نماد آخرین خبر

نقدی بر صحبت‌های تازه احمدی نژاد در مورد موسیقی

منبع
خبرآنلاين
بروزرسانی
نقدی بر صحبت‌های تازه احمدی نژاد در مورد موسیقی
خبرآنلاين/ رئيس دولت نهم و دهم به‌تازگي جلوي دوربين نشست تا از هنر موسيقي سخن بگويد. هنري که در رياست‌جمهوري هشت ساله او دوران خوبي را نديد؛ از محدوديت موسيقي بانوان گرفته تا لغو کنسرت‌ها و محروميت هنرمندان. محمود احمدي‌نژاد که متخصص فرار از پاسخ سرراست به پرسش‌ها است، با استفاده از جملات «من يادم نمي‌آيد» و «سازمان‌هاي غيررسمي» از پاسخ‌گويي طفره مي‌رود، اما از نقش خود براي برطرف کردن محدوديت‌ها و ممنوعيت‌هاي هنرمندان لس‌آنجلسي مي‌گويد: «با دسته ‌ندي هنرمندان با عناوين داخلي و لس‌آنجلسي مخالفم» اما فراموش کرده همان زمان معاون هنري وقت وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، خبر مجوز به حبيب را تکذيب کرده بود. حميد شاه‌آبادي سال ۱۳۹۱ اعلام کرد: «خواننده‌اي که به ايران بازگشته از وزارت ارشاد مجوزي ندارد و آنچه گفته و شنيده شده شايعه است.» هيچ هنرمندي انتخاب نمي‌کند که ممنوع‌الفعاليت شود. از بهرام بيضايي که در همان ‌سال‌ها مهاجرت کرد تا محمدرضا شجريان که هرگز اجازه اجراي صحنه‌اي نيافت و حسرت خواندنش در وطني که به گفته احمدي‌نژاد حق انتخاب هر انساني است، هم بر دل خودش ماند و هم بر دل مشتاقان و دوست‌دارانش. کورش يغمايي هم در دوران همين کسي ممنوع الفعاليت شد که محدوديت‌هاي حاصل سياست‌هاي دولت خود را اين‌گونه توجيه مي‌کند: «بايکوت من هم در دوران خودم اتفاق افتاد.» رئيس دولت نهم، در حالي‌که به قطعه «تفنگت را زمين بگذار» با صداي محمدرضا شجريان‌ گوش مي‌داد و با آن زمزمه مي‌کرد، گفت «موسيقي تفنگت را زمين بگذار، آرمان من است. آرزو دارم همه کارخانه‌هاي اسلحه‌سازي بسته شوند.» درست است که فراموشي خاصيت انسان است و او هم دوست دارد فراموش کند که اين قطعه در مقطع کدام دولت ساخته شده است، اما شايد مردم به اندازه او فراموشکاري را دوست نداشته باشند. احمدي‌نژاد ترفند سؤال در برابر سؤال را پيش مي‌گيرد تا بتواند از پاسخ دادن طفره برود. او در پاسخ به چرايي مجوز ندادن به خوانندگي زنان، مي‌پرسد: «مگر قانوني داريم براي ممنوعيت خوانندگي زنان؟» زماني که مشکل فقهي را از گفت‌وگو کننده مي‌شنود با اطمينان مي‌گويد که «پس قانون نيست». اما گفت‌وگو کننده که انگار مانند او فراموشکار است نمي‌پرسد که مسئول اجراي قانون کيست و چه نقشي در اين قضيه دارد؟ که در اسفند ۱۳۸۸ اجراي کنسرت گروه همنوازان حصار در تبريز به دليل حضور دو نوازنده زن چرا لغو شد؟ مسأله‌اي که از سوي احمدي، مدير کل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان شرقي، اين‌گونه توجيه شد: «وزير ارشاد اين بخش را به عهده مديران کل گذاشته است و گفته گروه مهم نيست و ما تشخيص مي‌دهيم، به هرحال هر استان براي خودش حال و هوايي دارد.» لغو کنسرت‌ها از اوايل سال ۱۳۹۱ شروع شد و همان زمان رسانه‌ها از آن به عنوان لغو زنجيره‌اي ياد کردند. رويه‌اي که سال‌هاي اوليه دولت حسن روحاني نيز ادامه داشت اما فرق اين دولت با آن دولت اين است که در دولت نهم و دهم از اين لغوها حمايت شد، در حالي‌که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دولت يازدهم و دوازدهم به دفاع از مجوزها به‌پا خاست. احمدي‌نژاد در اين گفت‌وگو ادعاي مقابله با لغو کنسرت ‌ها را دارد. در حالي‌که در آن دولت در مورد لغو کنسرت همايون شجريان در سال ۱۳۹۱ نه تنها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را مرجع مجوز ندانستند، بلکه اعلام کردند: «هر يک از استان‌ها شوراي فرهنگ عمومي دارد که داراي اختيارات قانوني است و اگر در شرايطي تشخيص دهد که برنامه‌اي بايد لغو شود، اين اختيار را دارد.» احمدي‌ن‍ژاد در گفت‌وگوي جديد خود از لغو کنسرت گروه خارجي سخن مي‌گويد؛ کنسرتي که به ادعاي خودش دستور لغو به اسم او تمام شده بود. کنسرت گروه خارجي «دبو» دو ساعت مانده به اجرا به دستور وزير انتخابي خود او لغو شد. همان زمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اعلام کرد: «مشخصات اوليه‌اي که داده بودند درباره يک گروه اندونزيايي بود، ولي هنگام اجرا، بيشتر نوازندگان امريکايي بودند و در کل مشخصات ثانويه با مشخصات اوليه‌اي که داده شده بود، تطبيق نداشت.» محمدحسين صفارهرندي در جايگاه وزير انتخابي احمدي‌نژاد از عمل مديرکل وقت دفتر موسيقي دفاع کرد و حالا رئيس همان دولت از دلجويي از اين هنرمندان سخن مي‌گويد و مي‌خواهد همه فراموش کنند که وزرايش دستورات او را اجرا مي‌کردند. سخن درباره ادعاهاي عجيب اين رئيس‌جمهور سابق بسيار است اما مشکل اصلي اين گفت‌وگو چالشي نبودن آن است. شايد دليل اينکه خبرنگار احمدي‌نژاد را به چالش نمي‌کشد و اجازه مي‌دهد او يک گفت‌وگوي‌ رسانه‌اي را به تريبون تبليغاتي خودش تبديل کند، اين باشد که مشاوران احمدي‌نژاد، دو ماه در حال تدوين و تعديل اين گفت‌وگو بودند، شاهد آن‌که احمدي‌نژاد در جايي از گفت‌وگو اشاره مي‌کند که «ماه رمضان است.» شايد در نتيجه همين حذف‌ها و سانسورها است که گفت‌وگو بيشتر به کليپ‌هاي انتخاباتي شبيه شده است. خاصه آن‌که در نهايت، شعار تبليغاتي خود را تکرار مي‌کند: «بهار حقيقي که بيايد زندگي آن‌طوري مي‌شود.» بايد گفت در زمان دولت او هنر طوري بود که شايد هنرمندان آرزو مي‌کنند ديگر «آن‌طوري» نشود.