نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
موسیقی

انتقاد تند خشایار اعتمادی از بنیامین بهادری

منبع
ايرنا
بروزرسانی
انتقاد تند خشایار اعتمادی از بنیامین بهادری
ايرنا/ خواندن قطعه‌اي توسط بنيامين بهادري در يکي از برنامه‌هاي نوروزي جنجال‌برانگيز شد؛ تا جايي که ممکن است صاحبان اثر که خارج از ايرانند، از اين خواننده شکايت کنند. خشايار اعتمادي مي‌گويد هيچ رابطه‌اي با منفردزاده و شهيار قنبري ندارد، اما حق شکايت را به آنها مي‌دهد. نهم فروردين بود که بنيامين بهادري خواننده پاپ، مهمان برنامه «دورهمي» شد. او در اين برنامه قطعه معروف «بوي عيدي» يا همان «کودکانه» را اجرا کرد؛ قطعه‌اي که تقريباً هر ايراني آن را شنيده و از آن خاطره دارد. اما اشعار اين قطعه با اثري که شهيار قنبري سروده، زمين تا آسمان تفاوت داشت. تغيير واژه‌ها و جايگزين کردن واژگان سطحي موجب واکنش‌هاي منفي زيادي در فضاي مجازي شد و البته واکنش‌ها تنها به فضاي مجازي ختم نشد. بنيامين هيچ اجازه‌اي از شهيار قنبري براي وام گرفتن از شعرش نگرفته بود. قنبري در واکنش به اين اتفاق در فضاي مجازي نوشت: «آقاي بنيامين بهادري به شکل گستاخانه و بي‌شرمانه‌اي در متن ترانه دست مي‌برد و هر چه دم دست‌اش است را ول مي‌کند در متن ترانه: بوي لنگه کفش، بوي جارو، بوي دمپايي…» واکنش اسفنديار منفردزاده، آهنگساز اين قطعه هم در قالب اين جملات عنوان شد: «آقاي بنيامين، شما در دستبرد به آهنگ من و شعر شهيار قنبري بي‌شرمي کرده‌ايد … کار شما دستبرد و سرقت است و هيچ‌چيز ديگري نيست… يعني رواست که شما را سارق بنامم…». البته گفته مي‌شود اسفنديار منفردزاده قرار است از طريق مراجع قضايي اين ماجرا را پيگيري کند. از خشايار اعتمادي خواننده باسابقه پاپ درباره اين اتفاق پرسيديم. کار بسيار ناشايست خشايار اعتمادي خواننده موسيقي پاپ درباره خواندن قطعه کودکانه با تغييرات اعمال شده توسط بنيامين بهادري در برنامه دورهمي، به خبرنگار ما گفت: در ابتدا بايد بگويم که من راجع به اين خواننده اظهارنظر نمي‌کنم و نظري راجع به او ندارم. چون با آثارش خيلي خوب آشنايي ندارم و به آنها گوش نکرده‌ام. ولي درباره اين اتفاق بايد بگويم که اين کارِ بسيار ناشايستي است. به هرحال مردم با اين اثر، خاطرات بسياري دارند. حدود ۱۰ سال پيش از ايشان در جايي سؤال کردند که نظرت راجع به صداهاي خوانندگان مختلف چيست. راجع به من گفته بودند نظري راجع به صداهاي ژنريک، يعني صداهايي که مقلد هستند، ندارم. ايشان بدون اينکه شناختي از من داشته باشند اين مطلب را عنوان کرده‌ بودند در حالي که اصلاً در آن جايگاه نبودند. اولين چيز حفظ حرمت به پيشکسوتان است وي در ادامه افزود: اگر کسي به شهرت مي‌رسد بايد اولين چيز حفظ حرمت پيشکسوتانش باشد. ايشان ۱۰ سال بعد از من وارد اين حرفه شدند. من در آن زمان خيلي کوتاه آمدم و حرفي نزدم. اما شايد آن موقع بايد واکنشي نشان مي‌دادم و مي‌گفتم شما در جايگاهي نيستيد که بخواهيد در مورد آثار و صداي من اظهارنظر کنيد. اگر من در آن زمان اين برخورد را با او مي‌کردم، شايد به همين آهنگ‌هاي خودش اکتفا مي‌کردند و همان راه را ادامه مي‌دادند. کاش ايشان همان مسير را مي‌رفتند و اگر من آن روز نجابت به خرج نمي‌دادم و برخورد صحيحي با ايشان مي‌کردم، شايد ديگر به خودش اجازه نمي‌داد يک‌باره اسائه ادبي در کار پيشينه‌هاي موسيقي پاپ کند. موسيقي پاپ حدود ۱۵ تا ۲۰ سال بعد از انقلاب دچار يک سوءتفاهم شد و به دلايلي واقعاً خاموش شد و عده‌اي از جمله خود من، دوباره آن را راه‌اندازي کرديم؛ ولي اين دليل نمي‌شود که ما فراموش کنيم موسيقي پاپ پيشينه‌اي نزديک به ۷۰_۶۰سال در اين مملکت دارد و مؤلف‌هايي پيش از انقلاب در اين حوزه از موسيقي فعال بودند و آثار بسيار خوب و مانايي را ساختند. نبايد به‌عنوان ايراني، حقشان ضايع شود خواننده آلبوم «دلشوره» درباره شاعر و آهنگساز قطعه کودکانه بيان کرد: آقاي اسفنديار منفردزاده به هرحال به گردن موسيقي پاپ، موسيقي فيلم، ترانه و ... حق دارد. شهيار قنبري