشاورزی نیز این مشکل وجود دارد که علیرغم وعده فرماندار (قبلی) گیلانغرب، پیشرفتی در این زمینه حاصل نشده است. زمین های دشت سومار با توجه به برکت وجود رودخانه دائمی گنگیر و رودخانه تنگاب، موقعیت مناسبی برای کشاورزی دارند که پس از عملیات پاکسازی مین در بخش هایی از آن، آماده زراعت شدند اما مشکل آب مانع آغاز شکوفایی و آبادانی و حیات دوباره سومار شده است.
اهالی سومار با بیان اینکه قبل از انقلاب شغل اصلی اهالی منطقه دامداری و کشاورزی بوده گفتند: این شهر بواسطه رودخانه کنگیر و تنگاب جزو مناطق پرآب بوده و مرکبات، خرما و انگور از محصولات غالب کشاورزی آن بودند و باغداری رواج داشته است. رودخانه گَنگیر از آب سراب بازان در ایوان (واقع در استان ایلام) چشمه گرفته و پس از گذشتن از دشت ایوان و مشروب کردن زمین های این دشت به طرف سومار رفته و از آنجا به عراق سرازیر می شود.
این رودخانه از موقعیت ویژه و راهبردی قابل توجهی در منطقه برخوردار است به همین منظور و برای مهار آن و جلوگیری از به هدر رفتن آب، از زمان های گذشته سعی بر آن شد تا از ورود آن به خارج مرز جلوگیری شود بر همین اساس مهمترین رویداد مربوط به این رودخانه مهم در زمان زندیان پیش آمد که علیخان کلهر در منطقه «پیروسن» جلوی آن را سد زده و مانع از ورود آن به کشور همسایه گردید.
احداث سد شرفشاه در بخش مرزی سومار از نوع خاکی با هسته رسی سال ۸۹ در دولت دهم شروع شد و پس از ۹ سال با ۵۰۰ میلیارد تومان اعتبار در دولت دوازدهم به بهره برداری رسید تا مشکل آب منطقه را در بخش شرب و کشاورزی برطرف کند اما با گذشت چند سال هنوز هم روستاها فاقد شبکه آبرسانی هستند.
سد شرفشاه در شهرستان گیلانغرب با حجم بیش از ۱۰۱ میلیون متر مکعب روی رودخانه «کنگیر» واقع شده و شبکه پایاب آن در شهرستان قصر شیرین توسعه یافته است. تأمین آب مورد نیاز زمینهای کشاورزی دشتهای سومار و نفتشهر به میزان سه هزار و ۵۵ هکتار، تأمین آب مورد نیاز شرب و صنعت در شهرهای سومار، نفتشهر و بازارچه مرزی به میزان ۱۱/۳ میلیون متر مکعب و تأمین آب مورد نیاز زیستمحیطی منطقه به میزان ۱۰ میلیون متر مکعب از اهداف احداث سد شرفشاه است اما هنوز این اهداف محقق نشده اند.
این پایان مصائب اهالی سومار در رابطه با آب کشاورزی نیست. لوله های انتقال آب سامانه گرمسیری با اختصاص بودجه از صندوق توسعه ملی برای مهار آب های مرزی به دستور رهبر معظم انقلاب جایگذاری شده اند اما این لوله ها که از شهر آفندی سومار میگذرند و قاعدتا باید زمین های کشاورزی منطقه را مشروب کنند؛ بدون رساندن ذره ای آب از زمین ها عبور می کنند و شهرهای دیگر از آن بهره مند می شوند.
بر اساس گفته کشاورزان سوماری، یکی از نمایندگان مجلس استان همجوار کرمانشاه درصدد انتقال خطوط لوله حق آبه گرمسیری مناطق سومار به شهرستان همسایه در حوزه استحفاظی این استان است که با تحصن کشاورزان سوماری که آخرین مرتبه آن هفته گذشته بود- چندبار از عملی شدن این اقدام جلوگیری بعمل آمده است.
