رکنا/اسحاق پيرمرد 83 ساله اي است که در بيمارستاني در بندرعباس هفته گذشته از روي تخت در بخش ريکاوري سقوط کرد و جان باخت مسئولان دانشگاه علوم پزشکي هرمزگان غفلت شيفت ريکاوري را تاييد کردند.
مدير روابط عمومي دانشگاه علومپزشکي هرمزگان: کوتاهي کادر بخش ريکاوري در بروز اين حادثه مسلم است و تاکنون دو نفر از کادر درماني بيمارستان از کار معلق شدهاند.
اهمال و غفلت شيفت ريکاوري بيمارستاني در بندرعباس در مرگ پيرمرد ٨٣ ساله قطعي است. دوشنبه هفته گذشته بود که خبر سقوطي عجيب در اين مرکز درماني رسانهاي شد. پيرمردي به نام «اسحاق چشم به راه» در بخش ريکاوري اين بيمارستان از روي تخت به پايين سقوط کرد و همين مسأله باعث شکستگي جمجمه و خونريزي مغزي او شد.اسحاق درپي اين حادثه به کما رفت و بعد از چند ساعت جانش را از دست داد. به دنبال وقوع اين اتفاق تلخ موجي از خبرهاي ضدونقيض منتشر شد.
برخي علت اين حادثه را مجهزنبودن بيمارستان به تختهاي حفاظدار مرتبط ميدانستند و برخي ديگر کوتاهي پرسنل بخش ريکاوري را مسبب بروز اين حادثه عنوان ميکردند. اما با گذشت چند روز از وقوع اين حادثه، درنهايت مسئولان دانشگاه علومپزشکي هرمزگان با تاييد رسمي اين خبر و تشريح جزييات حادثه، بسياري از ابهامات درخصوص اين اتفاق را برطرف کردند.
يکشنبه بعدازظهر بود که جراحي پيرمرد ٨٣ ساله بندرعباسي که براي درمان فتق به بيمارستاني در اين شهر مراجعه کرد بود، به پايان رسيد. طبق روال معمول اين فرد به بخش ريکاوري منتقل شد، بخشي که قرار است مراقبتهاي خاصي به جهت کنترل سطح هوشياري بيمار در آن انجام شود. اما ظاهرا اين مراقبتها در آن شيف کاري به درستي براي اين پيرمرد ٨٣ ساله انجام نشده بود.
آنطور که مدير روابط عمومي دانشگاه علومپزشکي هرمزگان به «شهروند» ميگويد اين پيرمرد بعد از پايان جراحي و در بخش ريکاوري بيقراري زيادي داشته و همين بيقراري و البته غفلت تيم ريکاوري بيمارستان باعث اين حادثه ميشود: «براساس بررسيهاي صورتگرفته پرسنل حاضر در بخش ريکاوري چندباري بر بالين پيرمرد متوفي حاضر ميشوند و او را آرام ميکنند.
اما بعد از دقايقي او دوباره از روي تخت برميخيزد و به زمين ميافتد. البته متوفي مشکل کمبينايي هم داشته و اثر داروي بيهوشي بعد از جراحي نيز مزيد بر علت شده تا او تعادلش را از دست بدهد و از روي تخت به پايين سقوط کند. به دنبال اين حادثه سر متوفي به زمين برخورد ميکند و همين مسأله باعث خونريزي مغزي شده و بعد از چند ساعت کما پيرمرد ٨٣ ساله از دنيا ميرود.»
فاطمه نوروزيان البته علت اصلي وقوع اين حادثه را کوتاهي و اهمال شيفت حاضر در بخش ريکاوري بيمارستان اعلام ميکند و دراينباره به «شهروند» ميگويد: «بلافاصله پس از وقوع اين حادثه پرونده در نظام پزشکي به جريان افتاد.
خانواده متوفي شکايت کردند و آقاي حسين فرشيدي، رئيس دانشگاه علومپزشکي هرمزگان بهعنوان مدعيالعموم به اين ماجرا ورود کردند. درحال حاضر هم پرونده در تحقيقات ابتدايي است. البته پس از پايان مراحل همان بررسيهاي نخست هم مشخص است که شيفت ريکاوري مقصر اين حادثه بوده، درواقع کوتاهي و اهمال آنها باعث بروز اين حادثه تلخ شده است.» آنطور که خانم نوروزيان ميگويد به دستور رئيس دانشگاه علومپزشکي هرمزگان مسئول بخش ريکاوري و مسئول اتاق عمل از کار معلق شدهاند و تحقيقات درخصوص ديگر مقصران اين حادثه و تعيين سهم هرکدام از آنها ادامه دارد.
