سیستان در غبار بیهوایی

مهر/ سیستان دوباره در آغوش بادهای ۱۲۰ روزه فرو رفت؛ طوفانی که زندگی مردم را تحت تاثیر جدی قرار داده است.
اینجا، در زابل، دیگر کسی از طوفان تعجب نمیکند. چون تعجب برای چیزیست که قرار نیست مداوم تکرار شود، نه وضعیتی که هر سال، هر ماه، هر هفته، و گاهی هر روز تکرار میشود؛ چشم باز میکنی و باز همان هوای سنگین و همان آسمان پر از گرد و خاک و تیره را میبینی.
از ابتدای هفته گذشته، بادهایی با سرعت نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت همهچیز را در برگرفتند. لایهای از خاک بر پنجرهها، وسایل آشپزخانه، فرش و مبل خانهها، پارکینگ و حیاط، کوچهها، ماشینها و حتی دلها نشست. دید افقی چند متر با صفر فاصله داشت؛ اما دید مسئولانهای که باید نسبت به این منطقه وجود داشته باشد، سالهاست در صفر و سکوت مانده است.
در این شرایط هوایی، مردم ماسک به صورت میزنند؛ نه از ترس ویروس، بلکه برای آنکه بتوانند نفسی تازه کنند. ماسکها نه برای رعایت پروتکلهای بهداشتی که برای دوام آوردن در این شرایط استفاده میشوند؛ برای لحظهای دم و جذب اکسیژن مورد نیاز، با کمترین سهم از هوا.
در هفته گذشته با شدت گیری طوفان، دو تصادف زنجیرهای در محور زابل به زاهدان رخ داد. ۴۶ نفر راهی بیمارستان شدند. آمبولانسها از دل مه غلیظ خاک عبور کردند؛ همان جادههایی که دیگر نه فقط مسیر رفتوآمد، بلکه گاه محل حادثهاند، آنهم برای مردمی که به اجبار باید از خانه بیرون بزنند تا کار واجبی انجام داده یا لقمه نانی در آورند.
اداره کل هواشناسی هشدار داده که این وضعیت تا اواسط تابستان هر هفته ادامهدار است، به همین جهت امروز در استان تعطیل است؛ یعنی هنوز در ابتدای راهیم. وزش باد و گرمای شدید در کنار هم آمدهاند تا سختیها را بیشتر کنند. در هفته قبل قطعی برق در هامون و راسک باعث شد مردم بخشی از روز را بدون کولر و سیستم تهویه سر کنند. خاموشی، حالا فقط یک قطعی برق نیست؛ نماد نادیدهگرفتن مردمیست که سالهاست صدایشان به جایی نمیرسد.
کوچ و رفتن از شهر اجدادی تنها راه حل خانوادههای سیستانی
در چنین وضعیتی، برخی ناگزیرند فکر رفتن کنند. کوچ، حالا نه فقط برای یافتن کار، که برای یافتن هوایی بهتر و شرایط زندگی مناسبتر. جوانها، خانوادهها، گاهی ناامید از تغییر، بار سفر میبندند. این تصمیم به این سادگیها هم نیست، سخت است مردم از شهر و روستایی که سالها در آن خاطره دارند و شهر اجدادی آنها بوده، به این راحتی دل بکنند و همه چیز را فراموش کنند. البته این کوچ فقط شامل افرادی میشود که دست شأن به دهان شأن میرسد و توان مالی خوبی دارند.
اختلال در زندگی روزمره مردم سیستان
بسته شدن راهها بهدلیل کاهش دید، قطع ارتباطها جادهای و اختلال در زندگی روزمره، حالا به بخشی از روزمرگی مردم اینجا تبدیل شده است.
در زابل، رنگ طبیعت گاه چنان تیره و تار میشود که انگار خودش هم چهره پنهان میکند؛ گویی چیزی هست که نمیخواهد دیده شود. طوفانها فقط خاک نمیآورند؛ گاهی مثل آیینهاند، وضعیتی را نشانمان میدهند که در آن، نفس کشیدن هم به چالش تبدیل شده.
سخنی با نمایندگان مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی و مسئولان وزارت امور خارجه ایران
سوال همچنان پا برجاست: تا کی باید کودکان با چشمهای ملتهب، سالمندان با سرفههای مکرر و خانوادهها با چهرههای پوشیده از پارچه و ماسک، به دنبال اندکی هوا باشند؟ و در این شرایط چطور میتوان به زندگی، به کار، به آینده امیدوار بود؟ چرا هم و غم نمایندگان مجلس صرفاً حل این معضل نیست مگر از این معضل بزرگتر هم داریم؟ چرا وزرات امور خارجه ایران با قاطعیت حق آبه سیستان را دنبال نمیکند و حق این مردم را نمیگیرد.