نفسهای سیستان به شماره افتاد؛ از بادهای ۱۲۰ روزه تا طوفان ۳۶۵ روزه

تسنیم/ طوفان گردوخاک بار دیگر مدارس سیستان را تعطیل کرد تکرار سالهاست؛ بخشی از زندگی در این منطقه با فصل طوفان پیوند خورده و آغاز سال تحصیلی، درد و اضطراب خانوادهها را عمیقتر میکند؛ چالشی که دیگر صرفاً «فصلی» نیست!
در نیمه مهرماه آسمان سیستان باز هم از گرد بیپایان لبریز شد؛ طوفان گردوخاکی که بار دیگر مدارس را تعطیل، دید افقی را بهمراتب کاهش و سلامت و معیشت ساکنان پنج شهرستان منطقه را به خطر انداخت. آنچه امروز میبینیم تکرار سالهاست؛ بخشی از زندگی در این منطقه با فصل طوفان پیوند خورده و آغاز سال تحصیلی، درد و اضطراب خانوادهها را عمیقتر میکند؛ چالشی که دیگر صرفاً «فصلی» نیست، بلکه نشانه یک بحران ساختاری است که به راهحلهای ملی و بلندمدت نیاز دارد.
یکشنبه، 13 مهرماه وزش بادهای شدید بخشهایی از شمال استان سیستان و بلوچستان را درنوردید؛ مدیرکل هواشناسی استان گزارش داد که در زابل سرعت باد به بیشینه 84 کیلومتر بر ساعت رسید و گردوخاک همراه آن دید افقی را در این شهرستان تا حدود 1500 متر کاهش داد. در زهک سرعت باد تا 87 کیلومتر بر ساعت ثبت شد و دید به 1200 متر رسید؛ ایستگاه فرودگاهی زاهدان نیز گزارش کاهش دید تا حدود 700 متر را صادر کرد. به دنبال این وضعیت، ستاد مدیریت بحران استان اعلام کرد که مدارس پنج شهرستان منطقه سیستان در آن روز تعطیل شوند.
خبرنگار ما برای روایت میدانی شرایط بحرانی مردم سیستان روز گذشته به «شهرک محمدشاهکرم» به عنوان یکی از نقاط کانونی ریزگرد رفت تا شرایط مردم را در این روزها روایت کند. یک مرد جوان سیستانی که مشغول خارج کردن تودههای ماسه بادی نفوذ کرده به منزلش بود، به خبرنگار تسنیم گفت: ما روزانه باید وقت بگذاریم و این ماسهها را از داخل اتاقها و آشپزخانه جمع کنیم. این طوری که پیش میرود، آیندهای برای زندگی در اینجا متصور نیست. ما جوانها نه شغل مناسبی داریم و نه هوای سالم برای تنفس؛ حقآبه هیرمند تنها راه نجات ماست.
یک مرد جوان سیستانی دیگر که از تعطیلی مکرر مدارس در روزهای طوفانی گلایه داشت، به خبرنگار تسنیم گفت: مدارس که تعطیل میشوند بچههای ما از آموزش عقب میمانند و زندگیشان بلاتکلیف میشود. مگر چقدر میتوانیم در خانه بمانیم؟ مسئولین باید بفهمند که ماندن در این شرایط به معنای فلج شدن کامل منطقه است.
یک مرد سالمند سیستانی، با صدایی که نشان از سختی تنفس داشت گفت: دیگر نفس کشیدن برای ما سخت شده است. ریههای ما پر از خاک و غبار شده است. این ریزگردها بیماریزا هستند و ما میترسیم که بچههایمان هم دچار بیماریهای تنفسی شوند. این یک بحران بهداشتی است که کسی آن را جدی نمیگیرد.
خانم سالمندی که از شدت ریزگردها کلافه بود اظهار داشت: دیگر توان بیرون آمدن از خانه را نداریم. شبها وضعیت بدتر است و سرفههای ما قطع نمیشود. ای کاش مسئولین یک روز اینجا زندگی میکردند تا بفهمند تحمل این وضعیت چقدر سخت است. ما چشم امیدمان به آب رودخانه است.
عیسی بختیاری، رئیس شورای اسلامی شهرک محمد شاهکرم ضمن تشریح وضعیت بحرانی حاکم بر منطقه، اظهار داشت: همانگونه که مشاهده میکنید، امروز یکی از بحرانیترین و وحشتناکترین روزهای شهرک محمد شاهکرم به دلیل شدت غلظت ریزگردها و حرکت کانونهای گرد و غبار است. متاسفانه امروز هیچکس جرأت خروج از خانه را ندارد که این خود نشاندهنده تعطیلی کامل اشتغال و زندگی در این منطقه است.
