جادوی دوتار در دستان مرد کرمانجزبان خراسان

ایرنا/ بجنورد-ایرنا- کنج خانهای کوچک، دوتار کهنه زیر نوازش دستان «مهدی گوهری» هنرمند کرمانج زبان خراسان جان میگیرد؛ هر نتش پلی است میان خاطرههای دیرین و امید به فردایی که هنر بخشیها را فراموش نکند.
به گزارش ایرنا، روزهای پایانی شهریورماه، وقتی آفتاب صبحگاهی با شعاعهای نرم و طلایی خود پردهها را کنار میزند، نور و سوز کم سرمای پاییزی روی دوتار گوشه مبل مینشیند.
دستان مرد، همچون نوازندهای که سالها با ساز کهن انس گرفته است، بیاختیار به سوی آن کشیده میشود.
ساز با رگههای چوب کهنه و سیمهای براق، همانند آینهای است که خاطرههای دیروز و شور زندگی جوانی را بازتاب میدهد.
مهدی گوهری، دوتارنواز برجسته و کرمانجزبان بجنوردی با چشمانی که زمان را در خود بازتاب میدهند، از گذشته سخن میگوید: پدرم از بزرگان بخشیهای بجنورد بود. صدای او هنوز در گوش مردم شهر جاری است، اما وقتی من چهار ساله بودم، دار فانی را وداع گفت و سازش برای همیشه خاموش شد.
حتی امروز، صدای طلای حنجره پدرش همچون نسیمی که از کوچهها عبور میکند، در ذهنها و خاطرهها زنده است؛ در دورهمیها، نام او با آثار و آوازهاش بازگو میشود و تداوم مییابد.
از کودکی، صدای دلنشین خواندن آهنگها در وجود مهدی نقش بسته بود. اطرافیان و همسایگانش به او میگفتند: راه پدرت را ادامه بده، هنر در خونت جاری است.
او از ۱۰ سالگی دست به دوتار برد، اما استاد و مرشد واقعی نداشت؛ هیچکس نبود تا مسیر درست و اسرار موسیقی مقامی را به او نشان دهد.
سال ۶۸ در ۲۵ سالگی، شور و عشق بیپایانش به موسیقی مقامی او را به کلاسهای اساتیدی چون ایرج خردادزاده کشاند.
مهدی، کرمانج بود، اما ترکی را به زیبایی میخواند و با تشویق استادان و جامعه هنری، خود را در دریای بیکران موسیقی غوطهور ساخت.
او ۲۲ کتاب حوزه موسیقی و روایتهای آن را حفظ کرده بود و هر روز در پی آموختن و پژوهش بیشتر بود؛ چون میدانست که دوتار تنها ساز نیست، بلکه پل زمانهها و میراثی است که باید برای آیندگان زنده بماند.
با گذشت زمان، مهدی با استادان بزرگ دیگری چون مرحوم عیسی قلیپور و علی بخشی گل افروز از روستای گلیان شیروان ارتباط برقرار کرد و شیوهها و رمز و رازهای تازهای از دوتارنوازی را فرا گرفت.
او شاگردان متعددی پرورش داد؛ محمد طاهری و فرهاد باغچقی از جمله آنها بودند که در سال ۷۱، هنر دوتارنوازی را به مهارت کامل آموختند.
پیشنهادهای نواختن در مجالس و شادیها بسیار بود، اما مشغله کاری مانع حضور فعال او در این مجالس شد.
سال ۹۳، سالی به یادماندنی بود؛ دیپلم افتخاری هنر دوتار را دریافت کرد و در جشنواره نوایی خلیج فارس رتبه سوم کشوری را کسب کرد. موفقیتهای استانی پیش از آن، تنها پیشدرآمدی بر انگیزهای بود که مقام کشوری در دل او شعلهور ساخت.
با وجود موفقیتها، بیماری (سکته) پردهای بر فعالیتهای پررنگش کشید و اکنون بیشتر در منزل و با دستان خود و ساز کهن، نوای آرامشبخش دوتار را جاری میکند.
او با اندوهی لطیف میگوید: جوانان امروز با موسیقی مقامی بیگانهاند؛ با هنر اصیل و ریشهدار ایران زمین غریباند. بسیاری حتی واژه دوتار را نمیشناسند.
امروزه تنها شمار اندکی از هنرجویان، این میراث را در آموزشگاهها دنبال میکنند.
مهدی تاکید میکند: ساز زدن آسان است، اما خواندن و جان بخشیدن به آن هنر واقعی است. بخشیهای قدیم جانشین ندارند و اگر امروز مراقبت نشود، این هنر به فراموشی سپرده خواهد شد.
در گوشهای از منزل، دوتار همچنان زنده است؛ سیمهایش با لمس دستان هنرمند، داستان زمانههای گذشته را زمزمه میکنند. نوای ساز، انعکاس خاطرههای دیرین است و هر نت، پلی میان دیروز و امروز میسازد.
دستان کرمانج، با جادوی خویش، نه تنها ساز را به صدا درمیآورند، بلکه روح موسیقی مقامی و میراث فرهنگی خراسان را نیز زنده نگاه میدارند.
در پایان، دوتار با سکوت پرمعنای خود، یادآور عشقی است که پشت درهای پررنج جاری مانده؛ عشقی که زمان و بیماری هم نتوانستهاند خاموش کنند.
در دستان هنرمند کرمانج، ساز کهن، نوای خود را به آیندگان میرساند و همچنان قصه میسراید؛ قصهای از عشق، صبر، خاطره و امید.