نماد آخرین خبر

گزارشی درباره غیاب شمایل سازهای موسیقی در برنامه‌های تلویزیونی؛ صدا آری، سیما نه!

منبع
صبا
بروزرسانی
گزارشی درباره غیاب شمایل سازهای موسیقی در برنامه‌های تلویزیونی؛ صدا آری، سیما نه!

صبا/ اخیرا صحبت‌های محمدحسین ایمانی‌خوشخو، دبیر شورای عالی هنر با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو شد؛ واکنش‌هایی متفاوت با رویکردهای مختلف؛ بسیاری از صفحات مجازی یا افراد و بیش از آن رسانه‌ها به این موضوع پرداختند. سوژه‌ای که برخی به راحتی از کنار آن نگذشتند و حتی شاید بتوان گفت با اینکه این سوژه ذیل یک سند به شمار می‌رفت، از انتشار خود آن سند، موسوم به «سند موسیقی» بیشتر سروصدا کرد و واکنش‌های بیشتری را نیز برانگیخت.

اخیرا صحبت‌های محمدحسین ایمانی‌خوشخو، دبیر شورای عالی هنر با واکنش‌های بسیاری روبه‌رو شد؛ واکنش‌هایی متفاوت با رویکردهای مختلف؛ بسیاری از صفحات مجازی یا افراد و بیش از آن رسانه‌ها به این موضوع پرداختند. سوژه‌ای که برخی به راحتی از کنار آن نگذشتند و حتی شاید بتوان گفت با اینکه این سوژه ذیل یک سند به شمار می‌رفت، از انتشار خود آن سند، موسوم به «سند موسیقی» بیشتر سروصدا کرد و واکنش‌های بیشتری را نیز برانگیخت.

یادآوری درد مزمن
دبیر شورای عالی هنر ۲۳ مرداد به منظور تشریح برخی جزییات سندهای ملی بالادستی در یک نشست درباره «سند ملی موسیقی کشور» مطالبی را مطرح کرد که سوژه رسانه‌ها شد؛ صحبت‌هایی نظیر اینکه «از این پس دیگر هیچ دستگاهی حق لغو کنسرت ندارد.» یا اینکه «صدا و سیما باید موسیقی را با تمام ملزومات صحنه‌ای نمایش دهد.» در ویدیویی که در فضای مجازی هم بارها منتشر شد، ایمانی‌خوشخو پس از گفتن این جمله می‌گوید: «حتما شما گرفتید که منظور از ملزومات صحنه‌ای چیست… دیگر گل جلوی چیزی نگذارند.» همین یک جمله و اینکه صدا و سیما دیگر نمی‌تواند گل جلوی ساز بگذارد، خودش زخم‌های کهنه زیادی را باز می‌کند. اینکه رسانه‌ای سال‌ها بی‌هیچ دلیلی از آثار موسیقایی بهره برده و تاکنون آلات موسیقی را پنهان داشته است، باعث شده ما با این عملکرد و نگاه متوجه شویم که ممنوع‌التصویری فقط برای شخصیت‌های هنری و سیاسی و… نیست، بلکه سال‌هاست «چیزی» وجود دارد که مخاطبان صدا و سیما، صدایش را می‌شنوند ولی خودش را نمی‌بینند. سازها و آلات موسیقی، ممنوع‌التصویر هستند در حالی که صدای آنها آزاد است. مخاطبان این رسانه، همیشه در صدا و سیما نوازنده‌ای را دیده‌اند که پشت پوشش گل و بلبل روی «چیزی» می‌زند که صدایی خوش از آن می‌آید!


این ماجرا و این صحبت‌ها از این منظر مهم است که تناقض‌های رفتاری در نگاه به موسیقی همچنان وجود دارد. پیش از این هنرمندان بسیاری از همین نهاد شاکی بودند یا اتفاقاتی افتاد که عملکرد صدا و سیما توسط بسیاری از فعالان حوزه موسیقی تقبیح شده و می‌شود. اینجا بنا نیست روی این موارد تمرکز شود. مساله در حال حاضر سخنانی است که واکنش‌هایی را به دنبال داشته است.

