نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
اقتصادی

مهران مدیری چگونه صدای اعتراض کارکنان گمرک را بلند کرد؟

منبع
اقتصاد نيوز
بروزرسانی
مهران مدیری چگونه صدای اعتراض کارکنان گمرک را بلند کرد؟
اقتصاد نيوز/ مهران مديري در برنامه شامگاه اول مهرماه چه اظهاراتي درباره گمرک و عملکرد آن داشته که به اعتراض کارکنان اين دستگاه منجر شده است؟ مهران مديري هنگام اجراي يکي از قسمت‌هاي اخير برنامه تلويزيوني «دورهمي» که شامگاه پنجشنبه اول مهر ماه روي آنتن رفته، اظهاراتي درباره گمرک و عملکرد آن مطرح کرده که به اعتراض کارکنان گمرک منجر شده است. مهران مديري، کارگردان و مجري برنامه «دورهمي»، در آغاز اين برنامه در سخناني که با خنده‌هاي حاضران همراهي مي‌شود، مي‌گويد: «برنامه امشب ما راجع به واسطه‌گري است. واسطه کيست؟ واسطه عبارت است از نوعي انسان که دوست دارد خودش را بيندازد وسط. کالا چيست؟ کالا هم اصولا چيزي است که آن وسط منتظر است که يکي بخردش. بنابراين وقتي واسطه خودش را مي‌اندازد وسط، به ناچار با کالايي که منتظرش است، برخورد مي‌کند. گاهي وقتي واسطه و کالا در اثر برخورد با يکديگر الکترون از دست مي‌دهند، پديده‌اي به نام قاچاق کالا به وجود مي‌آيد.» در ادامه مي‌توانيد بخش‌هاي ديگري از اظهارات مديري را که در مقام مجري اين برنامه طنز تلويزيوني مطرح شده، بخوانيد: • «واسه اينکه يخچال 500 تومان برايش ارزان‌تر دربيايد، خودش پا مي‌شود مي‌رود اون ور، موقع برگشت لو مي‌رود، مجبور مي‌شود با يخچال مي‌پرد توي آب. سه شبانه‌روز روي يخچال روي آب طاق‌باز مي‌خوابد تا برسد به خشکي... از کمر به پايينش را کوسه مي‌خورد، تهش هم موقع بالا بردن از پله‌ها دستگيره در فرو مي‌رود توي يخچال، گازش در مي‌رود، مجبور مي‌شوند بگذارندش سر کوچه. همه اينها به خاطر 500 تومان ارزان‌تر بود. يک عده هم هستند که از نقطه نقطه آب‌هاي اطراف خاطره دارند؛ از بس که توي تعقيب و گريزها پريده‌اند توي دريا که گير نيفتند. يعني اگر همين جوري پيش برود، بعيد نيست که آبزيان يکسري سطل روي آب تعبيه کنند و رويش بنويسند محل تخليه جنس قاچاق. طرف انقدر سيگار خالي کرده توي دريا، که هر وقت مي‌رود دريا، دلفينه مي‌آيد روي آب مي‌گويد داداش ببخشيد فندک داري؟» • «يک زماني وقتي مي‌گفتند طرف قاچاقچي است، تصوير يک آدم بي‌رحم گردن کلفت هفت تيرکش مي‌آمد توي ذهن‌مان. الان يکسري قاچاقچي‌ها در ظاهر خيلي آدم‌هاي محترم و باشخصيتي هستند. يکسري قاچاقچي‌ها مدام با مأموران درگير مي‌شوند، ولي يک عده هم هستند که مي‌گويند اصلا درگيري براي چه وقتي مي‌شود کالاي‌مان را چيز ديگري اظهار کنيم، چرا درگير شويم؟ تازه مي‌نشينيم چاي باقلوا هم با هم مي‌خوريم. مردم ديگر آن تصور ترسناک سابق را از کالاي قاچاق ندارند. مي‌رود توي مغازه مي‌گويد اين تلويزيون چند؟ مي‌گويند تشريف ببريد انتهاي مغازه با مسوول بخش قاچاق‌مان صحبت کنيد. کلا اگر چيزي کف لنج نيامده باشد اين ور، بهش نمي‌چسبد...» • «بعضي از اين مسافرهاي کيش و قشم و چابهار و اينها وقتي دارند برمي‌گردند خيلي سخت راه مي‌روند. اينها يکسري از جنس‌هايشان را مي‌پوشند که اضافه بار بهشان نخورد. يعني پيش آمده که طرف اگزوز خاور هم پوشيده. مي‌گويند آقا چرا اينقدر پوشيدي مي‌گويد من سرمايي‌ام.» • «يک عده هم هستند که به دلايل نامعلومي کلا از همه چيز معاف‌اند. صحبت از ماليات مي‌شود، اينها معاف‌اند. پاي خدمت سربازي وسط است، معاف‌اند. حرف از گمرک کالا مي‌شود، معاف‌اند. طرف يک خروار شناور کولر وارد کرده، مي‌گويد نبايد بهش گمرکي بخورد. مي‌گويند چرا؟ مي‌گويد چون کالاهاي دانش‌بنيان از پرداخت گمرک معاف‌اند. مي‌گويند شناور کولر دانش‌بنيان است؟ مي‌گويد اگر کولر کار نکند، همه فعاليت‌هاي دانشمندان در تابستان تعطيل مي‌شود. يک عده هم که خب سلاطين‌اند. در هيچ برهه‌اي از تاريخ ديده نشده که يک سلطان حق گمرکي کالا پرداخت کند. طرف وارد اداره گمرک مي‌شود، مي‌گويند اوه اوه سلطان موز آمد. منظور اين است که جز ايشان کسي موز وارد نمي‌کند. از اين ور سلطان موز سه سوته بارش را ترخيص مي‌کند و مي‌رود، از آن ور سلطان قير مي‌آيد. کار سلطان قير را انجام مي‌دهند، در باز مي‌شود سلطان هلو هسته‌جدا مي‌آيد با 10 تا باديگارد. بعد يکي هم توي صف ايستاده مي‌گويد آقا من يک کارتن زيپ براي مصرف شخصي‌ام وارد کرده‌ام خبر مرگم و شش ماه است ترخيص نمي‌شود. بهش مي‌گويند برو آقا اينجا واينستا. اگر هر ايراني بخواهد يک کارتن زيپ وارد کند، ديگر در اين مملکت زيپ رو زيپ بند نمي‌شود. يک عده هم هستند هر روز صبح يک فلاسک برمي‌دارند، مي‌روند لب بنادر ترخيص کالا مي‌نشينند، هر ماشين لوکسي که ترخيص مي‌شود، مي‌گويند اوفف! اين ماشين علي داييه ها! خوش به حالش واقعا!» • «مبارزه با قاچاق کالا بسيار کار دشواري است. طرف با خانواده‌اش مي‌رود لب آب، به راننده قايق موتوري مي‌گويد بخواهيم يک دور بزنيم، چقدر مي‌شود؟ راننده مي‌گويد داداش ما از اون‌هاش نيستيم. ما کالا جابه‌جا مي‌کنيم. چيزي داري بده ببرم، چيزي مي‌خواهي بيام ببرم. آقاهه سريع مي‌رود لوش مي‌دهد، مي‌گويد اون قايقه هست؟ اون قاچاقچيه. مي‌گويند اون؟ نمي‌شود گرفتش چون هم شب مي‌رود هم تند مي‌رود. مي‌گويد خب از راه دور بزنيدش مي‌گويند نمي‌شود چون هم شب مي‌رود هم تند مي‌رود. خوشبختانه مثل کوه هم پشت هم وايستاده‌ايم. اجازه نمي‌دهيم واسطه‌ها و خلافکارها تنها بمانند. طرف 10 برابر حد مجاز بار آورده، سريع 10 نفر توي فرودگاه پيدا مي‌شوند نفري 100 هزار تومان مي‌گيرند، هر کدام دو کارتن از بارهايش را مي‌زنند توي بارهاي خودشان. • «از يک طرف کشاورز طفلک کلي روي فروش محصول برنجش حساب کرده، از يک طرف ديگر از مسيرهاي عجيب و غريبي صدها تن برنج مازاد بر نياز وارد کشور مي‌شود. به مسووله مي‌گويند اين چه وضعي است؟ مي‌گويد متأسفانه در سال‌هاي اخير کته‌هاي کشاورزان داخلي شفته مي‌شد همين موضوع تمايل مردم به کته‌هاي خارجي را بيش از پيش افزايش داد. سودآوري از داروي قاچاق ممکن است به قيمت از دست رفتن جان صدها نفر تمام شود. عوارض ناشي از مواد غذايي قاچاق دامن خيلي‌ها را گرفته است. آدمکشي راه و روش‌هاي مختلفي دارد اما حداقلش اين است که تکليف آدم با کسي که اسلحه را گذاشته روي پيشاني‌ات و مي‌خواهد شليک کند روشن‌تر است.» *** در اين قسمت از برنامه طنز «دورهمي» همچنين آيتم‌هاي نمايشي طنز با موضوع قاچاق کالا پخش شده که در بخشي از آن سه نفر از شخصيت‌هاي نمايش، اظهاراتي درباره گمرک دارند. در اين بخش که با بازيگري سيامک انصاري، رامين ناصر نصير و سروش جمشيدي همراه است، سيامک انصاري در نقش «مظفري»، خطاب به دو شخصيت ديگر نمايش که قصد وارد کردن کالا دارند، مي‌گويد: «احيانا در جريان هستيد که براي وارد کردن جنس بايد پول گمرکي را پرداخت کنيد؟» اما رامين ناصرنصير در نقش «چنگيز خان» در پاسخ مي‌گويد: «گمرک! تو مثل اينکه از زمان عقب هستي. اصلا حالي‌اش نيست چه مي‌گويد.» سروش جمشيدي در نقش «قيمت» نيز با خنده مي‌گويد: «بابا الآن هر روز همه دارند جنس وارد مي‌کنند. هيچ کس هم گمرکي نمي‌دهد. اصلا گمرک چيه؟ فکر کنم اين اداره گمرک با دفتر هماهنگي‌هاي فناوري ادغام شده زيرمجموعه اين صندوق حمايت از فرصت‌هاي شغلي.» در ادامه ناصرنصير مي‌گويد: «بله. اصلا من خاطرم هست سال 1338 گمرک با حوادث غيرمترقبه با هم ادغام شدند. الآنش هم که من شنيده‌ام با اين پاسخگويي به شکايات يک کاسه شده‌اند.» در ادامه اين بخش طنز، سيامک انصاري رو به مهران مديري که بين تماشاچيان حاضر در استوديو نشسته، مي‌پرسد: «اينها را شنيدي چي گفتند؟ درست مي‌گويند؟» مديري: «من نمي‌دانم. خودت چي فکر مي‌کني؟» انصاري: «نمي‌دانم. يعني الان گمرک تبديل شده به دفتر پاسخگويي به شکايات؟» مديري: «من نمي‌دانم.» به گزارش اقتصادنيوز، اين قسمت از برنامه تلويزيوني «دورهمي» که با کارگرداني و اجراي مهران مديري هر شب از شبکه نسيم پخش مي‌شود، به رنجش کارکنان گمرک منجر شده است. در همين راستا کارکنان گمرک ايران طي نامه‌اي اعتراض خود را به اين برنامه اعلام کرده‌اند که متن اين نامه را در اين لينک مي‌توانيد بخوانيد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد