خروج خرسها از بورس ۱۴۰۰

دنياي اقتصاد/بورسبازان پس از برگشت از تعطيلات ۶روزه کرونايي، شاهد رشد ۹/ ۰درصدي شاخص کل بودند. به اين ترتيب شاخص کل از کف پيشين خود بيش از ۲۰درصد فاصله گرفت و براي نخستينبار در سال۱۴۰۰ وارد فاز گاوي شد. تغيير فازي که ۳۹روز زمان برد. عدم تمايل دلار براي ريزش، کمرنگ بودن احتمال احياي برجام در کوتاهمدت، فعال شدن ثانيهشمار آغاز بهکار دولت سيزدهم، تعديل مناسب P/ E آيندهنگر بازار در کنار احساس رضايت بورسبازان از وضعيت نرخ بهره بين بانکي، شتابدهندههاي بورس در مسير صعودي است.
معاملات بورس تهران پس از تعطيلات 6 روزه کرونايي و توقف معاملات بازار سهام براي 3 روز کاري گذشته، با رشد بيش از 9/ 0 درصدي شاخص کل استارت خورد تا اين نماگر با قرار گرفتن از ارتفاع يکميليون و 323 هزار واحدي، حدود 8/ 20 درصد از کف اخير خود فاصله گرفته و به اصلاح وارد فاز گاوي شود. اين نخستين فاز صعودي شکل گرفته در سال 1400 بهشمار ميرود. اما چه عواملي سبب شده تا نخستين فاز صعودي در بورس 1400 رقم بخورد؟ آيا رشد اينبار بازار سهام ادامه خواهد يافت؟ آيا زمان مناسبي براي ورود به اين بازار پرريسک فرارسيده است؟ سوالاتي که اين روزها فعالان بورسي و صاحبان نقدينگي بارها از خود ميپرسند و شايد به دليل تجربه تلخ بورس99 نميتوانند جوابي براي آنها بيابند.مدت زماني طولاني فعالان بازار سهام با اصلاح فرسايشي قيمتها و شاخصکل مواجه شدند. بازهاي که براي 10 ماه به طول انجاميد و در اين مدت شاهد ورود دو خرس به اين بازار بوديم. خرس اول اوايل شهريور 99 در اين بازار ظاهر شد. روندي نزولي که تنها پس از 10 روز از آغاز عقبگرد دماسنج تالار شيشهاي از قله تاريخي دو ميليون و 78 هزار واحد رقم خورد و تا 20 آبانماه ادامه پيدا کرد. در اين مدت حدودا سه ماهه شاهد ريزش 42درصدي شاخصکل بوديم. پس از آن بهطور موقت بازار سهام تغيير فاز داد و پس از 14 روز کاري مثبت، وارد فاز گاوي (صعودي) شد. روندي که البته با وجود تمام خوشبينيها پايدار نماند و شاخصکل پس از ثبت يک رشد 26درصدي، مجددا ترجيح داد روزهاي قرمزي را به معاملهگران بازار سهام نشان دهد. به اين ترتيب خرس دوم 27 ديماه 99 مجددا به بورس بازگشت و اين روند کاهشي تا 3 خردادماه ادامه داشت. اصلاحي که البته با فاز نزولي گذشته متفاوت بود و با ثبت رفتاري سينوسي نهايتا افتي 3/ 28 درصدي در کارنامه اين بازار ثبت کرد. از اوايل خردادماه اما بورس پس از ثبت کف يکميليون و 95 هزار واحد تصميم گرفت مجددا روي ديگر خود را به فعالان بازار که از روند اصلاحي 10 ماهه خسته شده بودند، نشان دهد. رشدي آهسته و ملايم که پس از انتخابات رياستجمهوري شکلي جديتر به خود گرفت بهطوري که 5 هفته متوالي است شاخص با رشد به کار خود پايان ميدهد و در دو ماه گذشته نيز ارقامي مثبت در ميانگين معاملات روزانه بازار به ثبت رسيده است.