البته نماینده مردم قصرشیرین در مجلس نیز با این مساله مخالفت اما مردم سومار میگویند که نیازمند حمایت بیشتری در این زمینه هستند.
یک مساله زیست محیطی نیز در این ماجرا وجود دارد و آنهم وجود املاح در آب سد شرفشاه است که در صورت انتقال حق آبه گرمسیری به نقطه دیگر؛ آبیاری زمین های کشاورزی سومار با معضل املاح به مقدار زیاد هم مواجه خواهد شد که باعث صدمه جدی به کشاورزی منطقه می گردد؛ اضافه بر این یک زنگ خطر جدی برای محیط زیست استان کرمانشاه به صدا درآمده و آنهم تبدیل شدن دشت سومار و منطقه زله زرد به کانون ریزگرد است.
کرمانشاه اکنون با مشکل ریزگردهایی که از کشور عراق وارد کشورمان می شود؛ دست و پنجه نرم می کند اما در دل خود یک کانون بالقوه ریزگرد را دارد که باید جلوی آن را گرفت؛ ۲ سال پیش معاون وقت محیط طبیعی محیط زیست استان کرمانشاه گفته بود برای جلوگیری از رخ دادن این اتفاق غم انگیز که معضلی جدی بشمار می رود باید به حفظ تالاب هشیلان همت نهاد و نیز به تثبیت بیولوژیک خاک از طریق کاشت گونههای مقاوم پرداخت اما چون چرای دام در این محدوده زیاد و منطقه سومار صرفا ظرفیت کاشت گونههای مرتعی را دارد و هرگونه کشت بی فایده بوده و توسط دامها خورده خواهد شد.
فرشاد فتاحی متذکر شده بود که وظیفه پیشگیری از ایجاد کانونهای ریزگردها برعهده همه دستگاههاست و محیط زیست به تنهایی نمیتواند موضوع را مدیریت کند و همکاری سایر دستگاهها خصوصا منابع طبیعی و آب منطقهای را می طلبد که حالا پس از ۲ سال باید از این دستگاه ها پرسید که اقدام مناسبی در این مدت برای مساله مذکور ترتیب داده اند؟
نگاه امنیتی و نظامی به سومار
ویژگی های استراتژیک سومار یکی ۲ تا نیستند و قابلیت بسیار زیاد برای تبدیل شدن به یک قطب اقتصادی در غرب کشور دارد به شرطی که اکنون نزدیک به ۴۰ سال پس از پایان جنگ نگاه به آن از نگاه صرفا امنیتی و نظامی خارج شود و رویکردی تازه نسبت به آن اتخاذ گردد.
بنا به گفته اهالی روستا و مشاهدات عینی خبرنگار ایرنا، ساکنان سومار برای ورود به شهر خود باید از چندین ایست و بازرسی ارتش گذر کنند. این در حالیست که از سوی ارتش برای ساکنان این شهر کارت تردد صادر می گردد اما با این وجود سختگیری و نگاه امنیتی حتی نسبت به ساکنان وجود دارد؛ از دیگر سو ساکنان دارای کارت تردد، از یکساله بودن مدت اعتبار این کارت ها گلایه دارند و مطالبه آنها بیشتر شدن مدت اعتبار کارت هاست که گذر از خوان های چندگانه نظامی برای رسیدن به خانه ها و زمین های زراعی را تسهیل کند.
جاده ترانزیتی اما فرسوده
راه روستایی نامناسب مشکل دیگریست که اهالی کم تعداد سومار با آن دست به گریبانند و البته گریبان آن دسته از اهالی که میل بازگشت به وطنشان را دارند نیز گرفته است.
