یادداشت/ مدیرانی که با یک برف ساده لیز خوردند!
هه وال موکریان/ بارش برف زمستانی پس از چند سال در این سطح و اندازه موجبات امیدواری زیادی در میان مردم غرب کشور شد؛ اما عملکرد مدیران اجرایی این شادی را به کام آنها تلخ کرد.
مدیران اجرایی خصوصا مدیران اجرایی شهرستان ها و اداره راهداری استانهای برفگیر غرب کشور و دیگر دستگاههای اجرایی این استانها در مواجهه با امتحان مدیریت بارش برف مردود شدند.
در بعضی شهرستانها گویا تشکیل ستاد بحران فقط در چارت سازمانی وجود دارد ولی اثری از کار و اجرای ماموریت بعد از این جلسات تکراری به چشم نمی خورد. مشاهدات شهروندان و مسافران پرحجم مسیر پر تردد جنوب به شمال کشور حاکی از کم تحرکی و در برخی مناطق بی تحرکی از سوی مسئولین اجرایی و مربوطه است.
مثلا در جریان ریزش بهمن در مسیر بانه _ سقز و کولاک گاه و بیگاه جادهای حرکت جدی از دستگاههای خدمات رسان جادهای دیده نمیشود و مدیریتی در 2 سوی جاده ها وجود ندارد که ترددها را کنترل کند و هشدارهای جادهای لازم را به مسافرین ارائه دهد.
از مسئولین اجرایی شهرهای درگیر کولاک و برف پرسیده میشود ستاد بحران در چه زمانی و چه مکانی باید معنا پیدا کند؟ رزمایش خدمات رسانی در حیاط فرمانداری با اسنوبیل و یا صدور دستورات روزمره به مسئولین خدمات رسانی از داخل اتاق فرمانداریها و ادارات خدمات رسان چه دردی را از مردم گرفتار در برف درمان خواهد کرد؟ کم کاری مدیران برخی شهرها در مدیریت تردد مسافرین جادهای عزل آنها را در شرایط کنونی مستحق می کند.
در این شرایط است که حضور میدانی مدیران در صحنه خدمات رسانی میتواند به نگرانیهای مردم خاتمه بدهد بهتر بود برخی مدیران که خود را دلسوز مصائب مردم میدانند بهجای برگزاری ستادهای گردشگری در این شرایط بحرانی، ستاد بحران را فعالتر می کردند.