همان‌طور که در ابتدای این مطلب آمد، صحبت‌های واکنش‌برانگیز دبیر شورای عالی هنر درباره سند موسیقی بود که از تصویب این سند دفاع کرده و گفته بود: «در دولت سیزدهم سند موسیقی را هم توانستیم به تصویب برسانیم که ابلاغ شد. در این سند اتفاقات خوب زیادی وجود دارد که دو مورد آن را می‌گویم؛ اول اینکه از این پس دیگر هیچ دستگاهی حق لغو کنسرت ندارد و مورد دوم اینکه صداوسیما باید موسیقی را با تمام ملزومات موسیقی نشان دهد و دیگر گل جلوی ساز نگذارد.» این صحبت‌ها در حالی بیان شد که هنرمندان موسیقی، اگر نگوییم همه، اغلب آنها درباره این سند سوال‌ها و پرسش‌های زیادی دارند. اوایل اردیبهشت‌ماه سال جاری در صفحه موسیقی «اعتماد» گزارشی با عنوان «سندی تهی از موسیقی» منتشر شد که در آن، هنرمندان این حوزه با بررسی این سند، انتقاداتی را به آن وارد کرده بودند. از جمله موضوعات مورد انتقاد اهالی موسیقی به این سند، جای خالی هنرمندان شناخته شده در «شورای تصویب» سند بود. درست است که بحث «سند ملی موسیقی» ایران از سال‌ها پیش مطرح بوده و بعد از گذشتن این همه وقت به تصویب رسیده، اما چند نکته را باید در نظر گرفت؛ اول اینکه گفته می‌شود چرا باید برای هنر و ارایه‌اش سندی وجود داشته باشد؟ مگر ذات هنر و خلاقیت در این چارچوب‌ها می‌گنجد؟ اما اگر از این موضوع بگذریم که شاید به نظر، نگاه ایده‌آل‌گرایانه‌ای بیاید و پاسخش را خودمان بدهیم که شرایط چنین ایجاب می‌کند و… گام بعدی پرسش مهم‌تری است؛ اینکه این سند توسط چه کسانی، با چه نگاهی و اساسا با چه رویکردی نوشته شده است که در واقع به این می‌رسیم که بله؛ سند، تصویب شده اما محتوایش چیست و چه کمکی به هنرمندان موسیقی و هنر موسیقی می‌کند؟ از این پرسش هم که بگذریم، بحث بعدی این است که اصلا این سند میان موزیسین‌ها و هنرمندان چه جایگاه و اعتباری دارد؟ سندی که به گواه بسیاری از هنرمندان، کلی و مبهم است و از آن برداشت‌های متفاوتی می‌توان داشت و همچنین در آن به جای تعاریف تخصصی و دقیق، به قول منتقدان سند، اصطلاحاتی ابهام‌برانگیز، غیرشفاف و به تعبیر بعضی از کارشناسان، «عوامانه» به کار برده شده؛ آیا به تصویب رسیدنش جای خوشحالی دارد و قابل ‌دفاع است؟ اصلا اجازه نقد و بررسی آن به فعالان این حوزه داده شده؟ اگر خیر که دیگر هیچ و اگر بله، آیا جای اصلاح آن وجود دارد؟ ساز و کار اصلاح آن چیست؟