این در حالیست که با وجود شرکت های «نفت و اکتشاف» و تردد کارمندان و تریلی های آنان و انتفاع گمرک از درآمدهای ترانزیتی سومار، این مساله حس مسوولیت اجتماعی این شرکت ها را برانگیخته نکرده و هیچ اقدامی در این راستا حتی برای تسهیل تردد کارمندان و سیستم حمل و نقل خود نیز نکرده اند.
کوچکترین شهر ایران، علیرغم کوچک بودنش یک ایستگاه مرزی ایران و عراق است که روزانه دهها کامیون حمل بار از این منطقه به عراق میرود و باز میگردد اما عجیب اینکه وضعیت جاده آن هیچ شباهتی به یک جاده ترانزیتی مهم ندارد که نزدیک یک میلیارد دلار از صادرات کشورمان از آن منتقل می شود و یکی از دروازه های مهم اقتصادی بشمار می رود.
باید گفت سومار در اقتصاد استان های کرمانشاه و دیاله عراق نقش بسزایی دارد و اکنون بیش از ۱۰۰ قلم کالا از این مرز به کشور عراق صادر میشود که این حجم باتوجه به ظرفیت بالای استان کرمانشاه و چشم اندازهای مطرح شده فقط با رسیدگی به همین یک معضل می تواند افزایش یابد و به درآمدهای ارزی بیفزاید که لازم است مسوولان امر در شرایط تحریمی نگاه ویژه ای به این الماس کوچک داشته باشند.
با وجود عبور حجم بالای ترانزیت مرز سومار و وسعت کوچک آن و حضور شرکت های متمول نفت و گاز چنین وضعیتی؛ خود بر غربت و مهجوریت سومار به خوبی گواهی می دهد.
بر اساس داده های موجود؛ ظرفیت استحصال نفت از چاه های نفتی سومار یک هزار و ۷۰۰ بشکه در روز است.
قیمت هر بشکه نفت در لحظه نگارش این خبر کمی بیش از ۵۸ دلار است و قیمت دلار در صرافی ملی (نه آزاد) ۷۱ هزار تومان. مخارج استخراج و استحصال نفت اعم از هزینه تجهیزات، حقوق کارگران و غیره بین ۱۰ الی ۱۵ دلار تخمین زده می شود که ما حداکثر آن را در نظر می گیریم؛ در واقع سود روزانه حاصل از چاه های این دیار معادل ۵ میلیارد و ۱۹۰ میلیون تومان است که در ماه به بیش از ۱۵۵ میلیارد تومان می رسد.
عدد بدست آمده با درنظر گرفتن حداقلی همه موارد است اما این بی توجهی به مسوولیت اجتماعی حتی در بخش اندکی از مشکلات سومار (و نه لزوما مساله راهسازی) از سوی این شرکت و سایر شرکت ها و نهادهایی که از این خطه سود مالی میبرند؛ مساله ایست که کمتر بدان توجه شده یا اصلا نشده است.
ذکر این نکته نیز لازم است که واحد بهره برداری "نفت شهر" با ظرفیت اسمی ۱۵ هزار بشکه در روز، نفت تولیدی میدان نفت شهر را پس از فراوری، شیرین سازی و نمک زدایی به تلمبه خانه نفت شهر ارسال نموده که در نهایت بخشی از خوراک پالایشگاه کرمانشاه را تامین می کند؛ همچنین باید از سایر دستگاه ها همچون شهرداری، بخشداری و راهداری در سطح شهرستان و استان پرسید که آنان در قبال وظیفه خود در این منطقه چه اقدامی کرده اند؟
بنابراین روشن شد که چرا به سومار لقب الماس کوچک دادیم زیرا ظرفیت اقتصادی آن فقط به مساله ترانزیت و صادرات ختم نمی شود و ذخایر نفت نیز در دل دشت پهناور آن وجود دارد؛ همچنین در صورت وجود زیرساخت های مناسب و کافی که همتی بسیار زیاد و توجهی بی سابقه می طلبد - می تواند یک مرز دیگر به تعداد مرزهای استان کرمانشاه اضافه کرده و تسهیل گر مراودات سیاسی، اقتصادی و مذهبی باشد.