محرکهاي روند صعودي
بورس در حالي روز گذشته با افزايش ارتفاع 8/ 20درصدي وارد فاز گاوي شد که عواملي چند براي اين روند صعودي ميتوان نام برد.
نرخ دلار: روز گذشته تا ساعت 16 نرخ دلار در بازار آزاد به مرز 25هزار تومان نزديک شد. به اين ترتيب سهامداراني که طي ماههاي گذشته نگران از کاهش شديد قيمت اين اسکناس آمريکايي، چوب حراج به دارايي خود در بازار سهام زده بودند، اين روزها کمي نسبت به وضعيت آتي آن مطمئنتر شدهاند و حداقل ديگر نگران سقوط شديد آن نيستند. اين موضوع براي بورس تهران که 60 درصد از ارزش بازار آن را شرکتهاي صادراتي و کاموديتيمحور تشکيل دادهاند از اهميت بسزايي برخوردار است. نرخ ارز، نسبت برابري واحد پولي داخل در مقايسه با ساير ارزها بهعنوان يکي از عوامل کلان اقتصادي، همواره موردتوجه جامعه اقتصادي و مالي بوده است. در صورت رشد نرخ ارز بهويژه دلار، محصولات توليدي شرکتهاي کاموديتيمحور با قيمت بالاتري بهفروش ميرسند (با فرض ثبات قيمتهاي جهاني) و سودآوري بيشتري نصيب اين بنگاهها ميشود. در شرايط کنوني، اين موضوع درباره نيمي از شرکتهاي بورسي صدق ميکند. در حالحاضر نمادهاي فعال در گروههاي کاموديتي بازار سهام شامل پتروشيميها، فلزيها، معدنيها، پالايشيها، سيمانيها و ديگر صنايع کالايي سهامي از رشد نرخ ارز اثر مثبت ميپذيرند. هرکدام از صنايع بر اساس شرايط توليد با نوسانات نرخ ارز درگير هستند. در ادامه هلدينگها و شرکتهاي سرمايهگذار که سهامدار اين شرکتها هستند نيز بالطبع از نوسانات سودآوري شرکتهاي زيرمجموعه اثر ميپذيرند. در واقع نرخ ارز، قيمت نسبي پول خارجي به پول داخلي است که بهعنوان يکي از عوامل کلان اقتصادي، همواره موردتوجه جامعه اقتصادي و مالي بوده است. اين نرخ بيانگر شرايط اقتصادي کشور بوده و عاملي براي مقايسه اقتصاد ملي با اقتصاد ساير ملل است. در اين ميان با توجه به صادراتي و وارداتي بودن شرکتهاي فعال در بازار سهام و ميزان وابستگي آنها به نرخ ارز، نوسانات نرخ ارز ميتواند تاثيرات متفاوتي بر منابع پذيرفته شده در بورس و شرکتها بگذارد. بهعبارتي ديگر در صورتيکه يک بنگاه اقتصادي براي تامين مواد اوليه، خريد تجهيزات و تکنولوژي توليد از تقاضاکنندگان ارز باشد، تغييرات نرخ ارز ميتواند برنامههاي توليدي اين شرکتها را دستخوش تغييراتي کرده و بهاي تمامشده محصولات توليدي اين دسته از بنگاهها را افزايش يا کاهش دهد. موضوعي که طبيعتا ارزش سهام اين شرکتها را نيز دچار نوساناتي ميکند. در مقابل افزايش نرخ ارز براي شرکتهاي صادراتمحور، اثري مثبت در پي دارد. بر اين اساس در صورت رشد نرخ ارز بهويژه دلار، محصولات توليدي اين کشورها با قيمت بالاتري به فروش رفته و سودآوري بيشتري نصيب شرکتهاي صادرکننده ميشود. در شرايط کنوني، اين موضوع درباره نيمي از شرکتهاي بورسي صدق ميکند. البته ميزان تاثيرپذيري شرکتها از افزايش نرخ دلار، بسته به نوع فعاليت و وابستگي آنها به ارز متفاوت است.
