نماد آخرین خبر

رییس اتاق تهران توضیح می دهد/ چگونه قیمت دلار مثل سابق خواهد شد

منبع
بروزرسانی
 رییس اتاق تهران توضیح می دهد/ چگونه قیمت دلار مثل سابق خواهد شد
در حوزه مسائل ارز مدتي است اخبارعجيبي مي شنويم.قطعا شما درجريان اين تحولات هستيد. سوال اين است که اتاق تهران به عنوان نهاد بخش خصوصي چه تدابيري در اين رابطه اندايشيده است؟ اجازه بدهيد اين گونه مطرح کنم که در اتاق بازرگاني چهره هاي با تجربه اي حضور دارند که اگر به نظرات آنها توجه شود،به نفع اقتصاد کشور خواهد بود واگر اين تعامل به يک « سنت » تبديل شود گذار از مسائل ومشکلات اقتصادي با هزينه کم تر و با انسجام بيشتر صورت خواهد گرفت. به هر صورت در يک سو،سياستگذار يا دولت حضور دارد و در سوي ديگر بخش خصوصي فعال است. من بارها گفته ام که فعالان بخش خصوصي،افسران ودرجه داران اقتصاد کشور هستند. حال اين دو بخش ممکن است با هم درشيوه هاي اجرايي اختلاف سليقه داشته باشند اما سرنوشت کاري آنها به هم ديگر وصل است وهدف هردو يکسان است. بنابراين مناسب ترين شکل اين است که در مسائل اساسي با هم مشورت کنند. اين گونه مي گويم که ممکن است دولت بخواهد سياستي اتخاذ کند که دراين زمينه مي تواند به دوشکل برخورد کند. نخست اين که سياست گذاري شود تا بخش خصوصي اجرا کند بي آن که نظر فعالان اين بخش يا همان افسران اقتصادي کشور را داشته باشد که تجربه نشان داده چنين سياستي موفق نخواهد بود. رويکرد دوم اين است که وقتي مي خواهد سياست گذاري کند،با بخش خصوصي هم مشورت شود که اين موضوع مي تواند به روان تر شدن واجراي بهتر سياست ها منجر شود. فکر مي کنيد در مورد مسائل مهم اقتصاد کشور چنين رويکردي ميان دولت وبخش خصوصي وجود داشته است؟ نه لزوما اما زماني که بخش خصوصي به بازي گرفته شده،نتايج بهتري به دنبال داشته است.مثلا يکي از موضوعاتي که در حال حاضر مهم وحايز توجه است، بحث چگونگي استفاده کردن از ارز حاصل از صادرات غير نفتي توسط بخش خصوصي است. در اين رابطه به دليل خاص تحت فشاربودن اقتصاد ما به خاطر مسائل سياسي،ارز حاصل از صادارات غير نفتي اهميت مضاعفي پيدا مي کند. ما فکرمي کنيم شيريني اين ارز زياد است و با ارز هاي ديگر تفاوت دارد.اول به دليل پراکندگي زيادي که دارد. بروکراسي نقل و انتقال آن به مراتب از ارزي که در اختيار دولت است، راحت تر به نظر مي رسد. اين ارز ممکن است به سادگي منتقل شود. بنابراين ارز صادراتي هم براي دولت و هم براي صادر کننده شيرين است. برگرديم به اينکه اشاره کرديد نگاهي از پشت عينک نقد به ارز حاصل از صادرات مطرح شده است. در ابن باره توضيح مي دهيد؟ برخي فکر مي کنند در شرايطي که براي موضوع ارز پيش آمده است در مقابل همه مشکلاتي که هست، يک نکته مثبتي وجود دارد و آنهم اينکه صادرات درآمد بالايي دارد. عده اي از ديدگاه درآمدي نگاه مي کنند و اعتقاد دارند بايد ماليات زيادي به آن بسته شود ؛ مخصوصا اگر اينکه فکر کنند مواد اوليه و قيمت تمام شده بر اساس ارز مرجع بوده است و صادرات بر اساس دلار 3000 تومان به بالا است. عده ديگري فکر مي کنند بايد به اين دلار هاي صادراتي پيمان بست. برخي هم فکر مي کنند الان در شرايطي هستيم که کوچک ترين محدوديت را نبايد براي صادرات به وجود بياوريم. شما در کدام دسته قرار مي گيريد؟ من جز طيف سوم هستم. ضمن اينکه اعتقاد دارم قطعا اين ارز بايد بيايد در چرخه اقتصاد کشور بچرخداما هر گونه تعزيزات و سياست هاي محدود کننده قطعا به ضرر کشور است. چون ما به دنبال اين هستيم که ارز بياوريم و عرضه ارز را زياد کنيم. بر اين اساس جلسات مشورتي بين دولت و اتاق برگزار شد و نهايتا به جمع بندي خوبي رسيديم اگر در دولت توصيه شود، مي تواند براي همه راهگشا باشد. نگراني صادر کنندگان و نگراني اينکه ارز به کشور بيايد را رفع مي کند. در رابطه با نرخ جاي نگراني نيست. بخش زيادي از ارز دارد احتکار مي شود. با وجود اينکه در مرکز مبادلات ارزي نرخ دلار در حدود 2500 تومان اعلام مي شود اما همچنان به گمان بسياري نرخ دلار هم قيمتي است که در خيابان هاي شهر داد و ستد مي شود. اين فرآيند تا چه اندازه به سيستم اقتصادي ما ضربه مي زند؟ قطعا مساله نرخ ارز و شرايط ارز در سرنوشت اقتصادي ما کاملا نقش دارد. يعني در حوزه توليد، مصرف، معيشت زندگاني و توسعه نقش دارد. هر گونه تلاطم در آن و ايجاد شرايط غير متعارف هزينه ايجاد مي کند و در اقتصاد عدم تعادل به وجود مي آيد. اما اين نکته حايز اهميت است که مردم ارز را احتکار نمي کنند وفقط آن را به مثابه يک فرصت سرمايه گذاري مي نگرند. نقدينگي چه اندازه در آشفتگي بازار ارز نقش داشت؟ قطعا يکي از اصلي ترين موضوعات بود. آيا امکان دارد قيمت دلار مثل سابق شود؟ پاسخ به اين سوال خيلي سخت است و نياز به پيش بيني شرايط آينده دارد. اگر ما بخواهيم قيمت ارز را سر جاي خودش بر گردانيم بايد ببينيم اين ارز از کجا تاثير پذيرفته است. يک بحث عرضه ارز است و ديگري موضوع تقاضاي آن است. از سوي ديگر چگونگي نقل و انتقال ارز هم بايد مورد توجه قرار بگيرد. ما بايد تمامي اين موارد را مديريت کنيم. در رابطه با مديريت ارز، سه ديدگاه وجود دارد. ديدگاه نخست اين است که قيمت ارز را بايد عرضه و تقاضا تعيين کند. هر گونه دخالت در موضوع ارز تعادل آن را بر هم مي زند و مشکل آفرين است. بايد اجازه داد ارز در بازار قيمت خودش را پيدا کند. عده اي ديگر اعتقاد دارند بايد نرخ ارز را ميخکوب کرد. نرخي مشخصي را بايد تعيين کرد و اين نرخ در يک جاي اداري بنا بر مصالحي تاييد شود. سپس سهميه بندي و نظارت کنترل انجام شود. راه سومي هم وجود دارد که بر اساس آن شرايط فعلي اقتصاد ايران به ويژه در حوزه ارز به گونه اي نيست که اجازه دهيم عرضه و تقاضا قيمت آن را مشخص کند. سهميه بندي هم نتيجه اي نداشته است. بهترين حالت ازديدگاه اين افراد، مديريت منابع ارزي است. اگر شرايط عادي باشد،قطعا بهتراست قيمت را بازار تعيين کند اما در شرايط فعلي بايد اين بازار را مديريت کرد. يعني بهتراست در شرايط فعلي ارز را مديريت کنيم . هم در حوزه عرضه وهم در حوزه تقاضا و نتيجه مديريت اين دو ايجاد تعادل نسبي و نقطه بهينه براي نرخ ارز آنهم درشرايط دشوار فعلي است. مديريت تقاضا در رابطه با ارز چگونه است؟ سه نوع تقاضا داريم. ارز براي واردات، نياز هاي دانشجويي و بيماران که در کل نياز هاي تجاري گفته مي شود نياز داريم. نياز ديگري هم هست که چون بحث نوسان هاي قيمت هست براي حفظ ارزش دارايي ها ريال را به دلار و ارز تبديل مي کنند. به طور مثال اگر فردي صد ميليون تومان داشته باشد براي اينکه حفظ ارزش پول کرده باشد آن را به دلار تبديل مي کند. نياز ديگر هم نياز به سفته بازي است. يعني بازار ارز پايگاهي براي سود برخي افراد مي شود. اگر بتوانيم اين سه نياز را مديريت کنيم و به حداقل برسانيم نياز تجاري قابل تامين است. به نظر من حداکثر نياز تجاري ما 40 تا 50 ميليارد دلار است که مي توان تعادل براي آن ايجاد کرد. به شرط اينکه کنترل کنيم. عمده ترين فشاري که دارد به بازار ارز مي آيد همين حوزه هاي دوم و سوم است؛ يعني سفته بازي و پس انداز. به نظر من اين دو موضوع قابل مديريت است. در شاخه عرضه چطور؟ شاخه عرضه ما مقداري از فروش نفت است و بخشي هم از درآمد هاي شرکت هاي پتروشيمي است. مقداري هم مربوط به صادرات غير نفتي است. در وهله اول ارز حاصل ار فروش نفت و صنايع نفتي را تملک کنيم. سپس اين ارز هاي تملک شده را به چرخه اقتصاد بياوريم. چگونه اين کار بايد انجام شود؟ بايد فکري بکنيم از سيستم هاي ممکن استفاده کنيم. به طور مثال از تهاتر استفاده کنيم. قطعا به نظر من نياز تجاري مان با تمام محدوديت هاي بين المللي که داريم قابل مديريت است. مي توانيم تعادل در آن ايجاد کنيم. اين تعادل مي تواند ما را به يک آرامشي برساند به شرط اينکه آن تدبير غير سياسي باشد. به نظر شما نرخ دلار در چه مقداري بايد باشد؟ من نمي توانم قيمت آن را تعيين کنم.اما برخي تحقيق ها نشان مي دهد اگر در محدوده 1800 تومان تا 2000تومان باشد،هم شدني است وهم به نفع اقتصاد کشور خواهد بود.