اربعین و ترانزیت
مرز رسمی سومار در شهرستان گیلانغرب در رویداد بینالمللی اربعین تنها گذرگاه عبور و انتقال مواکب به داخل خاک عراق است. از دیگر سو ذکر شد که باتوجه به نزدیکی سومار و پایتخت کشور عراق، حدود یک میلیارد دلار ترانزیت از این مرز به کشور همسایه صادر می گردد.
این نزدیکی به پایتخت کشوری که یکی از قطب های اصلی صادرات کشورمان است، می تواند بسیار بیش از این مورد توجه قرار بگیرد.
با نیم نگاهی به جغرافیای عراق می توان دریافت که بعلت مرکزیت بغداد در میان شهرهای زیارتی؛ بیش از اینها باید توجه و تمرکز برنامه های اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی معطوف به آن شود و اکنون با عنایت به رویکرد دولت وفاق مبنی بر تمرکز زدایی از شهرهای بزرگ و انتقال سرمایه ها و توجه ها به سایر نقاط کشور که مستعد و با ظرفیت هستند؛ می توان سومار را یکی از بهترین نقاط برای پیاده سازی برنامه های اقتصادی دانست.
مرز سومار برای ایفای نقش خود در اقتصاد استان کشور و همچنین تبدیل شدن به یکی از گذرگاه های تردد زوار عتبات عالیات نیازمند اجرا و ارتقای زیرساخت های لازم است و اختصاص بودجه برای الماس کوچک مرزی ایران هزینه به شمار نمی رود بلکه عملا سرمایه گذاری است زیرا مرز سومار باوجود تمام مشکلاتی که بیان شد، دومین جایگاه را در میان مرزهای استان کرمانشاه در صادرات مرزی به خود اختصاص داده است که به خوبی بیانگر ظرفیت بالای آن برای بالا بردن درآمدهای کشور است.
در این پیوند فرماندار گیلانغرب در دیدار سال گذشته خود با فرماندار مندلی از توابع استان دیاله عراق که نزدیکترین شهر این کشور به سومار است؛ پیشنهاد داده که باتوجه به مزیت این مرز و نزدیکی به شهرهای زیارتی کشور همسایه امکان ثبت و پذیرش زائران اربعینی و مسافران غیر اربعینی فراهم شود و بنا به گفته وی تفاهمنامههایی نیز بین طرفین به امضا رسیده است.
پیرو این مساله؛ لازم است وزارت کشور سهمیه ای به سومار برای تردد زوار اختصاص دهد و سایر همکاری های لازم از وزارتخانه های مربوطه انجام گردد تا رویای شیرین پیشرفت سومار و قصرشیرین محقق گردد.
مشکلی که در زمینه رسمی شدن مرز سومار و برنامه های مذکور از طرف عراقی وجود دارد؛ عدم ابلاغ رسمی شدن این مرز از سوی وزارت خارجه عراق است که همت مسوولان استانی و دیپلماسی وزارت خارجه کشورمان را می طلبد.
پیاده کردن برنامه های عمرانی و توجه به زیرساخت های کوچکترین شهر ایران می تواند در زمینه اقتصاد و فرهنگ چند قدم استان کرمانشاه را در ارتقای توسعه مرزهای غربی کشور جلو بیاندازد.
