

ایرنا/ در شب سرد ۲۷ بهمن، آسمان گنبدکاووس با دنیایی از انتظار و شوق مواجه بود. شهر تاریخی و فرهنگی که همیشه به خاطر فرهنگ غنیاش در دل تاریخ جاودانه مانده، آماده میشد تا یکی از برجستهترین و به یادماندنیترین رویدادهای هنری ایران، یعنی چهلمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر استان گلستان را به جان بپروراند.
وقتی عقربههای ساعت به ۱۷ نزدیک شدند، سالن آمفیتئاتر مجتمع فرهنگی و هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گنبدکاووس به صحنهای شگفتانگیز تبدیل شد. چراغها خاموش شد و سکوتی معنادار همچون پردهای بر فضای سالن نشسته بود. سپس، نوری ملایم از صحنه برخاست و پردههای ضخیم بهآرامی کنار رفتند. نوای دلنشین موسیقی اقوام، همچون زمزمهای از دل تاریخ، به آرامی در سالن پیچید و رویاهای نهفته در دل تماشاچیان را بیدار کرد.
در میان این جمعیت پرتعداد، کودکی ترکمنی با چشمانی براق و پر از شگفتی، دستان کوچکش را به سمت پدرش دراز کرد و با صدای کودکانه پرسید: «این چه نوایی است؟» پدر با لبخندی دلگرمکننده به فرزندش نگاه کرد و گفت: «این نوا، قصههای پدران و مادرانمان را روایت میکند، قصههایی که در دل صحرا و دشتها ترانه سرایی کردهاند.» در اینجا، تاریخ و فرهنگ غنی قوم ترکمن همچون مهری در دل هر آهنگ موج میزد.
گروه ترکمنی اوغلان با آواهای حماسی و زنده خود، حضار را به دنیای افسانهها و دلاوریها بردند. صدای دوتار، با لرزشی عمیق و روحنواز، بیانگر عشق و فداکاری مردان و زنان این سرزمین بود. در این میان، سازهای قوشهتار و دوتار تماشاگران را به سفر در دل تاریخ میبرد و خاطرات شیرین و تلخ را زنده میکرد.
پس از آن، نوبت گروه سنتی مشتاق رسید که با جادوی سازهای سنتی و آوازهای دلنشین خود، دلها را لمس کردند. آوای قیچاق، همچون گنجشکی آزاد، حضار را به فراسوی زمان میکشاند و گروه قزاقی با رقصهای شاد و رنگین و با حرکات موزون و چابک خود، گویی داستانهای عشق و جنگ را روایت میکردند.
در این جشنواره، موسیقیهای تلفیقی نیز جادوی خاص خود را داشتند. ترکیب نغمههای مختلف، تجربهای نو و منحصر به فرد را به شنوندگان ارائه کرد. دوتار و قوشه تار با اجرای بینظیر خود، زیبایی و عمق موسیقی سنتی ترکمن را به نمایش گذاشتند. صدای سرنا، همچون نغمهای از دل جشنها و آیینهای شاد، همه را به وجد آورد.
ناگهان، صحنه تاریک شد و نورهای رنگی به آرامی شروع به رقصیدن کردند. گروه سیستانی با نوای دوتار و آواهای دلنشین خود، حاضرین را به دنیای زیبای سیستان و بلوچستان بردند. صدای دوتار، گویی از دل کویر برخاسته بود و با خود عطر خاک و آفتاب را به همراه آورده بود. ارکستر ترکمنی با ترکیب سازهای مختلف و نغمههای دلنشین، لحظاتی فراموشنشدنی را برای حضار رقم زد. ترکمنها با ارکسترهای خود، نغمههای دلنشین و حماسی را به اجرا درآوردند که یادآور مراسمها و جشنهای باستانی است.
در ادامه، گروه آذری با رقصهای محلی و آهنگهای شاد و پرانرژی، همه را به وجد آوردند. سپس نوبت به گروه پاپ رسید که با آهنگهای معاصر و پرطرفدار خود، نسل جوان را به هیجان آوردند. صدای خواننده، همچون نسیمی از دل بهار، همه را به رقص و شادی دعوت کرد. جوانان با دستهای بالا و چشمانی پر از شوق، همراه با آهنگ میرقصیدند و فضا را پر از انرژی کردند.
اما اوج شب، زمانی بود که گروه ذکر خنجر روی صحنه آمد. نوای صحرای گنبدکاووس با نوایی عمیق و پرقدرت از دل صحرا، روح و جان حضار را تسخیر کرد. آوای خنجر، همچون نوایی از دل طبیعت، همراه با صدای باد و زوزههای شب، همه را به عمق یک داستان افسانهای برد. این اجرا پایانی بر یک شب بهیادماندنی و فراموشنشدنی بود که تنوع و زیباییهای فرهنگ و هنر استان گلستان را به نمایش گذاشت.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان، در حاشیه اجرای هنرمندان موسیقی در گنبدکاووس در راستای اجراهای فجر چهلم موسیقی در استان گلستان گفت: حضور کمی و اجرای کیفی هنرمندان در موسیقی فجر قابل تحسین و توجه بوده و استقبال چشمگیر مردم نیز گواهی بر این موضوع است.
الهام متین اظهار کرد: علاوه بر برنامههای متعدد و متنوع در ستاد و شهرستانها ویژه فجر چهل و ششم، امسال پنج برنامه ویژه فجر شامل فیلم، محفل شعر ایران، تجسمی، خبرنگار امیدآفرین و نیز موسیقی برپا شد.
وی همچنین با اشاره به برپایی رویداد جوان موفق در موسیقی ردیف دستگاهی از سری طرحهای شهیدآوینی، افزود: با توجه به این ظرفیت قرار است جشنواره موسیقی در تمامی شهرستانها در صورت امکان و با حمایت اداره کل برگزار شود.چهلمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر گلستان، با ترکیبی از سبکهای مختلف موسیقی و اجرای هنرمندان با استعداد، فرصتی بینظیر برای علاقهمندان به هنر موسیقی فراهم کرد تا از تنوع و زیباییهای این هنر لذت ببرند و شبی بهیادماندنی را تجربه کنند. این رویداد، نمایانگر فرهنگ و هنر غنی استان گلستان بود که در قالب نغمهها و آوازها، به جهانیان معرفی شد.
و آن کودک ترکمنی، که هنوز دستانش را به سمت صحنه دراز کرده بود، در دلش آرزو کرد که روزی او هم بتواند با دوتارش، داستانهای قومش را برای جهانیان روایت کند. شاید روزی، نوبت او باشد تا روی این صحنه بایستد و نوایی از دل تاریخ را به گوش جهانیان برساند.