رفیقکشی «قیصر» در مستی سحرگاهی!

خراسان/ جوانی معروف به «قیصر» که دو ماه قبل دوست قدیمی خود را به طرز دلخراشی در حاشیه بولوار توس به قتل رسانده بود، چهارشنبه گذشته در عملیات ضربتی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد دستگیر شد و راز رفیقکشی در سحرگاه مستی را فاش کرد.
اوایل بامداد بیست و چهارم فروردین، نزاعی هولناک در حاشیه خیابان توس ۳۳ مشهد بین دو جوان به دلیل نامعلومی رخ داد که در این میان جوانی به نام «حسین-ن» ۲۲ ساله (معروف به قیصر) با ۳ ضربه کارد، رفیق قدیمی خودش را در حالی به شدت مجروح کرد که تیغه کارد ناحیه گردن «علی-ل» (مقتول ۲۴ ساله) را شکافته بود. طولی نکشید که با فرار ضارب و دوستانش از محل نزاع، پیکر نیمهجان جوان مجروح به بیمارستان رضوی مشهد انتقال یافت اما تلاش پزشکان برای نجات وی بینتیجه ماند و او بر اثر عوارض ناشی از خونریزی شدید جان سپرد.
با مرگ این جوان، نیروهای انتظامی مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و بدین ترتیب تحقیقات شبانه با حضور قاضی وحید خاکشور در مرکز درمانی آغاز شد. بررسیهای مقدماتی بیانگر آن بود که نزاع مذکور در پی مصرف مشروبات الکلی و به دلیل نامعلومی رخ داده است.
این گونه بود که با دستور مقام قضایی، گروه زبدهای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد به سرپرستی سرگرد رضا شکیبا (افسر پرونده) وارد عمل شدند و تحقیقات گستردهای را برای دستگیری ضارب فراری آغاز کردند تا این که با انتشار تصویر متهم فراری، متهم از مخفیگاه خود خارج شد تا محل اختفای خود را دوباره تغییر دهد اما وی که زیر چتر اطلاعاتی کارآگاهان قرار گرفته بود، ناگهان کارآگاهان را داخل مخفیگاهش در بولوار ابوطالب ۳۹ بالای سر خودش دید و به پلیس آگاهی هدایت شد.
متهم به قتل که با راهنماییهای قاضی شعبه ۲۵۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد بازجوییهای تخصصی قرار گرفته بود با مشاهده اسناد و مدارک انکارناپذیر، لب به اعتراف گشود و راز رفیقکشی در سحرگاه مستی را فاش کرد.
او گفت: به همراه دو تن از دوستانم قرار گذاشتیم که به اطراف طرقبه و شاندیز برای مصرف مواد مخدر سنتی و مشروبات الکلی برویم! که در مسیر دو تن دیگر از دوستانمان که یکی از آنها «علی-ل» (مقتول) بود به ما ملحق شدند. در ادامه سر بساط مشروبخوری با «علی-ل» بحث کردیم، وقتی که او قصد داشت مقدار دیگری مشروب به من بدهد من هم زیر لیوان زدم و آن را واژگون کردم. سپس به دوستانم گفتم من با شما بازنمیگردم و به همراه «علی-ص» و «عنایت-د» سوار موتورسیکلت شدیم و دوستان دیگرمان نیز با یک موتورسیکلت دیگر از پشت سرمان میآمدند. وقتی مسافتی را طی کردیم با یکی از دوستان دوران خدمت سربازیام تماس گرفتم که به دنبالم بیاید. هنگامی که در ابتدای توس ۳۳ من از موتورسیکلت دوستانم پیاده شدم، دو دوست دیگرم با یک دستگاه پراید قرمز یا نارنجی رنگ از راه رسیدند، وقتی چشمم به دوستانم خورد سریع به سمت «علی-ل» رفتم. دوباره جر و بحثمان بالا گرفت. متوجه نشدم چه شد چون مشروب زیاد خورده بودیم. آنجا درگیری بین من و علی (دوست قدیمیام) شروع شد. او سر و کله مرا گرفت و زیر پایم زد که من روی زمین افتادم و دوباره با هم گلاویز شدیم که ناگهان دیدم «علی-ل» خونآلود نقش بر زمین شد. آنجا بود که فهمیدم! از ناحیه گلویش خون میآید و دستش هم خونآلود بود. من هم که حال طبیعی نداشتم اصلا نفهمیدم چه شده است؟ سوار ماشین دوستم «ح-ن» شدم و ابتدا به بولوار امامت منزل یکی از بستگان دورم رفتم و بعد یکی از دوستانم به دنبالم آمد به خانه خودمان بازگشتم و لوازم شخصیام را برداشتم و بعد از جیمآباد رفتم. زمانی که فهمیدم «علی-ل» فوت کرده است مدام مخفیگاهم را تغییر میدادم تا این که ناگهان کارآگاهان را در مخفیگاه بولوار ابوطالب، بالای سر خودم دیدم! و دستگیر شدم ...
تحقیقات بیشتر درباره ادعاها و اعترافات متهم و همچنین بررسی ابعاد دیگر این جنایت تکاندهنده با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد ادامه دارد.