لازم به ذکر است که در سال ۱۴۰۰ طرح جامع مرز سومار در کار ویژه مرز مرکز استان کرمانشاه به ریاست استاندار وقت به منظور اجرای زیرساختها و تسهیل در صادرات به تصویب رسید که شامل رفع مشکلات مربوط به اختلال در آنتن دهی تلفن همراه در محدوده بازارچه با ایجاد سیستم ذخیره برق توسط مخابرات، ایجاد رینگ و یا تعریض محور ورودی بازارچه تا نقطه صفر جهت رفع گره ترافیکی توسط پایانه مرزی، ایجاد سیستم های اطفا حریق در محدوده مرز و تسریع در روکش آسفالت محدوده فرسوده در محور پایین تر از سد شرفشاه و از جمله تصمیم های کار ویژه استان در دولت قبل بود اما تاکنون هیچ یک از این موارد برطرف نشده و آن دستور صرفا در حد یک تصویب روی کاغذ باقی مانده است و در این گزارش به چند مورد آن اشاره کردیم.
مرز تجاری سومار
مرز تجاری سومار ۲ مشکل اساسی دارد. یک مشکل منطقه ای و دیگری مشکل کشوری. درباره مشکل کشوری باید گفت اکنون در این بازارچه فقط فعالیت تخلیه بار و بارگیری توسط کارگران عراقی و آن هم در شهر مندلی واقع در خاک عراق انجام می شود و کارگران ایرانی از این جهت در مبادلات یک میلیارد دلاری تجاری بین ۲ کشور ریالی بهره نمی برند و حتی عملیات کارگری نیز در این مرز برای بخش ایرانی غیرفعال است که این مساله به همراه رسمی شدن مرز از سوی وزارت خارجه عراق از مواردی است که نیازمند پیگیری مسوولان اجرایی استانی و کشوری است.
توافقاتی که بین طرف ایرانی و عراقی مبنی بر اختصاص نیمی از ماه به هریک از طرفین صورت گرفته تاکنون بی نتیجه مانده است؛ بعلاوه باید متذکر شد امکانات زیرساختی مرزی، بهداشتی و رفاهی نیز در این بازارچه وجود ندارد و حتی از پایانه ای برای اقامت، استراحت و فعالیت تاجران و رانندگان نیز خبری نیست.
اما درباره مشکل منطقه ای بازارچه؛ طی گفتگوی بومیان سومار با خبرنگار ایرنا به آنچه که آنان "غصب زمین های خود" نامیدند اعتراض کرده و اظهار داشتند از آنجا که مرز سومار به بخش گیلانغرب واگذار شده است؛ مسوولان شهرستان بخش زیادی از زمین های مردم را به بازارچه الحاق کرده اند و پیگیری مردم نسبت به بازپس گیری زمین های خود علیرغم تلاش های زیاد و ارائه مستندات بی نتیجه بوده و از زمان افتتاح بازارچه مرزی، مردم برسر زمین های خود با مسوولان دولتی اختلاف دارند.
این مسایل باعث شده تا بازارچه مرزی سومار به جای آنکه رونق و آبادانی را به الماس کوچک ایران بیاورد، مشکلی نیز بر مشکلات مردم محروم سومار تحمیل کند و این شهر در واقع فقط یک گذرگاه خالی از هر سود برای مردمش باشد.
مسایل پزشکی، شغلی، آموزشی و سوخت امکانات درمانی و پزشکی در کوچکترین شهر ایران همانند دیگر موارد با معضل و کمبود اساسی مواجه است.
سومار فاقد مراکز بهداشتی و حتی بهداری است و در آن فقط یک درمانگاه دایر است که آنهم بدون پزشک و کادر درمان بوده و فقط یک نیروی خدماتی در آنجا مستقر است.
بومیان سومار تایید می کنند که امکانات درمانی مناسب حتی در موارد اورژانسی که در این شهر به کرات رخ می دهد نیز وجود ندارد و نباید از نظر دور داشت که منطقه گرمسیر سومار شاهد موارد گزیدگی عقرب و مار است اما نه تنها در سایر موارد پزشکی بلکه حتی در این مورد بخصوص که اهالی سومار بسیار شاهد آن هستند نیز امکانات درمانی اولیه متناسب با اقلیم منطقه وجود ندارد.
