سایه آتش بر سر جنگلهای خراسانشمالی

ایرنا/ هنوز تابستان نرسیده، صدای نفسهای آخر بهار در گرمای فزاینده هوا گم شده و زمین تشنهتر از همیشه، آماده پذیرش جرقهای است که شاید فقط یک تهسیگار نیمسوخته یا آتشی خاموشنشده باشد؛ جرقهای که میتواند شعلههای سهمگین آتش را به جان جنگلها و مراتع خراسان شمالی بیندازد.
استان خراسان شمالی با گسترهای بیش از ۲ میلیون و ۴۱۲ هزار هکتار عرصه منابع طبیعی، گنجینهای بیبدیل از تنوع زیستی و اکولوژیکی کشور به شمار میرود.
این پهنه وسیع، خانه هزاران گونه گیاهی و جانوری است که در سایه جنگلها و مراتع سرسبز، سالها به آرامش زیستهاند. اما اکنون، پیش از آنکه تابستان رسمأ آغاز شود، صدای غمانگیز شعلههای آتش در دل این سرمایههای طبیعی شنیده میشود.
بیش از ۴۴۳ هزار هکتار از این عرصه، جنگلهایی هستند کهنه و سرشار از زندگی؛ اما هر بار که آتش به آنها میرسد، نه فقط درختان کهنسال، بلکه نسلهای آینده طبیعت و حیوانات آن را به قهقرا میبرد.
روزهای اخیر، ۲۰۰ هکتار از پارک ملی گلستان سوخت؛ خاکی که باید بستر رویش باشد اینبار هم قربانی بیاحتیاطی شد و قلب طبیعت را به آتش کشید.
ساعاتی از آن عصر تلخ سهشنبه ۱۳ خرداد گذشت؛ زمانی که شعلههای آتش، جانسوز و بیرحم به جان خاک و درختان افتادند و آنچه سالها به آرامی و با صبر در این بستر طبیعی رشد کرده بود، به خاکستر تبدیل شد.
شنیدن صدای ترکیدن شاخهها و فرو ریختن تنههای کهنسال در میان شعلهها، همانند نالههای خاموشی بود که از دل زمین برمیخاست و هزاران گونه جانوری و گیاهی که در این پارک ملی خانه داشتند، اینک در اضطراب و ترس فرو رفتهاند.
گزارشها میگویند علت این آتشسوزی یک لحظه غفلت بوده؛ تهسیگاری که خاموش نشده یا آتشی که بیدقت رها شده بود. یک لحظه بیتوجهی که سرمایههای طبیعی و میراث گرانبهای نسلهای آینده را به آتش کشید.
این آتشسوزی نه فقط خاک را سوزاند، بلکه دل هر دوستدار طبیعت را هم به درد آورد. چرا باید این سرمایههای بیبدیل با یک لحظه غفلت از دست بروند؟ چرا باید بگذاریم خاکی که مهد حیات است، به قربانی بیمسئولیتی ما بدل شود؟
امید که این خاکسترها، چراغ هشداری باشد برای همه ما؛ برای حفاظت بیشتر، برای احترام به طبیعت، برای اینکه دیگر هرگز شاهد این درد و اندوه نباشیم.
بیش از ۹۰ درصد عامل انسانی؛ بیاحتیاطی مرگبار
این آتشسوزیها نه تنها منظرهای سوخته و خاکستری به جای میگذارند، بلکه هراس و نگرانی عمیقی را در دل مردمی که روزگارشان با طبیعت گره خورده است، به وجود آوردهاند.
متأسفانه بیش از ۹۰ درصد این آتشسوزیها ریشه در بیاحتیاطیهای انسانی دارد؛ روشن کردن آتش توسط گردشگران ناآگاه، رها کردن تهسیگار در دل جنگل، آتش زدن علفهای هرز کنار جادهها و حتی بیمبالاتی در مراقبت از آتشهای کوچک، همگی دروازههای فاجعه را باز کردهاند.
شهرستان مانه و سملقان، با ۲۲۵ هزار هکتار منطقه بحرانی، همچنان در صدر خطر قرار دارد و پس از آن، شهرستان راز و جرگلان و جاجرم نیز هر لحظه زیر سایه این تهدید جانکاه هستند.
روز گذشته، آخرین آتشسوزی در منطقه پاسگاه چوبی جنگل گلستان رخ داد و ۳۵ نفر نیروی مردمی و تخصصی در تلاش برای خاموش کردن شعلهها به سرعت به محل اعزام شدند.
آمادهباش حدود سه هزار نیروی محلی برای اطفای حریق
فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی استان از آمادهباش بیش از ۲ هزار و ۹۰۰ نفر نیرو در قالب ۲۳۲ تیم خبر میدهد که به صورت مستمر در آمادهباش و آموزش دیدهاند تا از وقوع و گسترش آتش جلوگیری کنند.
سرهنگ رضا اصیل می افزاید که افزون بر این، ۱۱ هزار همیار طبیعت با آموزشهای لازم، آماده همکاری و واکنش سریع هستند.
اما حتی این تلاشهای گسترده، بهتنهایی نمیتواند جلوی آسیبهای جبرانناپذیر را بگیرد؛ وقتی عامل اصلی، بیمبالاتی و عدم احترام به طبیعت باشد.
اگرچه این هشدارها هر سال تکرار میشود، اما همچنان شعلههای آتش در حال بلعیدن سرمایههای طبیعی ما هستند.
کوچکترین سهلانگاری، میتواند هزاران هکتار از جنگلهای سبز را به خاکستر تبدیل کند و به نابودی زیستگاه گونههای ارزشمند گیاهی و جانوری منجر شود.
پیشگیری از این فجایع، تنها در دستان خود ماست و روشن نکردن آتش در طبیعت، پرهیز از رها کردن تهسیگار، عدم آتش زدن علفهای خشک و تماس سریع با سامانههای امداد (۱۵۰۴ و ۱۳۹) هنگام مشاهده دود و شعله میتواند زندگی هزاران گونه را نجات دهد و از تخریب گسترده طبیعت جلوگیری کند.
جنگلها و مراتع خراسان شمالی، بیش از هر سرمایه اقتصادی، ریههای تنفسی زمیناند؛ گنجینهای ارزشمند که نفس زندگی را برای انسانها و همه موجودات زنده فراهم میکنند.
اما این سرمایه ملی هر روز بیش از پیش در معرض خطر قرار دارد، اگر از همین امروز در رفتار و شیوه برخورد با طبیعت تجدید نظر نکنیم، شاید فردایی نباشد تا از آن حفاظت کنیم.
آتشهای خاموشنشده امروز، به یادگار خاطرهای تلخ و خزان طبیعت را بر جای خواهند گذاشت؛ خاطرهای که نسلهای آینده شاید تنها از آن در کتابها و عکسها بشنوند، نه درختانی سبز و زنده.