دستکاری در روند معاملات بورس

صبح ساحل/ شنبه 15 ام شهريورماه يک چهارم از سهام شرکتهاي بورسي با حمايت حقوقيها, تنها در نمادهاي شاخص ساز مثبت شد و شاخص به مدار مثبت بازگشت درحالي که شاخص کل هموزن با افت مواجه بود.
برخي از تحليلگران معتقدند اين اتفاق ناشي از حمايت دستوري و نتيجه جلسات هفته گذشته سازمان بورس است ولي سوالي که مطرح مي شود اين است که اگر بنا به حمايت از بازار سرمايه است چرا تنها در چند نماد شاخصساز اين حمايت از سوي حقوقيها اتفاق افتاد؟
اگرچه حمايت از ليدرهاي بازار باعث از بين رفتن ترس در ميان سهامداران حقيقي خرد مي شود اما چيزي که انتظار مي رود اين است که اگر بنا است به صورت دستکاري شده روند معاملات در بورس تغيير کند چرا به صورت يکپارچه از کل بازار اين حمايت اتفاق نميافتد؟ در اين مدت چندين بار بازار يه مدار مثبت بازگشته است اما دوباره با فروش حقوقيها در سقف قيمتي، سهام اغلب شرکتها مجددا دچار صف فروش شده است. اين در حالي است که مديرعامل سازمان بورس پس از چهارمين جلسه با مديران ارشد حقوقي اعلام کرد که حمايت از سهامداران در اين جلسات اولويت دارد لذا قرار نيست صرفا از چند نماد خاص حمايت شود؛ شرکتهاي ديگري هم طي روزهاي آتي مورد حمايت قرار ميگيرند. لازم به ذکر است که هميشه دستکاري در روند معاملات بد هم نيست؛ اين اتفاق تنها در ايران رخ نمي دهد به طوري که در کشورهاي اروپايي و آمريکا نيز که سهامداران خرد به خاطر ترس ناشي از کرونا و رکود اقتصادي فروشنده سهام خود بودند؛ با حمايت دستوري از بازار، شاخص بورس آنها به مدار صعود بازگشت لذا اين کار منجر به تعادل در روند معاملات آينده آنها شد. نکته مهم بعدي درباره رفتار توده اي سهامداران خرد است؛ از آنجا که 60 درصد سهام بورسي در اختيار افراد حقيقي است بنابراين رفتار سهامداران اهميت ويژهاي دارد. چنانچه رفتار سهامداران بر پايه هيجان باشد منجر به تشکيل صفوف خريد و يا فروش سنگين در روزهاي متوالي مي شود ولي در بازاري که سهامداران آن منطقي و براساس ديد بلند مدت و سرمايه گذاري رفتار ميکنند بازار متعادل تري بروز پيدا ميکند. نه در زمانهاي صعود، قفل در صف خريد اتفاق مي افتد و نه در زمان فروش. سهامداران سهامشان را نه به قيمت بالا و نامعقولي مي خرند و نه چوب حراج به داراييشان مي زنند. شايد رفتار هيجاني و توده اي سهامداران اين روزهاي بورس ناشي از رفتار دولت در دعوت از مردم براي بورسي شدن و عدم دانش کافي آنها براي معامله گري در بازار سرمايه باشد. اگرچه که نمي توان در کشوري که خيلي از تصميمات توسط دولت گرفته مي شود و دولت مالک شرکتهاي بزرگ است، بگوييم بورس بايد در اختيار بخش خصوصي باشد و عرضه و تقاضا به صورت تعادلي شکل گيرد زيرا اين خواسته با ماهيت اقتصاد ما همخواني ندارد اما سهامداران ميتوانند با بالا بردن آگاهي و دانش معامله گري خود نقش تاثيرگذاري در متعادل شدن انجام معاملات در بورس شوند و جلوي صعودها و يا ريزش هاي نامعقول را بگيرد. دولت نيز ميتواند با حجم نقدينگي عظيمي که وارد بورس شده است در جهت رشد و توسعه شرکتها از آن استفاده کند به طوري که با تقويت زيرساخت ها و بهره گيري از دانش فني دانشمندان ايراني مسير شرکت هاي بزرگ آسيايي و اروپايي را طي کند اما چيزي که از رفتار امروز سهامداران حقيقي و حقوقي بازار سرمايه برداشت ميشود فقط حرکت توده وار حقيقيها، نوسانگيري حقوقي ها و بي برنامگي دولت براي توسعه صنعت در کشور است و نتيجهاي جز بي اعتمادي مردم به بازار سرمايه و خروج نقدينگي از آن را به دنبال ندارد.
مريم دهقان| خبرنگار اقتصادي