فقر غذایی خانوار شهری
دنیای اقتصاد/یک مطالعه پژوهشی وضعیت فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران در سال ۱۴۰۱ را بررسی کرده است. براساس این مطالعه تنها ۴۵درصد از ساکنان شهری از امنیت غذایی بهرهمند بوده و ۵۵درصد ساکنان مناطق شهری دچار فقر غذایی هستند.
به گفته کارشناسان، عوامل مربوط به اقتصاد کلان همچون تورم و رشد پایین اقتصاد کشور در یک دهه اخیر، مهمترین عوامل موثر بر فقر بالای غذایی در مناطق شهری کشور بوده است. این پژوهش که با عنوان «توزیع مکانی فقر، ناامنی غذایی و عوامل مؤثر بر آن در مناطق شهری ایران» در مجله اقتصاد و توسعه کشاورزی منتشر شده است نشان میدهد سیاستهای حمایتی بهرغم اثرگذاری مثبت در این حوزه، فقر غذایی را رفع نکرده است.
فقر غذایی و عوامل آن
برای درک مفهوم فقر غذایی (Food Poverty) باید ناامنی غذایی (Food Insecurity) را شناخت. فرد زمانی که به غذای سالم و مغذی کافی برای رشد و تکامل طبیعی و یک زندگی فعال و سالم دسترسی نداشته باشد، دچار ناامنی غذایی میشود. این موضوع ممکن است به دلیل در دسترس نبودن غذا یا کمبود منابع برای تهیه غذا باشد. ناامنی غذایی را میتوان در سطوح مختلف شدت تجربه کرد.
فقر غذایی اما به معنای مقرونبهصرفه بودن غذا و دسترسی جوامع محلی به آن است. از نظر اقتصادی، فقر درآمدی و بیکاری از مهمترین دلایل کاهش قدرت خرید مواد غذایی هستند. افزایش قیمت مواد غذایی، عدم دسترسی به زمین و منابع تولید غذا و توزیع ناعادلانه منابع نیز باعث تشدید این مشکل میشوند. بسیاری از افراد، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه، به دلیل فقر اقتصادی توانایی خرید غذای کافی و سالم را ندارند که این امر منجر به سوءتغذیه و مشکلات بهداشتی میشود. از جنبه اجتماعی، سطح پایین آموزش و آگاهی تغذیهای میتواند باعث انتخابهای نامناسب غذایی و بروز کمبودهای تغذیهای شود.
همچنین عوامل زیستمحیطی مانند تغییرات اقلیمی، کاهش منابع آب، تخریب محیطزیست و شیوع بیماریهای گیاهی و دامی نیز از دیگر دلایل فقر غذایی به شمار میآیند. خشکسالی، سیل و دیگر حوادث طبیعی میتوانند تولید محصولات کشاورزی را کاهش داده و دسترسی به غذا را محدود کنند. همچنین، کاهش منابع آب برای آبیاری زمینهای کشاورزی و آلودگی خاک و منابع آبی، کیفیت و کمیت تولید غذا را تحتتاثیر قرار میدهند. بهطور کلی، فقر غذایی یک بحران چندبعدی است که برای مقابله با آن نیاز به سیاستهای موثر در زمینه کاهش فقر، حمایت از تولید کشاورزی پایدار، بهبود آموزش تغذیهای و مدیریت منابع طبیعی وجود دارد. همکاری دولتها، سازمانهای بینالمللی و جوامع محلی در این زمینه میتواند نقش مهمی در کاهش فقر غذایی و بهبود امنیت غذایی جهانی ایفا کند.
نگاهی به روش پژوهش
در این مطالعه شاخص کلی امنیت غذایی خانوار (AHFSI) و نیز شاخص فقر فوستر، گریر و توربک (FGT) محاسبه و بر اساس این شاخصها توزیع مکانی فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران بررسی شده است. در سالهای اخیر، به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، هزینه رژیم غذایی سالم در ایران بهشدت افزایش یافته است. اگر چه هدفگذاری سیاستهای حمایتی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشت خانوارها بوده است، بااینحال، ضعف در حوزه اقتصاد کلان، به رفاه خانوار در بلندمدت آسیب زده است. اطلاعات هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که به دلیل شرایط تورمی و به دنبال آن تاثیرپذیری درآمد واقعی و قدرت خرید مصرفکنندگان، این برنامههای حمایتی اثرگذاری لازم را در کاهش فقر و ناامنی غذایی نداشتهاند. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از اطلاعات هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران ماتریس عملکرد تغذیهای ترسیم و سرانه کالری دریافتی در سال ۱۴۰۱محاسبه شد. در ادامه با استفاده از این اطلاعات تاثیر متغیرهای اقتصادی و دموگرافیکی بر ناامنی غذایی در چارچوب مدل لاجیت تحلیل شد.
نتایج پژوهش
بر اساس نتایج، مناطق شهری کشور در شرایط امنیت پایین غذایی قرار دارند؛ به طوری که سرانه کالری دریافتی در مناطق شهری کشور روزانه ۲۵۴۰ کیلو کالری است و عموما این کالری از غلات تامین میشود. علاوه بر این، در دریافت کالری در استانهای مختلف کشور نابرابری وجود دارد و متوسط کالری دریافتی میان استانها بین ۱۹۸۸ تا ۳۱۹۶ کیلوکالری متغیر است. بررسی وضعیت شاخصهای فقر غذایی نیز نشان میدهد متوسط نرخ، شکاف و شدت فقر در مناطق شهری به ترتیب ۵۵.۱، ۱۵.۲ و ۶درصد است. براساس این شاخصها میتوان گفت ۵۵.۱درصد جمعیت مناطق شهری کشور در سال ۱۴۰۱ فقر غذایی داشتند و کالری دریافتی خانوارهای فقیر در این مناطق، ۱۵.۲درصد کمتر از حداقل کالری مورد نیاز روزانه بوده است؛ لذا برای از بین بردن فقر، کالری دریافتی خانوارهای فقیر باید ۱۵.۲درصد افزایش یابد.
عوامل اثرگذار بر فقر غذایی
نتایج حاصل از برآورد مدل در این مطالعه نشان میدهد متغیرهای سن، وضعیت اشتغال، ساعت کار سرپرست خانوار، یارانه دریافتی خانوار، درآمد خانوار و تنوع غذایی بر امنیت غذایی خانوارها اثر مثبت و معنیدار اما بعد خانوار بر امنیت غذایی خانوارها اثر منفی دارد. ضمن آنکه دو متغیر جنسیت و سواد سرپرست خانوار بر امنیت غذایی خانوارها در مناطق شهری ایران اثر معنیدار نداشتهاند. با توجه به یافتههای مطالعه اگرچه راهحل بلندمدت افزایش قدرت خرید خانوار، ثباتبخشی و کاهش قیمت کالاها از طریق تقویت تولید و عرضه است اما در کوتاهمدت، افزایش حقوق و دستمزدها متناسب با نرخ تورم و برنامههای حمایت اجتماعی از اقشار کمدرآمد و ضعیف جامعه میتواند مورد توجه قرار گیرد.
به عبارت دیگر سیاستگذاریهای درآمدی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بتوانند سطح درآمد و در نتیجه قدرت خرید خانوار را افزایش دهند، میتوانند به عنوان یک راهکار علمی و اثرگذار بر امنیت غذایی به حساب آیند. همچنین برنامههای حمایت اجتماعی و فقرزدایی باید هدفمند باشند و متناسب با نیازها و کمبودها در شرایط جغرافیایی، جمعیتی و درآمدی مختلف به کار گرفته شوند.