ايرنا/ ايران ميتواند با از سرگيري سوآپ نفت و گاز کشورهاي همسايه، علاوه بر کسب درآمد و کاهش هزينه انتقال انرژي به شمال کشور، موقعيت اقتصادي و سياسي خود را در خاورميانه تثبيت کند.
در دنياي امروز تجارت و روابط بينالمللي در اکثر موارد مکمل يکديگر هستند تا آنجا که هر کشوري که توانسته سهم بزرگتري از اقتصاد دنيا را به دست آورد، نقش موثرتري نيز در روابط سياسي جهان داشته باشد.
به طور مثال چين به پشتوانه سهم ۱۵ درصدي خود در اقتصاد دنيا، به عنوان قدرت بزرگ سياسي جهان نيز شناخته ميشود. اين موضوع در سطوح کوچکتر نيز البته قابل تعميم است.
کشورها در مناطق مختلف اثرگذاري خود را نه تنها به واسطه قدرت سياسي بلکه با تکيه بر توان اقتصادي خود تعريف ميکنند بنابراين هر کشوري اگر بتواند در مناسبات منطقهاي سهم بزرگتري داشته باشد، به همان ميزان در سياستگذاريها نيز فعالتر خواهد بود.
اين موضوع در مناطق حساسي مانند خاورميانه اهميت بيشتري دارد زيرا تغييرات در اين منطقه بيش از هر چيز بر اقتصاد و انرژي بنا شده است.
از همين رو کشورهاي اين منطقه هر کدام به نوعي در تلاشند تا سهم خود را از اقتصاد و بازار انرژي افزايش دهند.
در اين ميان ايران از نظر جغرافيايي شرايط ويژهاي دارد. ارتباط ايران با آبهاي آزاد در جنوب و کشورهاي آسياي ميانه در شمال باعث شده تا بتواند نقش هاب انرژي منطقه را داشته باشد.
نقشي که در دهههاي گذشته مورد توجه قرار گرفت و ايران تلاش کرد تا با ايجاد کريدور شمال-جنوب اين نقش را فعالتر کند.
از سوي ديگر اغلب ذخاير انرژي ايران در مناطق جنوبي و حاشيه خليج فارس قرار دارد و ايران براي تامين انرژي استانهاي شمالي خود هزينه زيادي را متحمل ميشود.
همچنين کشورهاي آسياي ميانه اغلب محصور در خشکي هستند و به دنبال مسيري کم هزينه براي دستيابي به آبهاي آزاد ميگردند.
اينجا است که نقش ايران ميتواند پررنگتر شود تا علاوه بر تامين پايدار و کم هزينه انرژي در شمال، از موقعيت خاص خود نيز کسب در آمد کند.
در کنار آن با ايجاد روابط تجاري و اقتصادي با همسايگان ميتواند جايگاه خود را به عنوان کشوري اثرگذار در سياستهاي منطقهاي تثبيت کند.
در اين ميان از سرگيري سوآپ نفت ميتواند موثر باشد. آنچه امروز به عنوان سوآپ در معاملات نفتي مطرح ميشود به زبان ساده به اين مفهوم است که دولت يا تجار بخش خصوصي، نفت يا گاز را در يک مرز کشور از همسايگان دريافت ميکنند و در مرز ديگر به افراد مورد نظر آنان تحويل ميدهند.
بنابراين ايران مي تواند نفت را از همسايگان شمالي دريافت کند و آن را در شمال کشور به مصرف برساند . در مقابل نفتي با همان کيفيت را در بنادر جنوبي کشور به مشتري همسايگان شمالي تحويل دهد و بابت اين خدمت، مبلغي را به عنوان کارمزد دريافت کند.
همچنين سوآپ نفت علاوه بر آنکه گسترش روابط اقتصادي و دستيابي به بازار مصرف آن کشورها براي فروش محصولات داخلي و ايجاد اشتغال داخلي و توزيع درآمد و نيز بروز تعريف فعاليتهاي تجاري مرتبط و جديد در راستاي حفظ و تامين هرچه بيشتر منافع ملي را به همراه دارد ميتواند به تشويق سرمايهگذاران داخلي و خارجي نسبت به سرمايهگذاري در زمينه تجهيزات وتاسيسات زيربنائي براي ترانزيت سوخت نيز کمک کند.
در بعد سياسي نيز فراهمشدن منافع سياسي از طريق وابسته کردن کشورهاي حوزه مرز شمالي کشور و در نتيجه تحکيم وتقويت روابط سياسي و ثبات سياسي در منطقه، تامين منافع سياسي-امنيتي از طريق توسعه نفوذ در کشورهاي صادرکنندگان نفت از مسير ايران و کاهش نفوذ و اثرگذاري شرکتهاي آمريکائي و اروپايي در گلوگاه ورود انرژي به شمال کشور و مسيرخزر (درياي مازندران) – خليج فارس با حضورجدي شرکتهاي ايراني در منطقه مزبور و تجارت سوآپ به دست ميآيد.
با وجود اين منافع اما در دولت دهم،سوآپ نفت از سوي وزير نفت وقت متوقف شد. توقفي که علاوه بر عدمالنفعي که براي ايران به دنبال داشت ميتواند در شکايت کشور همسايه، ايران را مجبور به پرداخت خسارت کند زيرا ايران به صورت يک طرفه از قرارداد خارج شده است.
در دولت تدبير و اميد اما از همان ابتدا تلاش شد تا سوآپ نفت از سرگرفته شود. موضوعي که به همان دليل خروج يک طرفه ايران از قرارداد مشکل خواهد بود زيرا بازيابي اعتماد از دست رفته کشورهاي همسايه موضوعي زمانبر است که در کنار تحريمهاي آمريکا و مشکل در نقل و انتقال پول سختتر از هميشه خواهد بود.
با اين حال اهميت رونق اين کار آنچنان زياد است که ديماه گذشته نمايندگان مجلس طي مصوبهاي خدمات معاوضه (سوآپ) نفت خام، فرآوردههاي نفتي (بنزين، گازوئيل، نفت کوره، نفت سفيد، گازمايع و سوخت هوايي) و گاز طبيعي را از پرداخت ماليات و عوارض معاف کردند تا مسير بازگشت به سوآپ که براي ايران منافع اقتصادي، سياسي و امنيتي به دنبال دارد را هموار کنند.
بازار