وی با اشاره به راهکارهای موقتی و فصلی موجود، از جمله کاشت درخت، احداث بادشکن و مالچپاشی و همچنین استفاده از نظر معتمدین و بزرگان محلی برای احیای جنگل شمال شهرک، تصریح کرد: این اقدامات، همانطور که بزرگان ما در گذشته انجام دادهاند، راهکارهای موقتی هستند. اما ما نیازمند راهکارهای اساسی، اصولی و بنیادی هستیم.
بختیاری، از مسئولین کشوری خواستار پیگیری جدی حقآبه این منطقه از کشور افغانستان شد و بیان داشت: ما از مسئولین درخواست داریم که این مسئله حیاتی را با جدیت پیگیری کنند تا شاهد احیای سیستان و بهبود وضعیت زندگی مردم باشیم.
پاسخهای فوری؛ از توزیع ماسک تا تیمهای آمادهباش
در مواجهه با طوفان، دستگاههای امدادی و بهداشتی برای کاهش فشار مستقیم بر مردم وارد عمل شدند. جمعیت هلالاحمر در برخی شهرستانها اقدام به توزیع ماسک میان شهروندان و مستقر کردن تیمهای عملیاتی در حالت آمادهباش کرد.
در هیرمند نیز نیروهای امدادی ماسکهایی بین مردم توزیع کردند تا در کوتاهمدت از بروز یا تشدید بیماریهای تنفسی جلوگیری شود. این واکنشهای فوری قابلتحسین است اما پاسخهای اضطراری مقطعی، هرچند ضروری، جایگزین سیاستهای پایدار نمیشوند.
امین عدیلی، مدیرکل بنیاد مسکن سیستان و بلوچستان در این خصوص گفت: در راستای مهار معضل شنهای روان و صیانت از سکونتگاههای روستایی، بنیاد مسکن استان با بسیج ماشینآلات عمرانی خود، عملیات گسترده جمعآوری شنهای روان از سطح روستاهای شهرستان زهک را آغاز کرده است. این عملیات با استفاده از چهار دستگاه کمپرسی، یک دستگاه لودر و یک دستگاه بیل بکهو در حال انجام است و تاکنون در چهار روستا به پایان رسیده و در سه روستای دیگر از جمله «شهرک کهک» همچنان با جدیت ادامه دارد.
وی افزود: تاکنون یک هزار و 342 سرویس معادل نه هزار و394 مترمکعب شن روان از سطح معابر و منازل روستایی برداشت شده است؛ اقدامی که ضمن جلوگیری از دفن خانهها و اراضی کشاورزی، به احیای شرایط زیست و عبور و مرور اهالی کمک چشمگیری کرده است. این عملیات حتی در روزها با همت نیروهای بنیاد مسکن و اکیپ ماشینآلات استان در جریان است؛ تلاشی خستگیناپذیر در دل طوفان برای خدمت به مردم شریف و مقاوم زهک که استمرار خواهد داشت. برای اجرای این طرح تاکنون 8 میلیارد تومان اعتبار تخصیص یافته و با حمایت و پیگیری نمایندگان حوزه سیستان و همکاری سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، امید میرود اعتبارات جدیدی برای تداوم این اقدام حیاتی تأمین شود. این طرح تنها یک عملیات عمرانی نیست؛ بلکه تلاشی انساندوستانه و محیطزیستی برای بازگرداندن نفس به روستاهای گرفتار در شن و باد است.
کودکان، سالمندان و مبتلایان مزمن در خط اول مخاطرات پزشکی
مسئولان بهداشتی استان بارها هشدار دادهاند که در مراحل اوج طوفان گردوخاک، گروههای حساس شامل کودکان، سالمندان، بیماران قلبی-عروقی و مبتلایان به آسم یا بیماریهای مزمن تنفسی در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
سرپرست معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زابل از شهروندان خواسته تا در این شرایط از حضور در فضای باز خودداری و از ماسک مخصوص گردوغبار استفاده کنند و در صورت لزوم از ترفندهای موقتی مانند پوشاندن بینی و دهان با پارچه مرطوب بهره بگیرند؛ همچنین توصیههای تغذیهای و شستوشوی مکرر دهان و بینی برای کاهش اثرات تماس با ذرات معلق یادآوری شده است. این دستورالعملها کمککنندهاند اما کافی نیستند و در این شرایط نیاز به ظرفیت درمانی، دارو و نیروی متخصص نیز افزایش مییابد.
تعطیلی مکرر مدارس موجب زیان بلندمدت برای کودکان
تعطیلی مدارس در میانه مهر، زمانی که سال تحصیلی تازه آغاز شده، تبعات عینی و نامحسوسی دارد؛ از یکسو تداوم یادگیری دانشآموزان مختل میشود و از سوی دیگر خانوادههایی که معیشتشان وابسته به کار فصلی است، با مشکلات هماهنگی و مراقبت مواجه میشوند.