از دیگر سو فقط یک دستگاه آمبولانس با راننده در سومار مستقر است که به گفته ساکنان؛ این راننده برخلاف تعهد انسانی و شغلی از انتقال بیماران خودداری می کند و آخرین مورد آن هفته گذشته رخ داده که جای تعجب داشته و دردی بر دردهای جسمی مردم آن اضافه کرده است.
خبرنگار ما در گفتگو با مردم سومار دریافته که تنها راه دسترسی به خدمات پزشکی در سومار؛ پیش آمدن مورد اورژانسی است که در صورت بروز مساله ای حاد؛ می توان به پزشک مستقر در نیروی انتظامی سومار که بعنوان طرح خدمت سربازی در آنجا مستقر است مراجعه کرد.
این مسایل باعث شده که مردم برای یک بیماری ساده نیز به شهرستان های اطراف تردد کنند که بجز مسافت طولانی؛ مصائبی همچون جاده نامناسب، گذر از ایستگاه های نظامی، گرمای هوا و نبود سوخت؛ سختی بیماری را برای آنان بیشتر می کند که در این گزارش به آن اشاره شد.
مساله آموزش و پرورش از دیگر مشکلات شهر سومار است که مشکلاتی بویژه ترک تحصیل دانش آموزان در مقاطع بالا را پدید آورده است. یکی از افراد محلی که بدلیل مشکلات زندگی در سومار بصورت فصلی در این شهر مرزی سکونت دارد در گفتگوی پر درد خود با خبرنگار ایرنا گفت: "شهر ما فقط یک مدرسه ابتدایی دارد که اتاق سرایداری آن به کلاس درس و اتاق استراحت معلم اختصاص یافته و مدرسه بدون استفاده است و سایر محوطه آنرا به یکی از شرکت های دولتی اجاره داده اند".
این شهروند افزود: این مدرسه فقط یک معلم دارد که یک مرتبه بصورت هفته ای به شهر ما می آید و برای عشایر تدریس می کند و در فصل کنونی که عشایر در سومار اقامت ندارند؛ مدرسه تعطیل است.
این بومی سومار در ادامه به خبرنگار ایرنا گفت: شهر کوچک سومار یک پمپ بنزین و گاز دارد که دارای یک تلمبه برای هر فرآورده است و از آنجا که بیشتر اهالی سومار بصورت شناور در این شهر اقامت دارند و ابتدای سفر خود به سومار از شهرهای محل اقامتشان سوخت خود را تامین میکنند؛ اکثر موارد استفاده از سوخت برای کارمندان دولتی و نیروهای نظامی است که در موارد نادر که سوخت کم بوده، متصدیان پمپ بنزین از فروش آن به مردم خودداری کرده اند و در پاسخ گفته اند که برای مصارف نیروهای نظامی باید سوخت ذخیره گردد.
اگرچه مسائل و مشکلات مورد اشاره ناشی از کمبود جمعیت شهر سومار است ولی باید توجه داشت جمعیت کم نیز خود محصول نبود امکانات است؛ امکاناتی که در گزارش پیش رو بدان اشاره های مفصلی رفت و به موارد هریک بصورت جداگانه پرداخته شد.
نمی دانیم داستان مردم سومار را "قصه پر غصه" بنامیم یا "غصه ای پر قصه". چرا که آنچه خبرنگار ایرنا در بازدید میدانی از جزییات زندگی اهالی شهر مرزی و کوچک سومار دید؛ در واقع غصه ای مستمر بود که در دل خود قصه زندگی آنان را جای داده است. غصه ای که برای زدودنش همتی بس بلند و اراده ای استوار برای خدمت به مردم محروم و خونگرم کرمانشاه را می طلبد؛ مردمی که سالهاست طعم تلخ جنگ، زلزله و محرومیت را چشیده اند.
