معلمی که با کمکهای اولیه جان دانشآموزش را نجات داد

فارس/ یکی از فرهنگیان شهرستان چادگان، در اقدامی فداکارانه، جان یکی از دانشآموزان هنرستانش را نجات داد و به دنبال پیگیریهای ایشان، تعدادی از دانشآموزان به یادگیری کمکهای اولیه علاقهمند شدند.
محمدمهدی سمندگانی، از فرهنگیان شهرستان چادگان، در اقدامی فداکارانه، جان یکی از دانشآموزان هنرستانش را نجات داد و به دنبال پیگیریهای ایشان، تعدادی از دانشآموزان به یادگیری کمکهای اولیه علاقهمند شدند و ضمن یادگیری این مهارت، در حال حاضر، در پایگاههای امدادی مشغول فعالیت هستند.
وی درباره فضای حاکم بر کلاس درس و رابطه خود با دانشآموزان توضیح داد: «در کلاسهای درسی با دانشآموزان رابطه دوستانه دارم و به گفته خود دانشآموزان در کلاسهایم احساس راحتی بیشتری دارند و همیشه تلاش میکنم که به دانشآموزان احترام بگذارم که این باعث میشود، این رابطه صمیمی همراه با احترام متقابل باشد.
نتیجه این رابطه دوستانه همراه با احترام موجب این شده است که ثبت نام اولیه این طرح را خود دانشآموزان انجام دهند و مشوق اصلی معلم خود باشند.
این معلم چادگانی به عنوان نجاتگر پایه ۲ جمعیت هلال احمر از سال ۱۴۰۰ در پایگاههای جادهای امداد و نجات فعال است و به گفته خود توانسته است بارها در عملیاتهایی همچون رهاسازی مصدومان در تصادفهای دلخراش، حوادث کوهستان حضور و فعالیت داشته باشد.
این معلم متعهد در رابطه با روز حادثه اینگونه روایت میکند: در کلاس درس مشغول تدریس بودم که سر و صدای عجیبی از بیرون کلاس به گوشم رسید.
وقتی یکی از دانشآموزان را به سراغم فرستادند. باعجله از کلاس بیرون زدم، اما از شدت عجله و نگرانی، تعادلم را از دست دادم و روی زمین افتادم. بدون معطلی برخاستم و باعجله، به محل حادثه رسیدم.
یکی از دانشآموزان که ساعت آخر همان روز با خود من کلاس داشت روی زمین افتاده بود، رنگ صورتش کبود بود و اصلا شرایط خوبی نداشت.
وی ضمن جلوگیری از اقدامات نادرست بقیه دانشآموزان، کنترل اوضاع را به دست گرفت و با ارزیابی صحنه حادثه مطابق با اصولی امدادی و باتوجه به توضیحات حاضرین متوجه شد که دانشآموز دچار تشنج شده و زبان، مسیر تنفس را بسته است و بعد از بررسیهای انجام شده اقدامات لازم را شروع کرد.
سمندگانی میگوید: «مانورـHead Tilt Chin Lift را اجرا کردم. صدای خرخر از گلویش شنیده شد. راه هوایی هنوز بهخوبی باز نشده بود. با دقت، مانورJaw Thrust را انجام دادم و با حرکت جارویی انگشت، زبان را بیرون کشیدم. چند ثانیه بعد، نفسهایش بازگشت. نبضش بالا رفت. جان به تنش برگشت و بعد از آن که مدتی گذشت، نیروهای امدادی رسیدند و دانشآموز را به بیمارستان منتقل کردند.
این معلم فداکار درباره این حادثه میگوید: «وقتی جان دانشآموز از خطر نجات یافت چیزی درونم تکان خورد. من که بارها در دل بحرانها، آرام و مسلط مانده بودم، این بار دلشورهای عجیب داشتم. در آن لحظه، تجربههایم با من سخن میگفتند. اما دلِ معلمیام جلوتر از هر تکنیک و مهارتی بود. نجات جان دانشآموزم برایم فقط یک اقدام امدادی نبود؛ انگار تپش دوباره قلبم را به من برگردانده بودند.