مذاکرات برجامي: نشستهاي بينالمللي براي احياي برجام از آنجاييکه ميتواند به رفع تحريمها و گشايشهاي اقتصادي بينجامد، براي بازار سهام از اهميت بسزايي برخوردار است. اما روي ديگر سکه احياي برجام، کاهش نرخ دلار است که چندان به مزاج بورسبازان خوش نميآيد. به جرات ميتوان گفت براي سهامداراني که چندان از سواد تحليلي برخوردار نيستند، رشد نرخ دلار از اهميت بالاتري نسبت به احياي برجام برخوردار است. شايد به همين دليل است که بورس تهران بيش از آنکه بر تحليلهاي بنيادي استوار باشد، به تورم نگاه ميکند. در هفتهها و ماههاي اخير اما چشمانداز توافق طرفين برجامي چندان راضيکننده نبود و حالا فعالان بازارها به اين نتيجه رسيدهاند که به اين زودي نبايد منتظر احياي برجام و در نتيجه کاهش نرخ دلار بود، از اينرو شاهد تحرک تقاضا در کليت بازار هستيم.
تغيير دولت: تنها 10 روز ديگر تا روي کار آمدن دولت سيزدهم باقيمانده و سرمايهگذاراني که با توجه به صحبتهاي مطرحشده از سوي ابراهيم رئيسي درباره مقابله با رانت و فساد و همچنين برچيده شدن بساط قيمتگذاري دستوري و البته شعار حمايت از بازار سهام در مناظرهها و تبليغات انتخابات شنيدهاند، حالا در انتظار آغاز به کار اين دولت هستند. درست از زمان اعلام نتايج انتخابات رياستجمهوري بود که رشد قيمت سهام در تالار شيشهاي جديتر شد و حالا هرچه به زمان تحليف يعني 14 مردادماه نزديکتر ميشويم، فضاي بازار نيز جوي صعوديتر به خود ميگيرد.
قيمتهاي جذاب: پيشتر نيز اشاره شد که پس از اصلاح 10 ماهه قيمت سهام، حالا سرمايهگذاران به اين نتيجه رسيدهاند که ديگر نبايد انتظار داشت قيمت سهام با افت جديتري مواجه شود. در اين ميان حالا نسبت P/ E بازار بهعنوان يکي از متغيرهاي مهم در تحليل فاندامنتال بر اساس آخرين گزارش اجماع تحليلگران به 7/ 6 واحد رسيده است. مرداد 99 بود که با اوجگيري قيمتها و رسيدن شاخصکل به سطح باورنکردني 2 ميليون و 100 هزار واحدي، نسبت قيمت به درآمد آيندهنگر بازار نيز از سطح تاريخي کمتر از 7 مرتبه به 22 واحد رسيد. در اين برهه زماني P/ E آيندهنگر براي سهام کوچکتر 32واحد و براي بزرگترها 20 مرتبه بود. با آغاز اصلاح بازار و تخليه حباب شکلگرفته نيز سهام با ارزش بازار پايين به دليل گرفتارشدن از صفوف سنگين فروش و نقدشوندگي بسيار پايين در پرکردن حجم مبنا ناتوان ماندند و قيمت پاياني اين دسته از سهام آنچنان که بايد افت نکرد و به اصطلاح در روند اصلاح قيمت نيز درجا زدند و تا چندي پيش از نظر بازار گران تلقي ميشدند. حال آخرين گزارش اجماع تحليلگران نشان ميدهد نسبت قيمت به درآمد آيندهنگر براي گروههاي با ارزش بازار بالا 6/ 6 مرتبه و براي کوچکترها 5/ 8 واحد است تا علاوه بر بزرگان بورسي حالا کوچکترها نيز از نگاه سرمايهگذاران براي خريد جذاب قلمداد شوند.