برای کودکانی که شرایط تنفسی حساس دارند یا با فقر آموزشی دستوپنجه نرم میکنند، تکرار تعطیلیها میتواند به افت تحصیلی و کاهش انگیزه منجر شود. تجربههای جهانی نشان میدهد که ترکیب تعطیلی فیزیکی با آموزش از راه دور آمادهشده و فراهم کردن بستههای آموزشی میتواند اثرات تعطیلی را کاهش دهد؛ اما در سیستان، محدودیت اینترنت و نبود زیرساخت دیجیتال، مانع اصلی اجرای جایگزینهای آموزش مجازی است.
پیامدهای زیستمحیطی و اقلیمی؛ چرا «اینبار» فقط یک طوفان نیست؟
مسئله طوفان امروز را نمیتوان جدا از بافت بلندمدت اقلیمی منطقه دید. سیستان با بادهای فصلی متمادی مشهور به «بادهای 120 روزه» مواجه است؛ جریانهایی که طی ماههای گرم سال بارها فشار فرسایشی بر خاک و رسوبات تالابی وارد میآورند و منابع گرد و غبار را فعال میکنند.
پژوهشها و گزارشهای اقلیمی نشان میدهند این بادها و خشکشدن تالابها بستر را برای تکرار و تشدید پدیده گردوخاک آماده میکنند؛ به عبارت دیگر، ما با یک چرخه اقلیمی-محیطی روبهرو هستیم که هر طوفان مجزا محصول شرایطی است که سالها و دههها انباشته شدهاند.
اقتصاد محلی در محاصره گرد و خاک
وزشهای شدید باد و ورود ریزگردها بلافاصله به محصول و زیرساختهای کشاورزی لطمه میزند؛ گلخانهها و پوششهای نایلونی آسیبپذیرند، محصولات حساس به غبار میشوند، و حداقل خاک قابل کشت موجود در معرض فرسایش نمکی قرار میگیرد. هشدار هواشناسی نیز بر محافظت از گلخانهها و محصولات کشاورزی تأکید کرده است. فشار بر معیشت خانوارها میتواند مهاجرت اجباری از روستاها را تشدید کند و در پی خود، ساختار اجتماعی این مناطق را متزلزل سازد.
کاهش دید تا چند صد متر، اختلال در پروازها و مسدود شدن احتمالی جادهها پیامد فوری طوفان است. فرودگاهها و نهادهای حملونقلی ناچار به توقف موقت یا اعمال محدودیتهایی برای پروازها میشوند؛ این امر نه تنها سفر و تجارت را متأثر میکند، بلکه دسترسی به خدمات اضطراری و ارسال دارو و ملزومات را نیز مشکلتر میسازد. در این راستا هشدارهای پلیس راه و مدیریت بحران برای رانندگان مبنی بر کاهش سرعت و توقف در نقاط امن در صورت لزوم، بهدرستی صادر شده است.
ظرفیت پاسخدهی کافی یا ناکافی؟
اقدامات مقامات محلی از جمله آمادهباش تیمهای هلالاحمر و توزیع ماسک اغلب بر راهکارهای موقتی متمرکز است و نه بر راهحلهای سازهای و بلندمدت. برای مثال، توزیع ماسک و اطلاعرسانی بهداشتی ضرورت آنی را پوشش میدهد، اما در نبود پایگاههای سلامت محلی مجهز، تجهیزات درمانی، دستگاههای تهویه در مدارس و ایستگاههای ثابت پایش کیفیت هوا، جمعبندی پاسخ را ناتمام میگذارد.
دادههای میدانی و گزارشهای رسانهای نیز نشان میدهد در برخی مقاطع قبل، تعداد قابلتوجهی ماسک بین مردم توزیع شده است که نشاندهنده تلاش قابلتقدیر امدادرسانان است اما فاصلهٔ زیادی با نیاز مستمر وجود دارد.
اثری که گردوغبار بر زندگی و سلامت روان و جامعه میگذارد
طوفان مکرر گردوخاک فقط سلامت جسمی را نشانه نمیگیرد؛ اضطراب دائمی، فرسودگی روانی، و احساس ناامنی در میان ساکنان بهخصوص والدینی که نگران سلامت فرزندان خود هستند نیز افزایش مییابد.
تعطیلی مکرر مدارس، اختلال در کار روزمره و محدودیت فعالیتهای اجتماعی، فضای عمومی را بهسمت انزوا و خستگی اجتماعی سوق میدهد. تحلیلگران اجتماعی میگویند افزایش طولانیمدت چنین فشارهایی میتواند سرمایه اجتماعی و مشارکت محلی را تضعیف کند؛ موضوعی که باید در طراحی سیاستها لحاظ شود.
