پکن توانست، تهران هنوز در دود گرفتار است

ایرنا/ تهران بار دیگر در صدر فهرست آلودهترین شهرهای جهان قرار گرفت؛ خبری که برای شهروندان این کلانشهر دیگر تازگی ندارد اما همچنان تلخ و هشداردهنده است. جایگاه تهران در رتبه نخست شهرهای جهان زمانی بیشتر اهمیت پیدا میکند که تجربه پکن پایتخت چین، را مرور کنیم.
پکن شهری که روزگاری نفس کشیدن در آن کابوس بود اما امروز به الگویی جهانی در مدیریت بحران هوا تبدیل شده است. گزارش برنامه محیط زیست ملل متحد نشان میدهد که دستیابی به «آسمان آبی» نه یک رویا، بلکه نتیجه حکمرانی مقتدر و برنامهریزی منسجم است. پرسش اصلی اینجاست: چرا تهران با وجود قوانین و برنامههای متعدد، هنوز در مهدود غلیظ جا مانده است؟
تحول پکن تنها مجموعهای از پروژههای فنی نبود، بلکه بازتعریف مدیریت شهری در ابعاد کلان بود، این شهر توانست با ترکیبی از سیاستهای سختگیرانه و سرمایهگذاری گسترده، مسیر تازهای را طی کند. حکمرانی یکپارچه و مقتدر: یک نهاد مرکزی با اختیارات کامل، قوانین سختگیرانه را تصویب و اجرا کرد و با برنامههای پنجساله، همه بخشها را حول یک هدف هماهنگ ساخت. این حکمرانی فرابخشی، مانع از پراکندگی تصمیمات شد.
تحول در انرژی: وابستگی به زغالسنگ به کمتر از یکپنجم کاهش یافت و جای آن را گاز و فناوریهای نو گرفت. نوسازی نیروگاهها و صنایع سنگین، نقطه عطف این تغییر بود. مدیریت منابع متحرک: خودروها با استانداردهای یورو، سوخت پاکتر و ناوگان حملونقل عمومی برقی کنترل شدند. محدودیتهای هوشمند ترافیکی نیز به کاهش تدریجی آلایندگی کمک کرد.
همکاری منطقهای: پکن پذیرفت که آلودگی مرز نمیشناسد و با ۲۸ شهر اطرافش برای استاندارد مشترک کیفیت هوا و واکنش هماهنگ توافق کرد. این نگاه مانع انتقال آلودگی از حومه به مرکز شد. سرمایهگذاری مالی و علمی: بودجه مقابله با آلودگی دهبرابر شد و مشوقهای اقتصادی برای صنایع و ناوگان پاک فراهم آمد. دولت این شهر کنترل آلودگی را یک سرمایهگذاری بر سلامت و اقتصاد دید، نه یک هزینه اضافی.
از سوی دیگر، تهران با مشکلاتی جدی دستوپنجه نرم میکند، نهادهای پراکنده و بیاختیار: مدیریت آلودگی میان دهها سازمان تقسیم شده و هیچ مرجع واحدی برای تصمیمگیری و نظارت وجود ندارد. نبود یک نهاد مقتدر، تصمیمات را بیاثر کرده است.
شکاف میان قانون و اجرا: قوانین نسبتا خوبی نوشته شدهاند اما در عمل، منافع گروههای خاص مانع اجرای آنها میشود. استانداردهای خودرو و سوخت روی کاغذ باقی ماندهاند. بیتوجهی به همکاری منطقهای: آلودگی تهران تنها محصول فعالیتهای درون شهر نیست، اما هیچ سازوکار مؤثری برای هماهنگی با استانهای همجوار وجود ندارد. هر استان برای خود جزیرهای جداگانه است.
کمبود بودجه پایدار: منابع مالی محدود و ناپایدار، هر برنامهای را نیمهکاره میگذارد و امکان تغییر جدی را از بین میبرد. بدون تخصیص بودجه کلان و هدفمند، هیچ طرحی به نتیجه نمیرسد.
تجربه پکن نشان میدهد که آلودگی هوا یک بحران فنی نیست، بلکه آزمونی برای مدیریت و حکمرانی است. تهران میداند چه باید بکند، اما فاقد اراده و ساختار لازم برای اجرای آن است. مشکل اصلی، نبود یک فرماندهی واحد و مقتدر است که بتواند همه اجزا را هماهنگ کند. راهحل، تشکیل یک ستاد فرماندهی واحد و مقتدر با بودجه کافی و اختیارات تام است؛ نهادی که بتواند با استراتژی روشن و هماهنگی ملی، تهران را از وضعیت کنونی خارج کند. مقابله با آلودگی هوا جنگی است که نیازمند فرماندهی واحد، سربازان منظم و عزم ملی است.
پکن توانست از شهری با هوای خاکستری به الگویی جهانی تبدیل شود، زیرا حکمرانی مقتدر، سرمایهگذاری کلان و همکاری منطقهای را جدی گرفت، تهران نیز میتواند آسمان آبی داشته باشد، اما تنها زمانی که شعارها جای خود را به عمل بدهند. زمان برنامههای نمایشی به پایان رسیده است؛ وقت عمل فرا رسیده است.


