نرخ بهره بينبانکي: در کشوري که نرخ بهره بانکي بهصورت دستوري تعيين ميشود، شايد آنچنان که در همه دنيا اتفاق ميافتد، نرخ بهره بين بانکي حداقل براي سرمايهگذاران بازار سهام اهميت نداشته باشد اما در بورس تهران، عموم سهامداران از افت نرخ بهره بانکي خوشنود شده و به نوعي آن را سيگنالي براي خريد ارزيابي ميکنند. حالا حدود يک ماه و نيم است که نرخ بهره بانکي در محدود 18 درصد در نوسان است و سهامداران در انتظار کوچ سرمايهها از بازار پول به سمت بازار سهام هستند و آن را يکي از شتابدهندههاي صعود بورس ميدانند.
زمان حذف محدوديتها نرسيده است؟
اواسط تيرماه بود که رئيس سازمان بورس و اوراق بهاردار در مصاحبهاي با تاکيد مجدد بر لزوم افزايش دامنه نوسان عنوان کرد: «طبق مصوبه شورايعالي بورس، بورس يک مسيري را پيش ميبرد که هر ماه نيمدرصد به دامنه نوسان اضافه شود و در نهايت به مرحلهاي برسيم که انگار دامنه نوسان وجود ندارد». وي پيشتر نيز گفته بود: «از نظر من بازار خوب، بازاري است که يا دامنه نوسان نداشته باشد يا دامنه آن گسترده باشد.» هر چند از آن زمان تاکنون خبري تکميلي از سرنوشت دامنه نوسان به بازار مخابره نشده است اما در حالحاضر عموم کارشناسان بورسي، بر رفع اين محدوديت تاکيد دارند و بهنظر ميرسد شرايط فعلي ميتواند فرصتي طلايي براي رهايي از اين محدوديت صفساز باشد. محدوديتي که متهم اصلي تمامي ابرنوسانهاي رخ داده در سالهاي گذشته بورس تهران بوده و تحليل را از اين بازار دور کرده است.
مفهوم خرس و گاو در بازارهاي مالي
بازار خرسي (Bear market) و بازار گاوي (Bull market)؛ دو واژهاي که به گوش همه فعالان بازارهاي سرمايهگذاري آشنا است حتي اگر درباره معناي واقعي آن اطلاعاتي نداشته باشند. قبل از اينکه به وضعيت بورس تهران و فاصله تا فازخرسي وارد شويم، لازم است نگاهي کلي به دو اصلاح مزبور داشته باشيم. بازار خرسي و گاوي چيست؟ چرا از اين واژهها در زمان صعود و نزول بازارها استفاده ميشود؟ بورسنيويورک يکي از بزرگترين بازارهاي مالي است که در والاستريت بنا شده است. چند متر مانده به درب ورودي بورس نيويورک دو مجسمه بزرگ ديده ميشود. مجسمه برنزي يک گاو بزرگ که در مقابل يک خرس تنومند قرار گرفته است. مجسمه «گاو» معرف همه سرمايهگذاراني است که ريسکپذيري زيادي دارند و معتقدند ظرفيت رشد در بازار وجود دارد و مجسمه «خرس» نمادي از سرمايهگذاراني است که ميترسند بازار با افت مواجه شود. اما چرايي اين نامگذاري به رفتار دو حيوان مذکور در زمان مبارزه بازميگردد. گاوها هنگام مبارزه و جنگ، با حرکت دادن سر و شاخ خود از پايين به بالا سعي در ضربهزدن به دشمن دارند و بهعبارتي حريف خود را به بالا پرت ميکنند. در خرس اما عکس اين موضوع صادق است. خرسها در نبرد، همواره با دستان پر قدرت و ضربات از بالا به پايين دستها، به حريف ضربه زده و آن را شکست ميدهند. از اينرو بازار صعودي به بازار گاوي و بازار نزولي به بازار خرسي معروف است. اما افزايش يا کاهش قيمتها در يک روز يا يک هفته نشان از گاوي يا خرسي بودن آن بازار نيست، بلکه آنچه نوع بازار را مشخص ميکند، روند بلندمدت آن است. بر اساس تعاريف مالي-رفتاري، زمانيکه نماگر يک بازار نسبت به سقف پيشين خود با کاهش (افزايش)بيش از ۲۰درصدي مواجه شود، از اصطلاح بازار خرسي (گاوي) استفاده ميشود.