نماد آخرین خبر

قصه جوانی که حساب و کتابش با دنیا ناتمام ماند

منبع
ايرنا
بروزرسانی
قصه جوانی که حساب و کتابش با دنیا ناتمام ماند

ایرنا/ سمنان - ایرنا - ۱۰ سال پس از عملیات بدر، تنها پلاکی زنگ‌زده و چند استخوان از مصطفی همتی، نوجوان خوش‌خلق سمنانی که کار مکانیکی را به جای درس و جبهه را به جای آسایش برگزید، به زادگاهش بازگشت تا قصه کوتاه عمرش را جاودانه کند..

به گزارش ایرنا، گرمای مرداد ماه از پنجره‌های کاه‌گلی خانه علی‌اکبر و رقیه در محله‌ای قدیمی از سمنان می‌تابید، صدای گریه نوزادی در فضای ساکت خانه پیچید و لبخند مادر، اندکی از خستگی روزگار را کاست. کسی نمی‌دانست این نوزاد که مصطفی نام گرفت، قرار است عمری کوتاه اما درخشان داشته باشد؛ نوری که زود آمد و زود رفت، اما رد گرمایش هنوز در دل‌ها مانده است.

سال‌های کودکی‌اش با رفتن پدر گره خورد؛ هنوز هشت بهار بیشتر نگذشته بود که مصطفی سایه پدر را از دست داد و ناگهان بزرگ شد؛ مادرش مانده بود و چند فرزند که باید هم پدرشان می‌شد و هم مادر، مصطفی زودتر از همه فهمید مرد شدن یعنی تکیه‌گاه بودن، نه تکیه دادن.

درس را رها کرد و به سراغ کار رفت، مغازه مکانیکی، بوی روغن و صدای چکش، شد دنیای روزهای نوجوانی‌اش، دست‌های کوچکش زیر آفتاب و کنار موتورهای نیم‌جان، مردانه کار می‌کردند اما در همان روزهای سخت، نمازش را ترک نمی‌کرد و اگر اذان می‌شنید، آچار را زمین می‌گذاشت و وضو می‌گرفت، دوستانش بعدها می‌گفتند: «هر چه از ادب و اخلاق شنیدیم، در مصطفی دیدیم.»

روزهای ۱۶ سالگی‌اش، با صدای مارش اعزام بسیجی‌ها گره خورد و شهر پر از شور بود، و مصطفی بی‌قرار. شوق رفتن داشت، شوقی که هیچ نصیحتی آرامش نمی‌کرد فرمانده پایگاه گفت باید رضایت‌نامه بیاوری، و او فردای آن روز با برادرش برگشت و برادر گفت: «پای رفتن ندارد، شب و روز از جبهه حرف می‌زند و رضایت دادیم، فقط حواست بهش باشد.»

اولین اعزامش به کردستان بود، پادگان نخستین کلاس مردانگی‌اش شد و در بانه، در سرمای کوه و باروت، شجاعتی از خود نشان داد که همه را به تعجب انداخت و در یکی از شب‌های پر هراس حمله ضدانقلاب، وقتی دشمن از تپه پایین می‌آمد، مصطفی پشت تیربار ماند و لبخند زد و فرمانده‌اش گفت: «در آن لحظه، فهمیدم سن با شجاعت نسبتی ندارد.»

حساب‌وکتابی که ناتمام ماند

ترکش سرش را شکافت اما او زود برگشت، هنوز زخم خوب نشده بود که دوباره گفت: «می‌خواهم بروم جنوب، دلم برای بچه‌ها تنگ شده.» استاد مکانیکی‌اش مانع شد، گفت: «بمان، تازه زخم‌هایت خشک شده.» اما مصطفی خندید و گفت: «اگر برگشتم، حساب و کتابمان را صاف می‌کنیم، اگر نه، با برادرم حساب کنید.»

بهمن ۱۳۶۳ دوباره راهی شد و این بار مقصدش جزیره مجنون بود، عملیات بدر. روز ۲۵ اسفند، وقتی خورشید آخرین پرتوهایش را بر دجله می‌پاشید، مصطفی در میان آتش و آب ناپدید شد. دیگر نه صدایش آمد، نه ردّی از او ماند. فقط نامش در فهرست مفقودین جا گرفت و چشم‌انتظاری خانواده‌اش آغاز شد.

سال‌ها گذشت. مادرش هر صبح پلاک پسران شهید محل را می‌بوسید و زمزمه می‌کرد: «کاش پلاک مصطفی هم برگردد.» ۱۰ سال بعد، در اسفند ۱۳۷۳، گروه تفحص خبر آوردند: «پلاک پیدا شده، چند تکه استخوان هم هست.» همان قدر، نه بیشتر.

روز تشییع، سمنان سیاه‌پوش بود و پلاک زنگ‌زده را در دستان مادر گذاشتند. اشک از چشمانش چکید و گفت: «بالاخره برگشتی پسرم، اما چه سبک!» مصطفی در گلزار شهدای امامزاده یحیی، کنار دوستان شهیدش آرام گرفت.