ترانه‌سراي بسيار بزرگ اين مملکت است. هرچند که ممکن است اختلاف سليقه يا اختلاف نگاه با مسئولان و تصميم‌گيرندگان داخل کشور داشته باشد، اما دليل نمي‌شود که وزن اينها را در حوزه ترانه يا شعر ناديده بگيريم و يک اثري را که در واقع مردم ايران ۵۰ سال با آن خاطره دارند و شعر بسيار زيبايي هم دارد، به اين شکل خوانده شود. شعري که از برق کفش جفت شده در گنجه‌ها يا از بوي ياس جانماز ترمه مادربزرگ صحبت مي‌کند،‌ به اين اندازه ريشه دارد. اما بعد شعر بسيار نازل و بي‌محتوا را روي همان ملودي مؤلف يعني آقاي اسفنديار منفردزاده استفاده مي‌کنند. چرا ما نبايد حقي براي اين افراد قائل باشيم؟ اين هنرمندان از وطنشان به هر دليلي دور هستند که البته من عمدتاً دليل آن را سوءتفاهم مي‌دانم. در حال حاضر هم در داخل کشور اين همه اختلاف سليقه و عقيده اجتماعي و سياسي وجود دارد، اما همه در کشورشان زندگي مي‌کنند. حال اين عزيزان به هر دليلي خارج از کشور هستند. آيا بايد به‌عنوان يک ايراني، حقشان ضايع شود؟ اتفاقي مشابه اين خواننده با شرح اتفاقي مشابه که برايش افتاده بود، در ادامه افزود: من کاري از تورج شعبانخاني خوانده بودم با عنوان ديگه ديره. بعد متوجه شدم ۱۰ خواننده ديگر آمدند و بدون اينکه از من اجازه بگيرند آن را اجرا کردند. کار از تورج شعبانخاني بود و من فکر مي‌کردم شايد خود تورج با اينکه کار را به من فروخته، با همان ملودي و شعر دوباره به شخص ديگري داده است. احترام نگه داشتم. اما من دستخط دارم. تمام کساني که اين اثر را خواندند و آن را در فضاي مجازي پخش کردند، آيا يکي از آنها از تورج نوشته‌اي دارد؟ من براي آن اثر هزينه کردم و امتياز مادي و معنوي‌اش را خريدم،‌ اما عده‌اي اين کار را کردند. به آنها حق مي‌دهم خشايار اعتمادي درباره لزوم حفظ اصالت برخي آثار عنوان کرد: يک اتفاق بسيار بدي که مي‌افتد اين است که اشعاري مانند مرغ سحر و ... نبايد تغيير کنند، بلکه بايد با همان اصالتشان باقي بمانند. اي کاش ايشان مي‌آمد و همان اثر را به همان شکل اجرا مي‌کرد. حال اگر هم بي‌اجازه بود، نهايتاً آنها مي‌گفتند چرا بدون اجازه اين اثر را بازخواني کرده‌اي؟ نه اينکه در ملودي، شعر و تنظيم شعر بدون کسب اجازه از مؤلف دست ببرد. من به‌شخصه تا به حال هيچ گفتمان و رابطه‌اي با آقاي منفردزاده و شهيار قنبري نداشته‌ام، به غير از اينکه هميشه از طفوليت، شنونده آثار اين عزيزان بوده‌ام. اما اين حق را به ايشان مي‌دهم که دلخور شوند و از حق تأليف خود دفاع کنند. چرا بنيامين آثار شاد خود را نمي‌خواند؟ خواننده قطعه منجي ضمن مهم دانستن حق مؤلف، به اسفنديار منفردزاده و شهريار قنبري حق داد و گفت: همين چند وقت پيش متوجه شدم که آقايي آهنگ طعنه من را که افشين يداللهي آن را سروده بود، خوانده، از او پرسيدم که چرا اين کار را کرده‌اي؟ گفت من شعر را از برادرش خريده‌ام. من هم با برادر مرحوم يداللهي تماس گرفتم، ايشان از من عذرخواهي کرد و گفت که پول آن آقا را پس‌ مي‌دهم. اما من ممانعت کردم و گفتم که از اين به بعد دقت بيشتري کنند. اين آثار گاهي با همدلي و همکاري يکديگر ساخته مي‌شود. يعني وقتي من و افشين يداللهي براي اين اثر نشستيم، حس‌هايمان با يکديگر تلفيق شده است يا اگر اثر کودکانه ساخته شده است، با احساس سه انسان يعني مرحوم فرهاد مهراد، شهيار قنبري و اسفنديار منفردزاده، و در نهايت به قطعه کودکانه تبديل شده است. خب طبيعي است اگر کسي بيايد و آن را تغيير دهد مؤلفان ناراحت شوند. اين يعني حذف کردن اثر يک نفر. تصور کنيد شخصي آثار آقايان فرشچيان و آغداشلو را با تغييرات بسيار سطحي‌ و مبتذل با نام خود در رسانه ملي ارائه دهد. اصلاً اگر کودکانه اثر بسيار خوبي است، چرا خود اثر را پخش نمي‌کنند. در ضمن آقاي بنيامين آثار شاد بسيار دارد مثل ديوار، ساعت، باغچه، اينها را چرا نمي‌خواند؟ چرا چنين اثري را به اين شکل مي‌خواند؟ در کل بايد بگويم به مؤلف‌هاي اين کار حق دلخوري، پيگيري و شکايت را مي‌دهم.
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد