سقوط مرگبار دختر جوان از بالکن لانه شیطانی در توس مشهد

خراسان/ زن ۱۹ سالهای که از مدار «مرگ» به زندگی بازگشت، در حالی ماجرای فرار مرگبار از چنگ «عقربهای هوسران»را فاش کرد که دوست ۲۰ سالهاش هنگام فرار از بالکن ساختمان ۴ طبقه سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
صبح شنبه گذشته (چهاردهم تیر) جیغ وحشتناک دختری در خیابان توس ۴۱ اهالی محل را از منازل بیرون کشید. آنها با صحنه هولناک سقوط دختر ۲۰ سالهای روبهرو شدند که از بالکن طبقه چهارم یک ساختمان مسکونی به پایین افتاده و روی سنگفرش پیادهرو به طرز دلخراشی جان باخته بود. لحظاتی بعد زنگ تلفن ۱۱۵ به صدا درآمد و خبر سقوط مرگبار دختر جوان، نیروهای امدادی را به محل حادثه کشاند اما با انتقال پیکر خونآلود «سیتا» به بیمارستان رضوی مشهد، مشخص شد که وی علایم حیاتی ندارد و بر اثر عوارض ناشی از سقوط جان خود را از دست داده است.
طولی نکشید که با گزارش این ماجرای تکاندهنده به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، بیدرنگ قاضی دکتر صادق صفری، دستورهای خاصی را برای حفظ صحنه حادثه و مراقبتهای نامحسوس از افراد مظنون، به نیروهای انتظامی صادر کرد و خود نیز عازم مرکز درمانی شد. بررسیهای مقدماتی مقام قضایی نشان داد رهگذران و شاهدان دختر دیگری را نیز مشاهده کردهاند که از بالکن طبقه چهارم ساختمان آویزان بود اما سقوط نکرد و افرادی از درون منزل وی را بالا کشیدند و از مرگ نجات دادند. با این سرنخ مهم، بلافاصله قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی و انقلاب به طرف توس ۴۱ حرکت کرد و به تحقیق از دختر ۱۹ سالهای پرداخت که در صحنه حادثه حضور داشت.
«ف-ف» پای ۴ پسر جوان را به ماجرای سقوط مرگبار دوستش کشید که آنها را به «لانه شیطانی» دعوت کرده بودند و زمانی که «عقربهای هوسران» قصد تعرض داشتند، این حادثه وحشتناک رخ داد.
این دختر ۱۹ ساله با افشای راز پنهان این فاجعه تلخ گفت: دوستم که به «سیتا» معروف است با پسر جوانی به نام «صدرا» در پارک معراج آشنا شده بود. امروز (چهاردهم تیر) ساعت ۶ صبح «نیما» که منزل ۴ طبقه متعلق به آنهاست به همراه صدرا و سیتا به خانه نیما آمدند و من هم با آنها همراه شدم. اما داخل منزل، «نیما» قصد تعرض به مرا داشت که مانع شدم و فریاد کشیدم. ولی او با تلفن، دو دوست دیگرش را هم به منزل مذکور «لانه شیطانی» دعوت کرد و حالا در حالی که ۴ نفر شده بودند قصد داشتند ما را مورد آزار و اذیت قرار دهند. در همین حال «نیما» در منزل را قفل کرد و با تهدید و اجبار سعی داشت مار را وادار به تمکین از خواستهاش کند! او می گفت حتی اگر مجبور شوم ۲ روز شما را این جا نگه دارم این کار را میکنم تا تسلیم شوید!
«ف-ف» ادامه داد: آنها با این تهدیدها، گوشی تلفن ما را هم گرفتند و به خواسته شیطانی خود اصرار میکردند. در این هنگام من به التماس افتادم و اشکریزان گفتم درست است که من به خاطر اختلافات شدید خانوادگی در حال متارکه از نامزدم هستم اما هنوز متأهلم و طلاق نگرفتهام! «سیتا» هم که اوضاع را این گونه دید با این ترفند که میتواند با صحبت مرا راضی کند تا به خواسته شوم ۴ پسر جوان تن بدهم، مرا به درون اتاق برد و از آنها خواست هیچکس نباید به داخل اتاق بیاید! در واقع من و سیتا با این ترفند به دنبال راه فراری میگشتیم تا از چنگ ۴ پسر جوان (عقربهای هوسران) رهایی یابیم ولی هیچ راهی جز تراس (بالکن) پیدا نکردیم که بتوانیم به طبقه پایین برویم و از آنجا فرار کنیم! این بود که هر دو نفر از روی تراس آویزان شدیم ولی دستهای سیتا ناگهان از روی دیوار رها شد و او در حالی که جیغ میکشید به کف پیادهرو سقوط کرد. من هم فریاد میزدم که آنها با شنیدن صدای جیغ به داخل اتاق آمدند و مرا بالا کشیدند!
این دختر جوان ادامه داد: از حدود یک ماه قبل از شهرستان به منزل دوستم «سیتا» آمدم و در خانه آنها بودم چرا که مادرم از دنیا رفته است و پدر و همسرم نیز در شهرستان زندگی میکنند. من به خانوادهام گفته بودم برای پیدا کردن کار به مشهد میروم! تا این که دیشب با سیتا در پارک معراج بودیم و صبح به این منزل آمدیم چرا که صدرا با «سیتا» دوست بود! البته قبل از آن که نقشه فرار از بالکن را عملی کنیم، «سیتا» وقتی مقابل ۴ جوان هوسران قرار گرفت و متوجه شد که آنها از نیت پلید خود دستبردار نیستند، ناگهان شیشهای را از آشپزخانه برداشت و آن را شکست تا رگ دست خودش را قطع کند که آنها او را گرفتند و نگذاشتند «سیتا» این کار را انجام بدهد.
در پی رمزگشایی از ماجرای تکاندهنده «عقربهای هوسران» و با دستور ویژه قاضی دکتر صفری گروهی تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد، بلافاصله وارد عمل شدند و با بهرهگیری از شگردهای تخصصی، در کمتر از ۱۲ ساعت، همه عاملان دخیل در این حادثه وحشتناک را بازداشت کردند. هر ۴ متهم این پرونده جنایی در اعترافاتی تکاندهنده، زوایای تاریک سقوط مرگبار دختر ۲۰ ساله را در حالی فاش کردند که باز هم ماجرای دوستیهای خیابانی در مشهد فاجعه آفرید و حادثه جبرانناپذیر دیگری را رقم زد.