روزنامه شهروند/ مي خواست قهرمان المپيک شود. هم استعداد داشت و هم پشت کار؛ لياقتش را با مدال طلاي المپيک جوانان آرژانتين نشان داد؛ نخستين مدال طلاي کاراته ايران در المپيک جوانان.
موفقيت هاي پي درپي اين نابغه کاراته خيلي ها را خوشحال کرد. استخوان خُردکرده هاي اين رشته رزمي مي گفتند که او آينده درخشاني دارد.
حضور «نويد» روي تاتامي، روزهاي رويايي را براي ورزش ايران نويد مي داد، اما همه اين پيروزي ها در يک چشم به هم زدن نيست و نابود شد. در يک پيچ تند همه اميد ها، افسوس شد.
حالا سهم ورزش و کاراته ايران فقط حسرت است؛ حسرتي غير قابل جبران.
نويد محمدي قهرمان کاراته جهان، در حادثه رانندگي جانش را از دست داد. نويد به غير از کاراته، علاقه ديگري هم داشت. او عشق ماشين بود، مثل بيشتر هم سن و سال هايش، اما اين عشق دوم به قيمت جانش تمام شد.
پنجشنبه هفته گذشته، خبر مرگ ناگوار نويد محمدي، کاراته کاي جوان شيرازي منتشر شد. او در حادثه رانندگي جانش را از دست داد.
واژگوني خودرو علت اوليه اين حادثه اعلام شد و بعد هم پليس راهنمايي و رانندگي شيراز دليل اصلي را سرعت غير مجاز اعلام کرد.
درواقع نويد راننده و تنها سرنشين پرايدي بود که واژگون شد. سرعت و شدت اين تصادف به حدي بود که او با صندلي از داخل پرايد به بيرون پرتاب شد و در دم جانش را از دست داد.
پيکر نويد روز جمعه تشييع و به خاک سپرده شد. چند روزي از آن حادثه ناگوار گذشته، اما پدر و مادر نويد هنوز مرگ او را باور ندارند.
پدرش هنوز نمي تواند باور کند که جوان قهرمانش که سال گذشته بر سکوي قهرماني المپيک قدم گذاشت، ديگر زنده نيست. مادرش هم اصلا حال و روز خوبي ندارد. خيلي ها از دوست و فاميل گرفته تا مربيان و اهالي ورزش نمي توانند رفتن نويد را قبول کنند.
حتي رقبا و حريفان خارجي نويد هم از اين حادثه شوکه شده اند. کسي از دوستان و نزديکان نويد توان صحبت کردن درباره او و مرگ غم انگيزش را ندارد. با اين همه عموي اين قهرمان براي دقايقي با«شهروند» همکلام شد که در ادامه مي خوانيد:
خبر تلخ و باورنکردني بود
بله، با اين که چند روز گذشته، ما خودمان هم هنوز در شوک هستيم. اصلا همه چيز يک دفعه زير و رو شد. نويد تازه اول راهش بود.
نويد چند سال داشت؟
18 سالش بود.
چطور اين اتفاق افتاد؟
پنجشنبه شب بود؛ همه خانه يکي از اقوام بوديم، يعني مراسم نامزدي پسرعمويم بود؛ همه درگير کارهاي او بوديم. شب هم همه يک جا جمع شديم تا فردا بقيه کارها را انجام بدهيم.
حدود ساعت 3 صبح بود که تلفن زنگ خورد. يکي از پسرعموهايم پشت خط بود و گفت که نويد تصادف کرده است، البته او هم از طريق پليس متوجه ماجرا شده بود. درواقع خودرو به نام همسر او بود و پليس هم با صاحب سند تماس گرفته بود، او هم بلافاصله سر صحنه رفته بود، بعد هم با ما تماس گرفت.
نويد چطور آن وقت شب از خانه بيرون رفته بود؟
گفتم خانه يکي از اقوام دور هم بوديم. نويد خيلي ماشين دوست داشت. عاشق ماشين و رانندگي بود. بعد از کاراته، لذت بخش ترين تفريح زندگي اش رانندگي بود.
