صادق طباطبايي در مصاحبه با روزنامه قانون درباره اقتصاد در دوره جنگ ميگويد: در آن دوره قسمت عمده درآمدها از نفت بود. کشور جمعيت کمتري داشت و توليدات تا حدودي رونق داشت. اما براي آنکه توليد پاسخگوي نياز باشد ابتدا توجه ويژه به جبهههاي جنگ ميشد و سپس مازاد نياز جبههها وارد بازار مصرف داخلي ميشد. در نظر بگيريد کارخانههايي را که باتري توليد ميکردند، ظرفيت کارخانهها محدود بود. درآمد ارزي هم محدود؛ نفت هم بيشتر از ۸ دلار قيمت نداشت. ۵/۴ الي ۵ دلار هزينه استخراج نفت است. در معاملات و معادلات هم تحريم هستيم. توليد داخلي باتري با بالاترين ظرفيت انجام ميشود، اما يک چاه مصرف داريم به نام جبهه؛ مديريت اينگونه حکم ميکند: آيا وقتي در خانه شما برق قطع ميشود چراغ قوه بيشتر احتياج داريد يا سربازي که در جبهه و درشب ميخواهد از اين سنگر به سنگري ديگر برود؟! بنابراين درمصرف بودجه، مسئله جبهه تعيين کننده است. در اين صورت توليد به مقداري که تأمينکننده حداقل نياز جبهههاست در اولويت قرار ميگيرد، بقيه وارد بازار ميشود. وقتي توليد مازاد به بازار ميرود بديهي است که اين عرضه پاسخگوي تقاضاها نيست؛ لذا طبيعي است که قيمتها بالا برود.
اما براي اينکه قيمت افزايش پيدا نکند، دولت ميآيد کاناليزه و کوپونيزه ميکند. مازاد آن نياز را هر کسي خواست ميتواند از بازار تهيه کند. پولش را اگر داريد باتري خارجي در بازار موجود است، براحتي ميتوانيد تهيه کنيد. پس اولويتها به نيازهاي جنگ داده ميشد با درآمدهاي محدود ارزي؛ نتيجتا توليد داخلي متناسب با شرايط با حداکثر ظرفيت کار ميکرد. يا توليدات کشاورزي کشور بهگونهاي بود که اغلب وارداتي از خارج نداشتيم. همان سياستها باعث شد تا سال ماقبل رياست جمهوري آقاي خاتمي به جايي رسيديم که ديگر نيازي به واردات خيلي از اقلام از جمله گندم از خارج نداشتيم.
در حالي که در دولت فعلي چندصدهزارتن از مايحتاج کشور در بخش گندم از واردات تامين شد. بنابراين اقتصاد در آن شرايط مبتني بر نيازمنديهاي جبهه، کنترل مصرف و مصرفي متناسب، تقسيمبندي نيازمنديها بر اساس سيستمي مشخص بود و مازاد بر آن هم در بازار موجود بود. اگر کسي دلار آزاد داشت ميتوانست در بازار کالاي مورد مصرف خود را تأمين کند. البته مقداري واردات براي تقويت توليد داخلي هم داشتيم.
وي درباره کالاهاي مصرفي هم ميگويد: در کالاهاي خوراکي و پوشاکي وضع همينگونه متعادل بود. در واقع همين سياست کمک کرد به حداکثر توليدات داخلي؛ و عجيب اينکه هيچکس هم غر نميزد. کسي اعتراض نميکرد. وقتي که اعلام ميکردند سهميه سرانه مثلا ۵۰ گرم کره است، کسي اعتراض نميکرد. اما امروز ممکن است حتي توهين تلقي شود. در آن زمان مردم نيازهاي جبهه را ميديدند. مردم حتي براي سربازان خط مقدم غذاي گرم ميبردند.
در جنگ وقتي لشکري حرکت ميکند، آشپزخانهاش هم بايد با او حرکت کند. در حالي که ارتش و نيروهاي ما توان اين لجستيک را نداشتند. کاري که دولت ميکرد آن بود که نيازهايي که در داخل موجود نبود، مانند ماسک و ابزارهاي جنگ را فراهم ميکرد. مقدار ارزي که ما از منبع درآمدي نفت داشتيم اول صرف هزينههاي جبهه مشخص ميشد و مازاد آن براي مصارف ديگر بود. با حضوري که مردم در صحنه داشتند همه چيز را از خودشان ميدانستند با نهايت صداقت، همکاري داشتند. هيچ حيف و ميلي صورت نميگرفت./تابناک