روایتی از ایثار پرستاران در دوران کرونا

ایسنا/ در دل شیفتهای بیپایان، پرستاران نبض زندگی را زنده نگه میدارند؛ دستانی که زخم را میبندد، اما از خستگی میلرزند، چشمهایی که تا سحر بیدار میمانند تا بیماران، امیدشان را از یاد نبرند.
پرستاری فقط یک شغل نیست، روایتی است از فداکاری در سکوت بخشها، کنار تختهایی که هرکدام جهانی از درد و امید را در خود پنهان کردهاند.
و اما دوران کرونا، روزهایی بود پر از اضطراب، تلاش و مسوولیت بیوقفه برای کادر درمان؛ بیمارانی با نفسهای سخت، خانوادههایی نگران، و ترسی از بیماری ناشناختهای که جهان را فرا گرفته بود،روزهای پرتنش کرونا، آزمونی بود برای صبر، همدلی و درک عمیقتر از مفهوم زندگی؛ لحظاتی که هیچ کتاب درسی نمیتوانست آن را بیاموزد.
کرونا، فرصتی بود برای درک عمیقتر زندگی
پرستار بیمارستان حضرت علیاصغر(ع) شیراز، با ۲۰ سال سابقه خدمت صادقانه در حرفه پرستاری میگوید: شاید انتخاب پرستاری در ابتدا دست تقدیر بود، اما حالا بعد از دو دهه کار در این حرفه میتوانم بگویم پرستاری یکی از بهترین رشتههاست؛ رشتهای که با علم و مهارت میتوان در سختترین لحظات زندگی انسانها، آرامش و عشق را هدیه داد.
خدیجه بنیاسدپور از روزهای دشوار کرونا میگوید؛ روزهایی که به گفته خودش، درک عمیقی از زندگی را برایش معنا کرد، روزهای سرد کرونا، خیابانهای خلوت و سکوت سنگین شهر... هیچکس نبود. همه ما نگران بودیم؛ نگران خانوادههایمان، فرزندانمان، نگران روزهایی که دیدن عزیزانمان تبدیل به یک حسرت شده بود؛ خودم دو فرزند داشتم و آنها را نزد والدینم فرستادم و ماه ها با همسرم تنها بودیم.
خسته بودیم اما ادامه میدادیم
وی ادامه میدهد: لباس های حفاظتی بسته را ساعتهای طولانی بر تن داشتیم؛ گان، ماسکهای چندلایه و شیلدهای پلاستیکی، حتی نمیتوانستیم ساعتها آب بنوشیم یا غذا بخوریم. خسته بودیم... اما ادامه میدادیم.
بنی اسدپور با صدایی آمیخته به بغض میگوید: باید ادامه میدادیم؛ مراقبت از بیمارانی که نفس کشیدن برایشان دشوار بود و باید به دستگاه ونتیلاتور وصل میشدند، ریههای برخی بیماران چنان درگیر بود که سیتیاسکن شان تقریباً سفید دیده میشد؛ در آن دوران، از مادرانی با فرزند کوچک تا جوانان ورزشکار را دیدهام؛ امیدها و آرزوهایی که یکشبه خاموش شد. معلم را دیدم، پیر را دیدم، جوان را هم... و با خودم میگفتم: آیا این است زندگی؟
با نفسهای بریده میگفت: خدا را شکر.
این پرستار یکی از خاطرات تلخ اما ماندگارش را اینگونه روایت میکند: در یکی از شبهای کشیک، بیماری بستری داشتیم که مدیر مدرسهای بود و مادرش به دلیل کرونا فوت کرده بود. حالش بهشدت وخیم بود و پزشک از او قطع امید کرده بود. بالای سرش رفتم و پرسیدم: حالتان چطور است؟ با نفسهای بریده فقط گفت: خدا را شکر.
شنیدن این جمله در آن لحظه سخت، معنای عجیبی برایم داشت درس بزرگی برای من بود، همراهی در سختترین شرایط و دیدن امید در دل کسی که نفسش به شماره افتاده است.
بنیاسدپور میگوید: کرونا فرصتی بود برای درک عمیقتر زندگی؛ برای شناخت ارزش لحظات انسانی و فهمیدن اینکه همدلی و مراقبت چه قدرتی دارند.
پرستاری، فراتر از یک شغل است
وی ادامه میدهد: روز پرستار به مناسبت ولادت انسانی شریف و صبور نامگذاری شده و برای من معنای خاصی دارد، پرستاری یعنی همراهی با انسانها در بحرانیترین لحظات زندگی، حتی وقتی خود پرستار با چالشهای شخصی خودش روبهروست.
به گزارش ایسنا، به نقل از روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در روز دوشنبه پنجم آبان، بنی اسدیپور در پایان گفت: با وجود همه سختیها، پرستاری برای من نه یک شغل، بلکه مسیری برای انسانبودن است؛ مسیری که در سختترین لحظات زندگی دیگران، همراهی میکنی و تجربهای میآموزی که فراتر از هر پاداشی است.
انتهای پیام

















