نماد آخرین خبر

سرِ بی‌کلاه کلاهدوزی در اردبیل

منبع
ايرنا
بروزرسانی
سرِ بی‌کلاه کلاهدوزی در اردبیل

ایرنا/ اردبیل - ایرنا - کاربرد کلاه به عنوان جزیی جدایی‌ناپذیر از لباس، شاید به اندازه تاریخ زندگی بشر در اردبیل قدمت داشت ولی در گذر زمان دیگر نه از مردانی که کلاه شاپو بر حشمت آنها می‌افزود، خبری هست و نه راسته کلاهدوزان بازار تاریخی این شهر رونق سابق را دارد، گویا سرهای صنعتگران این رشته بی‌کلاه مانده است.

به گزارش ایرنا، در سنگ نگاره‌ها نیز هیچ مردی بدون کلاه مشاهده نمی‌شود و کلاه به ویژه نزد مردان در ایران از دیرباز به معنای حشمت ، جاه و رفعت صاحب آن بوده است.

کلاه به سر داشتن بر احترام فرد می‌افزوده و کلاهداری الزاماتی داشته است و صاحب آن، ناخواسته پاره‌ای آداب را در اجتماع رعایت می‌کرده است. حافظ می‌فرماید: نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست / کلاهداری و آیین سروری داند.

در فرهنگ عامه مردم آذربایجان و اردبیل، فردی که کلاه بر سر داشته، باید حرمت کلاه را مراعات می‌کرد؛ به قول استاد شهریار که در مصرعی از غزل شیرین "بلالی باش" می‌فرماید: "بؤرکو باشا قویان گرک بؤرکونه ده بیر یاراشا" یعنی کسی که کلاه بر سر می‌گذارد باید شایستگی آن را هم داشته باشد.

نوع پوشش و تمیزی البسه از دیرباز نزد ایرانیان از اهمیت برخوردار بوده و مردم به ظرائف و دقایق لباس و به ویژه به کلاه یکدیگر توجه و تامل داشته‌اند.

فیض کاشانی می‌گوید: "یکدیگر را عیب می‌جویند خلقان در لباس / ور نباشد عیب بشمارند خلقان در لباس!" یعنی افراد عیبجو به دنبال خرده‌گیری از دیگران هستند اما اگر در خلق و خوی دیگران عیبی و ایرادی نیابند، به عیبجویی از لباس دیگران می‌پردازند.

در مناطق سردسیری نظیر اردبیل، شاید کاربرد کلاه به سرمای استخوان‌سوز سبلان و اهمیت محافظت از سر به منزله جایگاه تفکر و اندیشه برمی‌گردد.

رونق خرید و فروش کلاه در سده‌های قبل در اردبیل به حدی بوده که کلاهدوزی به مثابه حرفه و صنعتی مشخص شناخته می‌شده و وجود راسته‌ کلاهدوزان (بورک‌چی بازار) در بازار سنتی و تاریخی اردبیل مؤید این نکته است.

نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و ادبیات اردبیل می‌گوید: کلاه و کلاهداری و منزلتی که از کلاه عاید صاحب آن می‌شده ، در فرهنگ عامه مردم استان‌های آذربایجان و اردبیل، گاه به صورت ضرب‌المثل‌هایی بر زبان‌ها جاری می‌شود. به عنوان مثال؛

"باشون ساغ اؤلسون بؤرک تاپیلار" یعنی سرت به سلامت، کلاه پیدا می‌شود

"بؤرک ایستی سویوغا دگیل" یعنی کلاه برای سرما یا گرما نیست

"پاپاغیمیز گؤنده یاندی" یعنی کلاهمان زیر آفتاب سوخت

"پاپاغؤز بؤش قالماسین" یعنی کلاهتان خالی نماند و به اصطلاح، بی سر نباشید.

وحید ضیایی افزود: هدف از کلاه به سر داشتن، صرفا محافظت از سرما یا گرما نبوده بلکه در آذربایجان و به خصوص در اردبیل نداشتن کلاه، نوعی بی‌ادبی محسوب می‌شده است و سری که کلاه نداشته، در حقیقت حرمت نداشته است.

