دسیسه زن جوان و مردان غریبه برای قتل شوهر!

هفت صبح/ زن جوان با افشای تصاویر دوربینهای مداربسته و تحقیقات پلیسی به نقش خود در جنایت اعتراف کرد
مدتی پیش، زن جوانی با حضور در یکی از کلانتریهای پایتخت، شکایتی مبنی بر ناپدید شدن همسرش مطرح کرد. او در اظهارات خود به افسر نگهبان گفت که همسرش بهزاد، روز قبل برای انجام امور کاری از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است. شاکی افزود که تا پایان شب منتظر بازگشت او مانده اما خبری نشده است.
به گفته وی، همسرش همواره در صورت عدم بازگشت به منزل، پیشاپیش اطلاع میداد و همین امر باعث شده بود که این غیبت طولانی، نگرانکننده به نظر برسد. این زن در طرح شکایت خود گفت: «امکان نداشت که بهزاد جواب تماس تلفن را ندهد و چندین ساعت من را در نگرانی باقی بگذارد، به همین خاطر مطمئنم برای او حادثه بدی اتفاق افتاده است».
با ثبت شکایت، بازپرس سالار صنعتگر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور آغاز تحقیقات برای یافتن ردی از مرد مفقود شده را صادر کرد.
نخستین بررسیها
در گام ابتدایی، تیم تحقیق با این فرض که احتمال دارد حادثهای برای بهزاد رخ داده باشد، از تمامی مراکز درمانی و بیمارستانهای پایتخت استعلام گرفت. نتایج بررسیها نشان داد که هیچ فردی با مشخصات او به این مراکز مراجعه نکرده است.
در مرحله بعد، کارآگاهان با خانواده بهزاد گفتوگو کردند. بستگان وی اعلام داشتند که بهزاد و همسرش فرخنده، اختلافات شدیدی داشتهاند و مشاجرات آنها تکرار میشده است. این اظهارات، همراه با ناپدید شدن ناگهانی مرد جوان، فرضیه دخالت همسر در این ماجرا را در ذهن تیم تحقیق تقویت کرد.
سرنخ از دوربینهای مداربسته
به منظور روشن شدن مسیر حرکت بهزاد پیش از ناپدید شدن، مأموران به بررسی دوربینهای مداربسته اطراف منزل او پرداختند. تصاویر ثبتشده نشان میداد بهزاد در حالی که به سختی راه میرفت و وضعیت جسمانی مناسبی نداشت، به همراه دو مرد ناشناس از خانه خارج شده است. نکته مهمتر اینکه خودرویی که او سوار آن شد، توسط فرخنده همسرش، هدایت میشد. این شواهد، نقش احتمالی فرخنده را پررنگتر کرد. مأموران با دستور قضایی، وی را به عنوان مظنون اصلی پرونده بازداشت کردند.
بازجویی و اعتراف
فرخنده در مراحل ابتدایی بازجویی مدعی شد که از سرنوشت همسرش بیاطلاع است و صرفا او را تا محل کار رسانده. با این حال، مواجهه با مستندات دوربینهای مداربسته و گزارشهای پلیسی، منجر به تغییر اظهارات او شد.
وی در اعترافات خود گفت: «سالها با همسرم اختلاف داشتم. هفت سال قبل با مردی به نام پژمان آشنا شدم. او یک تولیدی داشت و من کارهای بازاریابیاش را انجام میدادم. همین همکاری باعث شکلگیری رابطهای میان ما شد. در این مدت مشکلات زندگیام را برای او تعریف میکردم و تصمیم گرفتم دیگر با بهزاد ادامه ندهم».
او ادامه داد: «به پژمان پیشنهاد دادم که بهزاد را از میان بردارد. شب حادثه، در آبمیوه همسرم داروی بیهوشی ریختم. وقتی او بیحال شد، در را برای پژمان و دوستش باز کردم. آنها وارد شدند و همسرم را از خانه خارج کردند. رانندگی خودرو را من بر عهده گرفتم و همگی به یک سوله در غرب تهران رفتیم. پس از آن به خانه بازگشتم و دیگر خبری از سرنوشت او نداشتم».
دستگیری همدستان
با اطلاعات به دست آمده از اعترافات فرخنده، مأموران پلیس، پژمان و همدستش را شناسایی و بازداشت کردند. دو متهم مرد پس از انتقال به اداره آگاهی، لب به اعتراف گشودند و جزئیات جنایت را شرح دادند. آنها گفتند که بهزاد را در همان سوله خفه کرده و جسدش را در حاشیه تهران رها کردهاند.
کشف جسد
بر اساس اعترافات متهمان، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به محل رها شدن جسد اعزام شد. بررسیهای میدانی منجر به کشف پیکر بیجان بهزاد شد که آثار خفگی بر آن مشهود بود. جسد برای انجام معاینات تخصصی به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت دقیق مرگ مشخص شود.
ادامه روند قضایی
به دستور بازپرس پرونده، فرخنده، پژمان و همدست او در بازداشت پلیس آگاهی باقی ماندند. تحقیقات تکمیلی برای بررسی انگیزههای دقیق، چگونگی تهیه و استفاده از داروی بیهوشی و نقش هر یک از متهمان در مراحل مختلف ارتکاب جرم ادامه دارد.بازپرس پرونده تأکید کرد با توجه به ماهیت جنایت و طراحی قبلی آن، اتهامات متهمان شامل مشارکت در قتل عمد و طراحی برای اختفای جرم خواهد بود.
جزئیات جنایت از زبان متهمان
پژمان در بازجوییهای خود گفت: «مدتی بود که فرخنده از زندگی با همسرش شکایت داشت و مدام از من میخواست او را از سر راه بردارم. ابتدا قبول نمیکردم اما با اصرارهای او و قولهایی که داد، تصمیم گرفتم وارد ماجرا شوم. شب حادثه، وقتی بهزاد نیمه هوشیار بود، به کمک دوستم او را به سوله بردیم. پس از بستن دست و پایش، با فشار دادن بالش بر صورتش، جانش را گرفتیم».
همدست پژمان نیز گفت: «نقش اصلی را پژمان و فرخنده داشتند. من برای کمک به جابهجایی و مهار مقتول وارد ماجرا شدم. بعد از قتل، جسد را با خودرو به اطراف تهران بردیم و در محل خلوتی رها کردیم».