تا آخر پيگير مرگ پدرم هستم
پنج روز از آن حادثه تلخ ميگذرد. دوشنبه ٢٢مهر ماه بود که مسئولان بيمارستان خبر مرگ اسحاق پدر ٨٣ ساله را به خانواده منتظرش دادند. اسحاق کشاورزي بود که سالها با کارگري بچههايش را بزرگ کرد و براي جراحي ساده فتق در يکي از بيمارستانهاي جنوب کشور جان باخت. پس از اين اتفاق دو نفر از مسئولان بيمارستان بندر عباس از کار تعليق شدند. حالا پسر کوچک اين مرد ٨٣ ساله از جزييات اين حادثه تلخ ميگويد:
کي متوجه شديد پدرتان فوت کرده است؟
دوشنبه صبح بود که پدرم را براي عمل فتق به بيمارستان بردم. ساعت ٣٠: ١٠بود. منتظر شديم تا پدرم به اتاق عمل برود. حدودا ٤٥ دقيقه طول کشيد. پدرم به اتاق جراحي رفت، اما ساعتها منتظر مانديم. چشمم به اتاق جراحي خشک شده بود. شنيده بودم که اين جراحي نهايت ٩٠ دقيقه طول ميکشد. از هرکس سوال ميپرسيدم جواب درستي نميداد. تا اينکه ساعت ٤بعدازظهر بود که يکي از پزشکان بيمارستان گفت مشکل کوچکي بهوجود آمده و مجبوريم سر پدرتان را بخيه بزنيم. بايد برود سيتياسکن و امآرآي، شوکه شده بودم عمل فتق چه ربطي به سر داشت. تمام مدت پيگيري ميکردم. سرو صدا راه انداختم تا اينکه حراست بيمارستان پليس را خبر کرد. از همان موقع پليس هم در بيمارستان حضور داشت و ما را آرام ميکرد. ساعت ٧غروب بود که پزشک جراح پدرم را ديدم، آنجا بود که تازه متوجه شدم پدرم از روي تخت افتاده و پزشکان درحال مداواي او هستند. خيلي ناراحت بوديم. پيگيريهايم ادامه داشت تا اينکه ساعت ٩ شب پليس حاضر در بيمارستان به من خبر داد پدرم جان باخته است.
شکايت کرديد؟
سهشنبه صبح بود که از بيمارستان شکايت کرديم. اما وقتي خواستيم جسد پدرم را تحويل بگيريم، گفتند بايد اول او را ترخيص کنيم. ليست هزينههايي شامل کاور جسد، جابهجايي جسد ونگهداري در سردخانه را جلوي ما گذاشتند که بايد پرداخت ميکرديم. ليست هزينههايي که خودشان مسبب آن بودند. بههرحال مجبور بوديم براي اينکه جسد پدرمان را تحويل بگيريم اين ليست را پرداخت کنيم. مراسم پدرم هم بعد از معاينات پزشکي قانوني انجام شد. چهارشنبه او را از پزشکي قانوني تحويل گرفتيم. در مراسم پدرم هم هيچ کس از مسئولان بيمارستان حاضر نشدند و تنها از روابط عمومي علوم پزشکي تهران تماس گرفتند که خواستار حضور در مراسم بودند، اما موافقت نکريم.
دقيقا متوجه شديد چه اتفاقي براي پدرتان افتاده است؟
تا زماني که فيلم ريکاوري را نديده بودم، نميدانستم. هيچ کس هم حرف درستي به ما نميزد. تا اينکه با دستور قضائي فيلم ريکاوري را توانستم ببينم. فيلم فاقد صدا بود. من تنها از حرکات و لبخواني ميتوانستم حدس بزنم که چه اتفاقي افتاده است. پدرم وقتي از اتاق عمل بيرون ميآيد به يکي از بيماربرها ميگويد سردش است. اين بيماربر براي او پتو ميآورد، ولي انگار دوباره پدرم يکي از پرستارها را صدا ميکند. از جايش بلند ميشود تا بتواند کسي را صدا کند. هرچه تقلا ميکند هيچکس به دادش نميرسد. در فيلم نشان ميدهد ايستگاه پرستاري مستقر در کنار اتاق پدرم هم بيتوجه به کمک خواهي پدرم هستند و هرکدام سرشان در موبايلشان است. سرانجام پدرم روي دو زانواش روي تخت مينشيند تا بتواند بيرون از اتاق را ببيند و کمک بخواهد، اما از پشت با سر روي زمين ميافتد و بقيه ماجرا.
چه شد که دو مسئول بيمارستان را از کار تعليق ميکنند؟
تا زماني که موضوع رسانهاي نشده بود هيچکس به داد ما نرسيد. چون رسانهاي شد مجبور شدند دو نفر را تعليق کنند، اينکه دقيقا چه کسي را تعليق کردند، خبر ندارم.
از روند رسيدگي به پرونده خبر داريد؟
پرونده در دادسراي بندرعباس درحال رسيدگي است و تا آخر پيگير پرونده و مرگ پدرم هستم.
بازار