وی درباره انواع و اشکال کلاه در اردبیل اظهار کرد: قدیمی‌ترین شکل کلاه در اردبیل که از پارچه‌های کهنه ساخته شده و اغلب توسط عشایر زحمتکش منطقه استفاده می‌شده، کلاه "تاساکی" نام داشته و برگرفته از کلاه‌های زمان شیخ صفی‌الدین اردبیلی بوده است.

او گفت: "تاساکی" بیش از هزار سال پیش در عکس‌ها و اسناد تاریخی اردبیل دیده می‌شود، اما از ۵۰ سال قبل دیگر استفاده نمی‌شود و در نمونه‌ای از عکس‌های دراویش اردبیل در دهه چهل و پنجاه شمسی استفاده از این کلاه‌ها شاید از جنبه‌ انتساب به متصوفه دیده می‌شود.

مبدع و مدرس ادبیات خلاق در اردبیل ادامه داد: نوع دیگر کلاه در اردبیل قدیم، "باشلیق" بوده که از قدیمی‌ترین انواع کلاه‌های رایج بوده و به گنبد شباهت داشته و بدون آستری بوده و به طور معمول از پشم حیوانات درست می‌شده است.

ضیایی گفت: عموم مردم در دوره‌ قاجار از این کلاه استفاده می‌کردند و نظامیان و خانواده‌های قاجاری، در وسط کلاه باشلیق خود، نشانی به شکل "شیرخورشید" یا "بته جقه" داشته‌اند.

به گفته او ، در حال حاضر بین قشقایی های استان فارس با اندکی تغییراتی از همین نوع کلاه استفاده می‌شود، که به آن "دو گوشی" می‌گویند و کلاه نمدی قوم بختیاری نیز از شکل آن الهام می‌گیرد؛ با این تفاوت که باشلیق‌ها استوار و ایستاده هستند اما کلاه ترک‌های حوالی شیراز، خیلی نرم بر سر می‌نشیند.

نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و ادبیات اردبیل اظهار کرد: کلاه‌های شهری استفاده شده در سده‌ اخیر در اردبیل شامل دو نوع می‌باشد، یکی کلاه "کرکری" و دیگری کلاه "وُستوری (Vostory").

ضیایی اضافه کرد: کلاه کرکری، استوانه‌ای شکل با شفت فرو رفته از جنس پوست بره (قره گل) در رنگ‌های مشکی و قهوه‌ای و جو گندمی (چال) بوده‌ است ، ا��ن کلاه در فارسی به کلاه امیری مشهور است، با این تفاوت که امیری، کلاهی به طور کامل استوانه‌ای است، اما در کلاه کرکری، قطر بالا به اندازه‌ دو سانتیمتر بزرگتر از پایه است.

وی ادامه داد: تفاوت آن با کلاه ترکمنی، کم‌مو بودن آن است و در کلاه ترکمنی، قطر بالای کلاه، پنج سانتیمتر از قطر پایینی بیشتر است و تصاویر بر جای مانده از اعیان و اهالی فرهنگ اردبیل بیشتر با این نوع کلاه است.

تنها کلاهدوز باقیمانده از صنعتگران و تولیدکنندگان کلاه در اردبیل نیز گفت: نوع دیگر کلاه در اردبیل و آذربایجان کلاه ترکمنی "تلپک: Telpek" بوده که از پوست بره‌ یا از نژاد قره گل دوخته می‌شد و از انواع کلاه‌های شهری دیگر اردبیل که امروزه به "کلاه بازاری‌ها" معروف است نوعی کلاه وستوری به عنوان نماد کلاه‌های اردبیل است.

استاد لطفعلی مقدم افزود: شباهت‌ کلاه وستوری به کلاه افغانی‌ها در شکل نوک تیز آن در کلاه افغانی است، در حالی که در کلاه وستوری اردبیلی، استوانه‌ بالای آن تا حدودی حفظ می‌شود؛ این کلاه در رنگ‌های قهوه ای، مشکی و جو گندمی بوده و از کلاه‌های پر استفاده‌ ایام سرد اردبیل محسوب می‌شد.

او ادامه داد: تنوع کلاه‌های استفاده شده از دهه‌ ۴۰ به بعد با ورود سبک‌های غربی بیشتر می‌شود، به طوری که "کلاه کپی" با طرز دوخت‌های (چهار ترک، سه ترک، ۶ ترک و هشت ترک) جزو کلاه‌های مورد استقبال جوان‌ترها می‌شود.

