بورس، گرفتار گفتاردرمانی مسئولان
تسنيم/ از سال گذشته تا همين چند هفته پيش که به دلايل مختلف نقدينگي به سمت بازار سرمايه سرازير بود، شاخص بورس و همچنين نمادهاي معاملاتي روند رو به رشدي را ميپيمودند و هر روز خبري منتشر ميشد مبني بر رکوردشکنيهاي شاخص بورس و افزايش پي در پي حجم و ارزش معاملات.
اين که چرا نقدينگي به يکباره به سمت اين بازار روانه شد، دلايل مختلفي دارد که شايد مهمترين آن تهييج نقدينگي و مردم براي ورود به بازار سرمايه بود؛ از جمله اين کليد واژه که "مردم سرمايه خود را به بورس بسپرند".
در کنار اين تهييج نقدينگي اما توقعات از سازمان بورس و اوراق بهادار و شوراي عالي بورس به عنوان متوليان و ناظران تالار شيشهاي بيش از اين بوده و هست. از عدم ايجاد موازنه در ترازوي عرضه و تقاضا در معاملات گرفته تا فرهنگناسازي و اطلاعنرساني در بازار سهام.
جالب اين که حالا دو ماهي هست که اوضاع بازار سرمايه نابسامان شده است و ديگر نه تنها از رکوردشکنيهاي پياپي شاخص بورس و حجم و ارزش معاملات خبري نيست، بلکه رکوردها برعکس شده و حالا بازار سرمايه در برخي روزها با صف فروش بيش از 90 درصدي نمادهاي معاملاتي از اين حيث رکورد ميشکند.
اما متوليان بازار سرمايه همانقدر که در روزهاي خوب و خوش بازار در انجام اقدامات اصولي و زيرساختي سهلانگار و بيدقت بودند، در اين روزهاي نابسامان بازار سهام هم راه خود را به سبک و نوع ديگري ادامه ميدهند.
به عنوان مثال چند صباحي است که برخي از متوليان امر و تصميمسازان اين بازار از جمله اعضاي شوراي عالي بورس گوي سبقت را از يکديگر در فعاليت توئيتري و صفحات خود در فضاي مجازي ربودهاند و از باغ اين شورا در هر دمي، بَري ميرسد.
اما جداي از اين موضوع که اين روزها و با توجه به شرايط حساس اقتصادي و کليت بازار سرمايه، لزوم ايجاد کميتهاي راهبردي براي اطلاع رساني و کاهش حواشي ناشي از خبرهاي متناقض بيش از پيش احساس ميشود، اظهار نظر و گفتاردرمانيهاي مسئولان دولت و اعضاي اين شورا در نوع خود جاي تامل دارد؛ اين که "ما از بازار حمايت ميکنيم"، "صندوق توسعه ملي يک درصد از منابع خود را به بازار تزريق ميکند"، "بانکها مجاز به خريد براي حمايت از بازار شدند" و ... .
اي کاهش اين عزيزان ميدانستند که تمامي سرمايهگذارن اين بازار از روي شکمسيري و گذاشتن پول روي پول در اين بازار حضور ندارند. داريم مادري که براي پرداخت هزينه فرزند سرطاني خود، خانهاش را فروخته و در سوداي کسب سود براي پرداخت هزينههاي درمان حالا خانهاش را از دست داده است؛ يا جواني که از همسرش جدا شده و وام بانکي خود را به بورس آورده تا از قبال کسب سود، مهريهاش را بدهد و حالا اصل پول خود را از دست داده و در آستانه زندان رفتن قرار دارد.
اين که چرا وضعيت بازار سرمايه به اينجا رسيده و از روي اهمال چه کساني است که برخي هيجاني شدهاند و دار و ندار خود را به اين بازار آوردهاند، بحث ديگري است؛ اما متوليان بازار سرمايه و مقامات مسئول بهتر است براي ديده شدن، فعاليتهاي خود در فضاي مجازي به موضوع ديگري اختصاص دهند؛
ضمن اين که بازار سرمايه ديگر به گفتار درماني و دادن وعده و وعيدها واکسينه شده و براي بهبود حالش به اقدام و عمل نياز دارد، نه وعده و وعيد!