راهحلهای کوتاهمدت عملیاتی و راهحلهای میانی و بلندمدت
برای مدیریت این شرایط بحرانی بهترین مسیر تعریف راهحلهای کوتاهمدت یا عملیاتی و راهحلهای میانی و بلندمدت یا به عبارتی سیاستی و زیرساختی است.
توزیع هدفمند ماسک N95 و آموزش استفاده صحیح برای گروههای پرخطر توسط هلالاحمر و شبکه بهداشت، تأمین اجرای سیستم اطلاعرسانی لحظهای(SMS و رادیو محلی) برای اعلام وضعیت هوا و توصیههای بهداشتی توسط دانشگاه علوم پزشکی و هواشناسی، تجهیز مدارس پرخطر منطقه به درزگیری پنجرهها، فیلترهای ساده هوا و فراهمسازی بستههای آموزشی آفلاین برای روزهای تعطیل و آمادهباش تیمهای امدادی برای انتقال اضطراری بیماران حساس و ایجاد مراکز موقت درمانی در نقاط بحرانی از جمله راهحلهای کوتاهمدت یا عملیاتی محسوب میشوند که بخشی از آن نیز در حال حاضر در حال انجام است.
مهمترین راهحلهای میانی و بلندمدت(سیاستی و زیرساختی) که مسیر تغییر ساختاری را دنبال میکند نیز به شرح زیر است:
1. پایش کیفیت هوا و شبکه هشدار دهنده: افزایش ایستگاههای سنجش PM2.5/PM10 و انتشار دادهها بهصورت عمومی و آنی؛ این دادهها پایه تصمیمگیریهای تجاری، آموزشی و بهداشتی خواهد شد.
2. تثبیت منابع گردوغبار: برنامه ملی-استانی برای تثبیت کانونهای گردوغبار شامل بادشکنها، بقایای ترمیمی تالاب هامون، و کشت گیاهان مقاوم و بومی در حریمهای مستعد فرسایش؛ چنین پروژههایی باید افزون بر ابعاد فنی، جنبههای اجتماعی و اقتصادی را نیز در بر گیرند که در این مسیر تجربههای جهانی از تثبیت شن در چین و آفریقا میتواند الگو باشد.
3. مدیریت آب و احیای تالاب: احیای منابع آبی(با همکاری فرامرزی) و مدیریت حقآبهها برای بازگرداندن رطوبت به مقیاسهای اکولوژیک؛ اقدامی که در بلندمدت مهمترین سازوکار برای کاهش منابع ریزگرد بهشمار میآید.
4. توسعه ظرفیتهای درمانی محلی: افزایش تعداد پزشکان متخصص تنفسی و تجهیزات درمانی در مراکز منطقهای، راهاندازی کلینیکهای سیار در فصل طوفان و آموزش مراقبین سلامت محلی.
5. حمایت از معیشت و تابآوری روستایی: سازوکارهای بیمه کشاورزی، حمایت از تکنیکهای کشاورزی کمآب(قطرهای، گروبگ)، و ایجاد اشتغالهای غیرموسمی تا از مهاجرت اجباری جلوگیری شود.
بحران ریزگرد در سیستان بیش از هر چیز یک موضوع سیاستی-اجتماعی است. مطالبه روشن ساکنان تخصیص فوری منابع مالی پایدار، تدوین برنامه جامع مقابله با گردوغبار(با افق 10 تا 20 ساله) و اجرای پروژههای مرتبط با آب، پوشش گیاهی و زیرساختهای بهداشتی و آموزشی است.
همکاری بین وزارتخانههای نیرو، کشاورزی، بهداشت، آموزش و پرورش، امور خارجه و گفتوگوهای رسمی با کشورها در حوضهه هیرمند برای تضمین حقآبه، پیششرط هر طرح موفقی است.
آنچه امروز در سیستان میبینیم هشدار قرمز طبیعت و سیاست است؛ طوفان گردوخاکی که مدارس را تعطیل میکند و نفسها را محدود، تنها محصول یک روز یا یک سامانه نیست؛ نتیجه همافزایی تغییر اقلیم، مدیریت ناکافی آب و فرسایش تالابهاست. با این همه، پنجرهٔ امید بسته نیست و اگر مدیریت بحران فوری با راهحلهای پایدار و مشارکت جوامع محلی و البته حمایت ملی و فراملی پیوند بخورد، میتوان چرخه فرسایش را کند و کیفیت زندگی در این خطه را بازسازی کرد. تا آن زمان، هر طوفان یادآور یک واقعیت تلخ و یک تکلیف بزرگ ملی خواهد بود.