فشارهای خاموش بر میلی و دیگر پلتفرمهای طلا؛ نوآوری تا کجا مجاز است؟

آخرین خبر/ ورود استارتاپها به حوزههایی با تسلط تاریخی ساختارهای سنتی، همواره با مقاومت مواجه بوده است. در روزهایی که اقتصاد ایران بیش از هر زمان به تنوع ابزارهای مالی، نوآوری و کارآفرینی نیاز دارد، فشارهای پنهان و غیرشفاف بر استارتاپهای حوزه سرمایهگذاری خرد طلا، از جمله میلیگلد، بار دیگر این پرسش را مطرح کرده است: آیا نوآوری در کشور تنها تا جایی مجاز است که منافع سنتی را تهدید نکند؟
در هفتههای اخیر، استارتاپهای فعال در حوزه سرمایهگذاری خرد طلا—از جمله میلی و سایر پلتفرمهای مشابه—با محدودیتهای ناگهانی و بیتوضیحی مواجه شدهاند؛ از جمله قطع درگاههای پرداخت و فشارهای نظارتی خارج از روال متعارف.
بهنظر میرسد این فشارها بیارتباط با تهدید منافع برخی بازیگران سنتی نباشد:
1. بانکها و مؤسسات مالی که سالها از طریق گواهیهای سپرده و صندوقهای طلا، جریان سرمایهگذاری در این حوزه را کنترل کردهاند، اکنون با چالشی جدی روبهرو شدهاند. این استارتاپها با حذف واسطهها و ارائه نرخهای لحظهای و کمهزینه، ساختارهای موجود را دچار اختلال کردهاند.
2. صندوقهای طلا تحت نظارت بورس کالا نیز با مشاهده اقبال عمومی به این پلتفرمها، تلاش میکنند با استفاده از ابزارهای قانونی و شبکههای نفوذ رسانهای و اداری، مسیر فعالیت این رقبا را دشوار سازند. در نتیجه، رقابت آزاد جای خود را به مداخله و محدودسازی میدهد.
3. فروشندگان سنتی طلا، بهویژه آنها که در قالب اتحادیهها و اصناف از قدرت چانهزنی بالایی برخوردارند، استارتاپها را تهدیدی برای بازار سنتی تلقی کرده و از اهرمهای صنفی برای اعمال فشار بهره بردهاند.
در این میان، نقش نفوذ لابیهای مالی و سرمایهای در نهادهای تصمیمگیر، از جمله وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز قابل انکار نیست. بهنظر میرسد در بسیاری از فرآیندهای سیاستگذاری، اولویت همچنان حفظ ساختارهای سنتی بازار مالی است، نه حمایت از اکوسیستم نوآوری. تصمیماتی مانند مسدودسازی درگاههای پرداخت یا تفاسیر سختگیرانه از مقررات، بیشتر حاصل فشارهای بیرونیاند تا منطق قانونی مستقل.
میلی تنها یکی از نمونههای کسبوکارهای نوآور است که در معرض این فشارها قرار گرفته. اگرچه ویژگیهای هر پلتفرم متفاوت است، اما الگوی مواجهه با آنها یکسان و نگرانکننده است: ابتدا فضای بیاعتمادی و تهدید رسانهای، سپس اِعمال محدودیت عملیاتی، و در نهایت یا حذف کامل، یا جذب در ساختارهای بزرگتر.
حالا که دولت و حاکمیت شعار حمایت از تولید دانشبنیان و اقتصاد دیجیتال را سر میدهند، این پرسش بیش از پیش جدیست: آیا بخش خصوصی نوآور واقعاً در برابر ساختارهای سنتی و لابیهای قدرتمند، شانسی برای بقا دارد؟ و آیا میتوان به آینده رقابت سالم، شفافیت اقتصادی و عدالت در دسترسی، امیدوار بود؟
در صورت تداوم این روند، نهتنها مسیر توسعه کسبوکارهای نوآور بسته میشود، بلکه امید عمومی به رقابت سالم، شفافیت اقتصادی و عدالت در دسترسی نیز آسیب خواهد دید.