ساوالان/چند روز پيش، يک زن ميانسال که براي امرار معاش به کار در منازل ميپرداخت، به منزلي ميرود که در طبقهي چهارم يک واحد آپارتمان مسکوني قرار دارد. پس از اتمام کار درب آسانسور را باز ميکند تا به پارکينگ برود، غافل از اينکه اتاقکِ آسانسور در پارکينگ مانده و درب آسانسور در طبقه چهارم دچار نقص فني شده و قفل نشده است.
تصور کنيد زن ميانسال مستمندي که براي يک لقمهي حلال، پس از اتمام کار در منزل ديگري، پايش را در کف آسانسوري ميگذارد که خالي است! بلافاصله سقوط ميکند. شاهد ماجرا که صاحبخانه بود ميگويد فرياد و جيغ دلخراش زن حتي يک لحظه هم از ذهنم پاک نميشود. تصور کنيد در آن لحظه زن بيچاره چه حس وحشتناکي را تجربه کرده است.
شاهدان ماجرا ميگويند که وقتي به پارکينگ دويديم جنازهي زن بيچاره را در آسانسور ديديم. بدون هيچگونه آسيبديدگي بيروني، انگار که سالهاست به خواب رفته است!
بيمسئوليتي در تمامي ابعاد جامعه، از آسانسورسازش گرفته تا مهندس ساختمان و سازنده تجهيزات ساختماني و هئيتهاي نظارت کننده و هزاران هزار سيستم معيوب ديگر تا کجا قرباني خواهد گرفت؟ اين زن بيچاره در دار دنيا يک دختر داشت؛ دختري که چشم به راه مادرش بود تا قرص ناني بر سر سفرهشان بياورد.
بازار