وی تصریح کرد: کلاه اسکی، کلاه "بِرِه: Beret" کلاه "پیکی بلایندرز" مد شده در دهه‌ ۸۰ آمریکا توسط کارگران و کلاه مشهور به روسی از پوست حیوانات از این نوع کلاه‌ها می‌باشند که کنار کلاه‌های رسمی توسط هنرمندان اردبیلی تولید می‌شد.

به گفته او ، کلاه "شاپو" نیز از کلاه‌های اعیان اردبیل محسوب می‌شد که به خاطر طرز خاص تولید و قالب‌گیری آن، امکان تولید در اردبیل را نداشت و استفاده‌کنندگان، جنس اصل خارجی آن را تهیه می‌کردند.

علیرضا دباغ عبداللهی از کارشناسان صنایع دستی و مستندنگار صنعت کلاهدوزی در اردبیل با اشاره به این که تهیه کلاه پوستی به طور تقریبی پنج روز به طول می‌انجامد، افزود: از جمله مراحل تهیه کلاه پوستی می‌توان به آماده شدن پوست در دو روز ، خشک شدن لایی سریش خورده در داخل قالب ثابت و به وجود آمدن حالت اولیه کلاه در یک روز ، دوخت پوست ، آستری ، لایی و سفیه و قرار دادن کلاه آماده در داخل قالب به مدت ۲ روز اشاره کرد.

او معتقد است که حرفه کلاهدوزی متاسفانه رو به فراموشی است و نبود تقاضا، تولید آن را از رونق سابق انداخته و کلاهدوزی را به خاطره‌ها تبدیل کرده است.

ضیایی نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و ادبیات اردبیل نیز گفت: از هنرمندان کلاهدوز اردبیلی می‌توان مرحومین شیرمحمدی، صفر جعفرزاده و ناضری را نام برد و اکنون فقط استاد لطفعلی مقدم، تنها کلاهدوز باقیمانده از نسل‌های هنرمند پیشین به این صنعت مشغول است.

هنوز در بازار تاریخی اردبیل از ورودی بازار زرگران از روبروی مصلا، کلاهدوزی هنرمند در داخل مغازه‌ای کلاهدوزی می‌کند و هنگام ورود به مغازه یا حجره او انگار در تاریخ قدیم اردبیل قدم می‌گذارید.

کلاه حرفه کلاهدوزی، پس معرکه است و از این پس کلاهدوزی را در کتاب‌ها و فیلم‌ها خواهیم دید و وحید ضیایی حاصل تحقیقات خود درباره فرهنگ دیرپای اردبیل را در قالب کتابی با عنوان «اردبیلی‌ها؛ آرمان‌نامه‌ رفتارها و آیین‌های مدنی مردم اردبیل برای یک شهروند ایده‌آل از گذشته تا آینده» زیر چاپ دارد، در یکی از مداخل آن به طور مفصل به پوشش اردبیلی‌ها پرداخته است.

وی افزود: این مجموعه شامل ۱۰۵ مدخل از رفتارهای مغفول و مدنی مرد نجیب اردبیل است و طی ساعت‌ها مصاحبه، گفت و گو و بازنمایی خاطرات خانوادگی بسیاری از خاندان اصیل این دیار حاصل شده و به فرهنگ، تاریخ، جغرافیا و آداب و سنن رایج و رنگ باخته می‌پردازد.

اردبیل، مرکز استان تاریخی و مرزی اردبیل در شمال غرب ایران واقع شده است و در این استان بیش از ۳۰ هزار هنرمند در صنایع دستی متنوع نظیر چرم و ملیله اردبیل ، معرق نمین ، مرصع سنگ و معرق سنگ خلخال ، گلیم عنبران ، جاجیم بافی، قالی بافی ، پالاز بافی ، ورنی بافی ، تراش شیشه ، مسند بافی ، سفالگری ، چاقو سازی ، قلم زنی و کاشی معرق فعالیت می‌کنند.





آخرین خبر اردبیل در اینستاگرام :https://instagram.com/ardabil__today