در ساک کوچکش که از جبهه پیش‌تر رسیده بود، نوشته‌ای بود با خط خودش: «خداحافظ ای ساک، برو طرف خانه و سلام مرا به آنها برسان.»

مصطفی رفت، با حساب و کتابی که هیچ‌وقت تسویه نشد، با لبخندی که در ذهن هم‌رزمانش ماند، و با قصه‌ای که هنوز در شهر دارالمرحمه، از نسل به نسل زمزمه می‌شود؛ قصه نوج��انی که به اندازه مردی بزرگ، با ایمان و عشق زیست و رفت تا استخوان‌هایش پس از ده سال، یادآور بماند که عشق به میهن و ایمان، مرز سن نمی‌شناسد.

حضور رزمندگان سمنان در ۵۵ عملیات دفاع مقدس

به گزارش ایرنا،‌ نیروهای استان سمنان در ۵۵ عملیات از ۱۰۰ عملیات دوران دفاع مقدس شامل ۲۴ عملیات توسط سپاه و بسیج ۱۱ عملیات توسط لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش و ۲۰ عملیات توسط جهاد سازندگی شرکت و نقش فعال و اثرگذاری را ایفا کردند.

این سربازان اسلام و مدافعان میهن با حماسه آفرینی‌های بی‌شمار برگ زرین دیگری به افتخارات استان افزودند. رزمندگان استان با ایثار و اخلاص خود و تبعیت محض از مقام عظمای ولایت حضرت امام خمینی(ره) ثابت کردند که در دفاع از کیان اسلامی سر و جان فدا می‌کنند.

سمنان ۱.۷ برابر میانگین کشوری شهید تقدیم میهن کرد

آمارها نشان می‌دهد در مجموع شاخص ایثار شامل رزمنده، شهید و جانباز، در استان سمنان بیش از ۱.۷ برابر میانگین کشور بود و از این حیث مقام سوم را بعد از استان‌های اصفهان و قم دارد.

سمنان، به نسبت جمعیت، سومین استان کشور در تقدیم بیشترین شهدا پس از اصفهان و قم محسوب می‌شود.

آمار شهدای کل کشور ۲۱۹ هزار نفر و تعداد شهدای استان سمنان حدود سه‌هزار نفر است.

با توجه به ملاک‌قراردادن جمعیت کشور در سال ۱۳۶۵ برای محاسبات دوران دفاع مقدس، جمعیت کل کشور طی آن سال ۴۹ میلیون و ۴۴۵ هزار و ۱۰ نفر و جمعیت استان سمنان ۴۱۷ هزار ۳۵ نفر بود. مقایسه آماری فوق نشان می دهد که در کل کشور بر اساس جمعیت آن سال معادل ۴۴ صدم درصد یعنی یک در ۲۲۶ نفر به فیض شهادت نائل آمدند، این رقم در استان سمنان به ۶۹ صدم درصد یعنی یک در هر ۱۴۵ نفر جمعیت استان بود.

سمنان به تناسب جمعیت کشور و شهدا ۱.۷ برابر میانگین کشوری شهید تقدیم میهن کرد.

بیش از ۹۷ درصد از شهدای سمنان مربوط به دفاع مقدس بودند و همه این سربازان و مدافعان وطن در خطوط مقدم و مناطق جنگی به شهادت رسیدند.

از هر پنج پاسدار سمنان یک‌نفر شهید شد

پنج میلیون ایرانی در جنگ تحمیلی شرکت کردند که از این تعداد ۱۹۰ هزار نفر به شهادت رسیدند. از میان شهدای جنگ تحمیلی ۱۶ هزار نفر در جریان بمباران مناطق مسکونی به شهادت رسیدند و بقیه در جبهه های نبرد شهید شدند.

در جنگ تحمیلی ۲۱۷ هزار ارتشی، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیجی به همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه، شهربانی و ژاندارمری در مقابل تجاوز دشمن ایستادند.

در دفاع مقدس ۸۵ هزار نیروی بسیجی و ۴۸ هزار ارتشی به فیض شهادت نائل آمدند که بیش از ۳۳ هزار نفرشان دانش آموز و بیش از سه هزار و ۵۰۰ نفرشان دانشجو بودند.

سهم استان سمنان از شهدای بسیجی معادل یک‌هزار و ۵۷۴ نفر بود که معادل ۵.۴ درصد از کل رزمندگان استان در آن زمان محسوب می‌شود.

از هر پنج پاسدار ازستان سمنان حاضر در دوران دفاع مقدس یک‌نفر به درجه رفیع شهادت رسید.

تعداد شهدای جهاد در استان سمنان به حدود ۱۱۰ نفر می‌رسد که معادل چهار درصد از آمار کل شهدای استان را تشکیل می‌دهد.

استان سمنان در سال ۱۳۶۵ کمتر از یک درصد جمعیت کل کشور را داشت، آمار شهدای جهاد استان با ۱۱۳ نفر معادل ۳.۶ درصد از کل شهدای جهاد کشور را شامل می‌شود که بیش از سه برابر میانگین کشوری را به خود اختصاص داده است.





آخرین خبر سمنان در اینستاگرام : https://instagram.com/semnan_today