رکنا/ زن جوان که 10 سال قبل به اتهام معاونت در جنايت به زندان افتاده با نوشتن توبه نامه اي درخواست آزادي مشروط را مطرح کرد.
رسيدگي به اين پرونده از اوايل تابستان سال ۸۸ به دنبال کشته شدن مرد جواني به نام مرتضي در خانه اش در غرب تهران در دستور کار پليس قرار گرفت.
روز حادثه دختر مرتضي با پليس تماس گرفت و گفت: شبانه 2 مرد غريبه وارد خانه شان شده و پدرش را کشته اند. ماموران پليس بلافاصله به آدرسي که دختر جوان داده بود رفتند و با جسد خونين پدرش رو به رو شدند.
مرجان در حالي که اشک مي ريخت گفت :نيمه شب با صداي پدرم از خواب بيدار شدم و 2 مرد غريبه را بالاي سرم ديدم .آنها دست و پايم را با طناب بستند و سپس پدرم را کشتند و گريختند .من تمام تلاشم را کردم تا نزديکي هاي صبح توانستم دستم را باز کنم و با پليس تماس بگيرم.
جسد خونين مرتضي به پزشکي قانوني منتقل شد و پليس به بررسي پرداخت و در تحقيقات پليسي روشن شد مرتضي با زن جواني به نام شهلا در ارتباط بوده است. در حالي که شواهد نشان ميداد جنايت با انگيزه انتقامجويي رخ داده است شهلا بازداشت شد.
اين زن که سعي داشت خودش را بيگناه نشان دهد وقتي در بنبست اطلاعاتي گرفتار شد لب به اعتراف گشود و گفت : شوهرم بهروز همراه دوستش امير شبانه به خانه مرتضي رفتند و او را کشتند. به اين ترتيب بهروز و امير بازداشت شدند و قتل را گردن گرفتند .
در جلسه رسيدگي به اين پرونده که در شعبه 80 دادگاه کيفري سابق استان تهران برگزار شد بهروز گفت: مدتي بود به رابطه پنهاني زنم با يک مرد غريبه پي برده بودم تا اينکه مرتضي را شناسايي کردم .
همسرم ميگفت مرتضي دست از سرش بر نمي دارد و مدام براي او مزاحمت ايجاد مي کند به همين خاطر نقشه قتل او را کشيدم و از دوستم امير کمک خواستم. طبق نقشه من و امير شبانه به عنوان سارق وارد خانه مرتضي شديم و دست و پاي دخترش را بستيم. من سيم ترمز را دور گردن مرتضي پيچيدم و چند ضربه چاقو به او زدم . اما امير در قتل نقشي نداشت و فقط شاهد ماجرا بود ما براي اينکه پليس را گمراه کنيم و همه فکر کنند مرتضي قرباني سرقت شده چند وسيله گران قيمت از خانه او دزديدم. در آن جلسه امير و شهلا نيز معاونت در قتل را گردن گرفتند .
در پايان جلسه قضات دادگاه بهروز را به قصاص و امير و شهلا را به خاطر معاونت در قتل به ۱۵ سال زندان محکوم کردند .اين حکم در ديوان عالي کشور مورد تاييد قرار گرفت و قطعي شد.
با گذشت ۱۰ سال از اين ماجرا و در حالي که هنوز حکم قصاص بهروز اجرا نشده بود شهلا توبه نامه اي نوشت و از قضات دادگاه کمک خواست. وي درخواست آزادي مشروط را مطرح کرد.
اين زن ديروز در شعبه نهم دادگاه کيفري يک استان تهران پاي ميز محاکمه ايستاد و در حالي که اشک مي ريخت گفت: باور کنيد من با مرتضي رابطه پنهاني نداشتم. من آن زمان جوان بودم و اشتباه کردم که به تماسهاي تلفني مرتضي پاسخ دادم اما او ديگر دست از سرم بر نمي داشت تا اينکه شوهرم به ماجرا پي برد .من نمي خواستم مرتضي کشته شود ولي شوهرم نقشه قتل او را کشيد. حالا از قضات دادگاه تقاضاي بخشش دارم. من صاحب يک دختر هستم که حالا 15سال دارد .10 سال است که در زندانم و در اين مدت به اندازه کافي تنبيه شدهام .من شرايط سختي را گذرانده ام و تقاضا دارم با درخواست آزادي مشروطم موافقت شود. اگر از زندان آزاد شوم قول مي دهم زندگي آرامي را براي دخترم مهيا کنم.
بازار