خبرنگار ایرنا در همین پیوند به سراغ مسوولان امر رفت که سرپرست فرمانداری گیلانغرب با تایید مشکلات زیرساختی در روستاهایی حوزه استحفاظی بخش سومار گفت: در خصوص آب شرب سومار مصوبه داریم که آب منطقه ای روستاهای این بخش را در ۲ حوزه استحفاظی گیلانغرب و قصرشیرین از سد شرفشاه با احداث تصفیه خانه تامیبن شود که اعتبار احداث این تصفیه خانه نیز ۲۰۰ میلیارد تومان مصوب شده است.
صادق خدادادی افزود: شبکه اصلی انتقال آب از سد شرفشاه تا کله جوب انجام شده اما عملا با وجود وعده داده شده تاکنون اقدام عملی صورت نگرفته است.
وی اظهار کرد: همچنین در رابطه با تامین آب مورد نیاز کشاورزان در ۳۴۷ هکتار از زمین های منطقه نیز شبکه اصلی ۱ و ۲ انتقال آب توسط امور آب انجام شده و بخشی از عملیات احداث شبکه های سه و چهار نیز توسط جهاد کشاورزی اجرا و قرار شد بعد از برداشت معاونت آب و خاک سازمان جهاد کشاورزی آن را به اتمام برساند.
وی در خصوص مرز سومار نیز گفت: طرح جامع مرز در سطح ۱۶ هکتار قرار است احداث شود که تاکنون مصوب نشده است و ایرادهایی که از سوی راهداری مطرح می شود در این خصوص عقلانی نیست چون طرف عراقی نیز این مرز را مصوب کرده اما راهداری شرط اجرایی شدن طرح جامع را منوط به ابلاغ کتبی توسط عراق عنوان می کند.
سرپرست فرمانداری گیلانغرب گفت: به دنبال آن هستیم که با نصب دستگاه ایکس ری شاهد تردد زائران از مرز سومار باشیم که در این خصوص موافقت وزارتخانه های خارجه و کشور اخذ شده است اما طرف عراقی نیز باید آن را بپذیرد.
تلاش چندین باره خبرنگار ایرنا برای ارتباط تلفنی و حتی پیامکی با مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب کرمانشاه در خصوص قول های عمل نشده به دلیل پاسخگو نبودن بی نتیجه ماند.
سرپرست فرمانداری قصرشیرین نیز با تایید اصل مشکلات مردم پاسخگویی در این ارتباط را به زمان دیگری و پس از وصول آخرین گزارش اقدامات انجام شده دستگاههای مسوول موکول کرد.
با همه این اوصاف مخرج مشترک سخنان مردم سومار و مسوولان قصرشیرین و گیلانغرب امیدواری به حل مشکلات این خطه مرزی غرب ایران در سفر آتی رییس جمهور به استان کرمانشاه است تا تمام یا بخشی از مشکلاتشان بصورت ریشه ای حل شود؛ بومیان منطقه حتی در تجمعات اخیر خود در کنار تمثال رهبری ، تصویر پزشکیان را نیز بالای دست گرفتند چراکه امیدوارند باتوجه به رویکرد دولت چهاردهم و فارغ از تعارفات و قولهای معمول به آرزوهای دیرین و البته نه خیلی بزرگ خود برسند.
به گزارش ایرنا، سومار در زمان حاضر به عنوان کمجمعیتترین شهر ایران فقط ۱۸۰ نفر جمعیت دارد و در مقایسه با شهدای پرپر شده در این نقطه کشور میتوان ادعا کرد سرزمینی است که در طول دفاع مقدس بیشترین شهید را در تناسب با سکنه خود داشته است.
سومار شاید تنها بخش و شهر ایران باشد که در حوزه جغرافیایی و مدیریتی ۲ شهرستان (قصرشیرین و گیلانغرب) قرار گرفته است.
سومار تا بغداد پایتخت عراق ۱۵۵ کیلومتر با شهر مندلی ۱۵ کیلومتر و کمتر از ۲۳۰ کیلومتر با کربلا فاصله دارد.