مرگ الهه ۱۶ ساله در لایو اینستاگرامی راننده پراید در طبس

رکنا/ راننده زن با سرعت 140 کيلومتر با الهه دختر 16 ساله تصادف کرد راننده زن که در حال گرفتن لايو اينستاگرام بود اين دختر طبسي را به کشتن داد.
«به نام خدا، موضوع انشا: ديد من نسبت به زندگي. زندگي همه ما اين روزها شده است ماسک و دستکش و قيمت دلار و سکه. زندگي شده دلتنگي براي يک بغل ساده. زندگي شده کابوس اينکه فردا که چشمانمان را باز ميکنيم، آيا هنوز عزيزانمان کنارمان هستند يا فردا چه چيزي در انتظار خودمان است... .» اين جملات، بخشي از يکي از آخرين انشاهاي الهه انصاريفرد است که ساعاتي پس از مرگش در فضاي مجازي دست به دست شد.
دختر نوجوان 16ساله طبسي که 21 ارديبهشتماه امسال و به گفته شاهدان حادثه و خانواده الهه، زندگي و جان شيريناش، فداي لايو اينستاگرامي زن جواني شد که هنگام رانندگي در خودروي پرايد خود برگزار کرده بود.
خبر مرگ الهه فقط در حد يک خبر کوتاه شايد 50کلمهاي از سوي رئيس پليس راهنمايي و رانندگي شهرستان طبس اعلام شد و در حد و اندازه همان خبر هم باقي ماند اما صداي گرفته و پر از خش و گريه مادر الهه، نشان از فاجعهاي بزرگ دارد. پس از حادثه، هيچکدام از اعضاي خانواده الهه با هيچ خبرنگاري در مورد شب حادثه صحبت نکردند و هيچکس نفهميد الهه چرا فوت شد. احوال مادر را که ميپرسيم، با صداي شکسته و پر از غمي به ما ميگويد: «معلوم است که خوبم... معلوم است حالم خيلي خوب است... بچهام از دستم رفت... ما چهار نفر بوديم، حالا شدهايم سه نفر. از چه بگويم... .» مادر دوباره گريه ميکند. گلويش ديگر توان ياري او را ندارد و صدايش بهسختي از ته گلويش بيرون ميآيد.
کمي که آرام ميشود، از شب حادثه تعريف ميکند: «ساعت 10 و 30 دقيقه شب بود که با دخترم براي پيادهروي بيرون رفتيم. هميشه مراقب دخترم بودم و هنگام عبور از خيابان از هر طرف، خودم را در معرض خطر قرار ميدادم تا از او محافظت کنم. حوالي بلوار شهداي گمنام طبس بوديم که ناگهان چيزي مانند شبح بهسرعت از جلوي چشمانم رد شد. فکر ميکردم الهه کنارم يا پشتم باشد، اما هر طرفم را نگاه کردم، او را نديدم. همه گفتند ماشين به الههام زده است اما من متوجه نشدم آن ماشيني که از جلويم رد شد، به الههام زد. در آن لحظه، هيچ ماشيني جز ماشين پليس به صحنه نرسيد و خودم جلويش را گرفتم و کمک خواستم. آن لحظه سعيکردم شماره همسرم را بگيرم. حالم آنقدر بد بود که به مردمي که به صحنه حادثه آمده بودند گفتم به پدرش بگوييد بيايد.»
مادر ادامه ميدهد: «شدت حادثه آن شب آنقدر شديد بود که چيز زيادي يادم نميآيد. يکي از شاهدان ميگفت خانم، زن راننده بين 140 تا 160 کيلومتر سرعت داشت و آن زن با طي فاصله زيادي شايد در حد 200 متر تازه توانسته بود ترمز کند. من از جايي که بودم و حادثه رخ داده بود، حتي نميتوانستم مدل ماشين را تشخيص دهم، خودتان تصور کنيد راننده چه سرعتي داشت که با آن فاصله از ما ترمز کرده بود. سرعت آن زن، آنقدر زياد بود که گفتند حتي دستش هم شکسته است. ببينيد چقدر سرعت داشت که دستش شکسته است. يکي به ما گفت آن زن همانطور که داشت لايو ميگرفت، به مخاطبانش گفت با يکي تصادف کرده است. دخترکم را مردم به زور و با نور چراغقوه پيدا کردند که بهشدت و بعد از برخورد با آن راننده به هوا پرتاب شده بود. رفتم بالاي سرش، اما جان نداشت بچهام. فقط داد زدم و گفتم بگوييد اورژانس بيايد. خدا خيرشان بدهد، اورژانس دير نيامد. آمدند و سعي کردند چند بار دخترک بيجان مرا احيا کنند اما الههام جان نداشت.»
مادر عکس خندان الهه را در آغوش گرفته و با ما صحبت ميکند: «بعد از حادثه، هيچکس با ما تماس نگرفت؛ نه از پليس و نه از طرف خانواده ضارب. شما که خبرنگار هستيد بگوييد مگر نبايد از چنين فردي، تست الکل و اعتياد بگيرند؟ ما حتي نميدانيم پليس از او تست گرفته است يا نه. حتي الان نميدانيم بازداشت است يا نه. به پليس بگوييد الهه من فقط فرزند يک خانواده نبود، فرزند ايران هم بود. چه اقدامي براي احقاق حقوق من مادر عزادار انجام دادهاند؟ دستهگل 16ساله من پرپر شد چرا هيچکس در مورد آن حرف نزد و ننوشت و کاري نکرد؟ همه ميدانند آن بلوار روشنايي کافي ندارد، آيا فقط يک خط عابر حق قانوني ما براي حفاظت از جانمان است.»
امير انصاريفرد، برادر الهه هم با لحني پر از خشم و ناراحتي از مرگ خواهرش ميگويد: «شاهدان به ما گفتهاند آن زن همان لحظه از تصادف استوري گذاشته بود. مگر ميشود آدم با يک انسان با اميد يک خانواده تصادف کند و بعد خبرش را با استوري به مخاطبانش بدهد؟!»
تنها درخواست خانواده الهه از مراجع قضايي و پليس اين است که به پرونده آنها عادلانه رسيدگي شود تا جان و زندگي جوانان ديگر بازيچه عدهاي که بيشتر زندگيشان در فضاي مجازي ميگذرد و به زندگي انسانهاي ديگر بيتوجه هستند نشود.