مي خواست وقتي جوايز المپيکش را گرفت، ماشين بخرد. به هر حال او جوان بود، بيشتر بچه ها در اين سن ماشين دوست دارند. ما هم قصد داشتيم براي او ماشين بخريم؛ چيزي که در شأن يک قهرمان المپيک باشد، اما خب، ابتدا بايد گواهينامه مي گرفت.
نويد گواهينامه رانندگي نداشت؟
نه، سنش اجازه نمي داد و چند ماهي کم داشت؛ ضمن اين که بايد کارت پايان خدمتش را هم مي گرفت. البته همه کارهايش را انجام داده بود؛ به دليل قهرماني در المپيک کارهاي پايان خدمتش تقريبا تمام شده بود، اما هنوز گواهينامه نداشت، به همين دليل هم آن شب بدون اطلاع، ماشين را برداشته بود.
يکي از دلايل واژگوني هم تسلط نداشتن او بود. البته پليس اعلام کرده او هنگام تصادف 110 کيلومتر سرعت داشته است، اما بي تجربگي او هم مزيد بر علت شده است، به خصوص جايي که تصادف کرد، پيچ خطرناک و پرحادثه اي است.
يعني جايي که نويد جانش را از دست داد، سابقه تصادف و واژگوني دارد؟
بله، محل حادثه، چند متر بعد از تونل کوهسار است. داخل خود شيراز، بعد از اين تونل يک پيچ تند وجود دارد. در آن نقطه نور کافي هم هست. راننده هم وقتي از تونل خارج مي شود، به دليل تغيير شدت نور، ديد کافي ندارد.
چند شب قبل، خانمي دچار همين حادثه شد و دو پايش را از دست داد. اين تونل و پيچ خطرناک بعد از آن را در شيراز همه مي شناسند؛ کلا جاي خطرناکي است؛ نويد هم که سرعتش زياد و بي تجربه بود. همه اينها دست به دست هم داد تا آن حادثه رقم بخورد.
نويد بچه چندم خانواده بود؟
برادر من کلا دو بچه داشت. يک پسر که نويد بود و ديگري فائزه. آنها دوقلو بودند. حالا فقط يک دختر براي آنها مانده. برادرم و همسرش در اين چند روز به اندازه يک عمر شکسته شده اند. از لحاظ روحي کاملا به هم ريخته اند.
چطور شد که نويد وارد دنياي ورزش و کاراته شد؟
خانواده ما همه ورزشکارند. خود من، پدرش و عموي بزرگش همه کاراته کا بوديم. از مربي گرفته تا داور؛ خانواده ما ورزشي است. نويد هم به همين دليل به کاراته علاقه مند شد، اما خب، بيشتر از من تأثير مي گرفت. ما با هم رفيق بوديم.
پس نويد بايد درباره روياها و آرزوهايش با شما صحبت کرده باشد؟
از آرزوهايش با من زياد صحبت مي کرد. او عاشق کاراته بود. مي خواست قهرمان المپيک شود. وقتي مدال طلاي المپيک جوانان را گرفت، به من گفت فقط قهرماني المپيک بزرگسالان راضي اش مي کند.
استعداد فوق العاده و پشت کار عجيبي داشت. واقعا نابغه کاراته بود. اين حرف من نيست، حرف مسئولان هيأت کاراته استان و فدراسيون است.
همه اين عزيزان که در مراسم خاکسپاري او حاضر شده بودند، مدام اين جمله را تکرار مي کردند که حيف از نويد که خيلي زود با اين دنيا خداحافظي کرد.
همراهان عزيز ، آخرين اخبار استان فارس را به صورت لحظه اي و فراجناحي در بسترهاي زير دنبال کنيد :
آخرين خبر فارس در تلگرام :
https://t.me/joinchat/AAAAAEAbLp_SERJkiw4dkw
آخرين خبر فارس در اينستاگرام :
https://instagram.com/fars.online
آخرين خبر فارس در سروش :
http://sapp.ir/Fars.Online
آخرين خبر فارس در ايتا :
http://eitaa.com/joinchat/154992640C628a247913