تسنيم/ پيرمرد ۸۷ ساله گنابادي با موفقيت کرونا را شکست داده و به زندگي عادي خود بازگشته اما از مردم خواهش ميکند در خانه بمانند.
به ديدار فردي ميرويم که هميشه او را در لباس سبز و در ورودي مصلي گناباد در روز جمعه ميديدم، پيرمردي خوشرو که با جوانان به سبک خودشان و با پيرمردها به تناسب سن خودشان شوخي ميکرد.
حدود 20 روزي بود که ديگر از وي خبري نبود که پس از پرسوجو متوجه شديم به کرونا مبتلا شده اما حالش خوب است و به منزل آمده؛ براي تهيه مصاحبه به سراغ اين مرد مهربان رفتيم. از بقيه افراد خانواده جدا بود در اتاقي جداگانه که رفت و آمدي به آن زياد نبود؛ ماسک زديم و براي احتياط دستکش هم استفاده کرديم و به سراغ حاج احمد صداقت رفتيم.
مثل هميشه با شوخي صحبتش را شروع کرد؛ روحيه عجيبي داشت؛ انگار کرونا به او نزديک نشده بود چه برسد به اين که با کرونا دست و پنجه نرم کرده است؛ خودش از نحوه درگير شدنش ابراز بياطلاعي ميکرد اما ميگفت فکر کنم به خيابان رفتم محيطي آلوده بود و مبتلا شدم.
با همان لهجه گنابادي ميگويد: از کرونا که هيچ، از بزرگتر از کرونا هم نميترسيم؛ ما مردم ايران هر چيزي را شکست ميدهيم؛ روزي که تب و لرز کردم همه ترسيدند و بعد از مثبتشدن تستم همه نگران بودند اما من هيچ ترسي نداشتم زيرا اول به خدا ايمان داشتم و قسمت هر چه او بداند همان ميشود و دوم به پزشک و پرستاران ايمان داشتم.
اگر بگويم دوران راحتي بود دروغ گفتهام؛ سخت بود اما آنچه هميشه به يک بيمار کمک ميکند؛ اعتماد به خدا و متوسلشدن به اوست که من در روي تخت بيمارستان همين را پيشه خود کرده بودم البته پرستارها و پزشکم مثل پدر خود از من مراقبت ميکردند.
اين پيرمرد 87 ساله گناباد که از بيماري کرونا بهبود يافته و امروز در منزل دوران نقاهت را ميگذراند وقتي اسم از پرستار ميبريم اشک در چشمانش جمع ميشود و ميگويد: شما بيرون هستيد و نميبينيد کجا دارند کار ميکنند، نيستيد ببنيد چه بيمارهايي را پرستاري ميکنند و در اين شرايط به تو بگويد باباجان، پدرجان! هرچه فکر ميکنم فقط خدا ميتواند به يک نفر همچين تواني بدهد.
اين پيرمرد گنابادي در پايان خاطرنشان ميکند: به مردم التماس ميکنم بهخاطر پدر و مادر خودشان، بهخاطر خواهر و بردار خودشان هم شده در خانه اين چند مدت را بمانند، ديد و بازديد را هم ميتوان بعد انجام داد و کاري نکنيم که اين ديد و بازديد آخرين ديد و بازديد ما باشد.
بازار