عاشقی اینترنتی تا سرقت میلیاردی در مشهد!

خراسان/ جوانی که به اتهام سرقت ۲۰ کیلوگرم نقره با تلاش افسران زبده دایره تجسس کلانتری گلشهر مشهد دستگیر شده است، در حالی که مدعی بود پس از عاشقی اینترنتی به همراه همسرش از خانه فرار کرده و در مشهد دچار مشکلات خاص شده است، به سوالاتی درباره سرگذشت خود این گونه پاسخ داد.
چند سال داری؟ ۳۲ ساله هستم.
تا چه مقطعی تحصیل کردی؟ تا پیشدانشگاهی درس خواندم.
اهل کجایی؟ در یکی از شهرهای استان خراسان شمالی به دنیا آمدم.
متأهلی؟ بله!
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ اینترنتی! در فضای مجازی یکدیگر را پیدا کردیم، اما خانوادهام مخالف ازدواج بودند.
چرا؟ چون همسرم یک بار ازدواج کرده و طلاق گرفته بود، خانوادهام نمی خواستند من با یک زن مطلقه ازدواج کنم.
پس چگونه با هم ازدواج کردید؟ فرار کردیم! حدود ۴ سال قبل در همان شهر کوچک خراسان شمالی وقتی دیدم خانوادههای هر دو نفرمان با این ازدواج مخالف هستند، تصمیم به فرار گرفتیم و با هم به مشهد آمدیم و در اینجا با یکدیگر ازدواج کردیم.
از همان زمان در کارگاه انگشترسازی نقره مشغول کار شدی؟ بله! دنبال کار میگشتم که به کارگاه صاحبکارم در منطقه گلشهر مشهد رفتم و پس از گفتوگویی کوتاه مشغول کار شدم.
پس چرا سرقت کردی؟ حقوقم کفاف مخارج زندگیام را نمیداد. من بعد از فرار از خانه دچار مشکلات خاصی شده بودم چرا که در واقع از خانه طرد شدم و حامی نداشتم. از سوی دیگر هم تورم به شدت بالا میرفت. اجاره خانهها افزایش مییافت. حتی همسرم تا سال قبل مشغول کار بود و از کودکان پرستاری میکرد به همین دلیل مجبور به سرقت از محل کارم شدم.
اولین بار چه زمانی سرقت کردی؟ از حدود ۲ سال قبل به سرقت روی آوردم و رکاب خالی انگشتر را به سرقت میبردم، سپس آنها را ساچمهزنی میکردم (ناخالصیهای نقره در روش ساچمهزنی گرفته میشود) و بعد از آن نقرههای خالص را در بازار و با اعتباری که صاحبکارم داشت به فروش میرساندم! چون بقیه افرادی که در این شغل فعالیت میکنند معمولا یکدیگر را میشناسند.
الان همه نقرهها را فروختهای؟ نه! حدود ۵ کیلوگرم از داخل خودرو و منزلم کشف شده است.
ارزش نقرههای سرقتی چقدر است؟ تا الان حدود یک میلیارد و ۸۰۰ تومان!
خودرو را هم با فروش نقرههای سرقتی خریدی؟ یک پژو ۲۰۶ دارم. (در این هنگام افسر پرونده حرف او را قطع کرد و گفت: ماشین لباسشویی، یخچال، جارو برقی، تلویزیون ۵۰ اینچ، قالی و لوازم دیگری هم خریده و بقیه را هم برای مخارج زندگی هزینه کرده است.)
اعتیاد داری؟ نه! مواد مخدر مصرف نمیکنم! کلا اهل مواد نیستم!
الان چگونه میخواهی خسارت صاحبکارت را جبران کنی؟ با زندان رفتن من که کاری درست نمیشود! کسی هم مرا حمایت نمیکند! تازه بعد از ۴ سال برای اولین بار مادرم به مشهد آمد و به قول خودش راضی شد اما من هنوز با دیگر اعضای خانوادهام هیچ ارتباطی ندارم! امیدوارم رضایت بدهد! رفتن من به زندان فایدهای ندارد!
ولی هیچ آثاری از پشیمانی در چهرهات دیده نمیشود؟ باید کاری کنند که نه سیخ بسوزد، نه کباب! من الان هم اضطراب دارم و هم نمیخواهم دروغ بگویم. نباید به جایی کشیده شود که به زندان بروم! ولی نمیدانم پشیمانی را چطوری ابراز کنم! شاید ظاهر چهرهام این گونه است.
فکر میکنی وقتی پدرت متوجه ماجرای سرقت شود، چه واکنشی دارد؟ فقط با مادرم دعوا میکند! سر او داد میکشد که بیا! این هم از پسرت! یعنی بداخلاقیهایش فقط برای مادرم است وگرنه من که اشتباهی کردهام باید چوبش را هم بخورم!
فکر میکردی دستگیر شوی؟ دیر و زود داشت ولی سوخت و سوز نداشت.
همسرت در جریان سرقتها بود؟ فقط به من میگفت این کار را نکن! خبر داشت ولی هیچ همکاری با من نمیکرد! او هم به خاطر سختیهایی که در زندگیاش کشیده است حال خوبی ندارد!
شما که هر دو نفر کار میکردید، اگر دزدی نمیکردی چه اتفاقی می افتاد؟ خوب تورم داشت بالا میرفت! اجارهخانهها سنگین بود! چه بگویم، بالاخره گناهکارم!
صاحبکارت تقریبا هم سن و سال خودت است، مگر او برای زندگی خودش تلاش نکرده است؟ چرا! او یک سال از من بزرگتر است ولی ...
همسرت از دستگیری تو خبر دارد؟ کاری از دستش برنمیآید! او هم از خانواده خودش شانس نداشت!
فکر نمیکردی خانوادهها دلیل منطقی برای ازدواج نکردن شما دارند؟ من این شخص را دوست داشتم! به دلیل آنها کاری نداشتم!
پس چرا فرار کردید؟ من خواستم این طوری پیش برود!
یعنی هیچ راهی برای راضی کردن آنها نبود؟ از این موضوع بگذرید! آن زمان من به مرز جنون رسیده بودم. من بیشتر روی تواناییهای خودم حساب میکردم ...
با دستور مستقیم سرهنگ ابراهیم عربخانی (رئیس کلانتری گلشهر مشهد) با معرفی جوان متهم به سرقت ۲۰ کیلوگرم نقره به مراجع قضایی، تلاش کارشناسان اجتماعی نیز برای گفتوگو با شاکی پرونده به منظور جبران خسارتها و گذشت احتمالی وی آغاز شد.