دفاع از یک سند با گفتن جملات جنجالی؟
مساله این است سندی که برداشت‌ها و تفسیرهای مختلفی می‌توان از بندهای آن داشت، خودش سوالی است جدید، بر انبوه پرسش‌های بی‌پاسخ که هیچ‌گاه، هیچ نهاد و مسوولی به آن وقعی نگذاشته است. انتقادات بر این سند بالادستی یعنی سند موسیقی همچنان از سوی جامعه هنری پابرجاست و حالا با گفتن دو جمله کلی که جنجال‌برانگیز باشد، نمی‌توان از این سند دفاع کرد و برای آن اعتبار خرید. اینکه «کسی حق ندارد کنسرت را لغو کند» یا اینکه دیگر «صدا و سیما حق ندارد جلوی ساز گل بگذارد» چه کمکی به موسیقی این سرزمین می‌کند؟ به نظر می‌رسد این جملات بیشتر دستمایه تبلیغات و برانگیختن هیجان هستند. پرسش اصلی این است که چرا به پرسش‌های اساسی‌تر پاسخی داده نمی‌شود، بهتر نیست که این مقام‌های حقوقی در این‌گونه نشست‌ها به جای دادن این خبر که دیگر سازها ممنوع‌التصویر نیستند، درباره این موضوع صحبت می‌کردند که همان سازمان صدا و سیما که قرار است دیگر جلوی ساز گل نگذارد، از این به بعد به خودش حق ندهد که از آثار هنرمندان سوءاستفاده کند؟ دبیر شورای عالی هنر که از تصویب این سند دفاع می‌کند، جا داشت در تشریح این سند به این پرسش بی‌پاسخ مانده همه اهالی هنر موسیقی و مخاطبان آن پاسخ دهد که در این سند چه تمهیداتی برای زنان هنرمند موسیقی و ارایه آثارشان اندیشیده شده؟ زنانی که نوازندگی و خوانندگی‌شان در این سال‌ها با چالش مواجه شده یا ممنوع است. زنانی که از روی صحنه پایین کشیده می‌شوند و با هزار و یک مصیبت دیگر مواجهند و البته مشکلات ساختاری و بزرگ دیگری از این دست. لایه‌های پنهان و نادیده این سخن که «دیگر کسی حق لغو کنسرتی که مجوز ارشاد را داشته باشد، ندارد» ناگفته پیداست؛ کدام کنسرت‌ها مجوز اجرا می‌گیرند؟ و کدام کنسرت‌ها در همان مرحله درخواست باقی می‌مانند؟

شکاف مدیریت فرهنگی با بدنه جامعه موسیقی
تمام این موضوعات و نادیده گرفتن مسائل مهمی که سال‌های سال مورد مناقشه و بحث بوده سبب می‌شود که بسیاری، این موضوعات را بازی تبلیغاتی بدانند. نتیجه رفتارهای متناقض، عملکرد نامطلوب و غیرعلمی و غیرکارشناسانه، دفاع از تصمیماتی که بارها توسط کاربلدان و پیشکسوتان مورد نقد قرار گرفته و به‌زعم مسوولان امر، نقدها نه تنها وارد نبوده، بلکه همیشه مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته، باعث شده است که بخش بزرگی از اهالی موسیقی یا به چنین سخنان و موضوعاتی مانند «سند موسیقی» بی‌تفاوت باشند یا حتی برخی پا فراتر از این گذاشته و معتقد باشند که صحبت از این سند هم به نوعی به رسمیت شناختن چیزی است که با آن اختلاف‌نظر زیادی دارند. حتی بعضی از آنهایی هم که نسبت به چنین اقدامی امید دارند، اولین سوال‌شان این است که ضمانت اجرایی آن چیست؟

از سند که بگذریم دوباره به صحبت‌های وایرال شده دبیر شورای عالی هنر می‌رسیم که بیش از سرچشمه‌اش دیده شد؛ یکی نسبت به صحبت‌های ایشان عنوان می‌کند که «مگر مخاطبی برای صدا و سیما مانده که بخواهد ساز یا گل تماشا کند؟» دیگری معتقد است که اینها ترفند نمایشی برای پوشاندن ضعف‌های سیاست‌های فرهنگی هستند و… آنچه در این میان روشن است، شکاف عمیقی است که بین مدیریت فرهنگی و هنری با هنرمندان جامعه به وجود آمده. شکافی که زاییده سال‌ها گفت‌وگو نکردن و مسکوت گذاشتن معضلات فرهنگی و سرپوش گذاشتن بر آنهاست.


به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره