نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
موسیقی

عبدالجبار کاکایی: برخوردها با موسیقی نابرادرانه بوده/ شاید کرونا یک فرصت باشد

منبع
بروزرسانی

موسيقي فارس/ در روزهايي که کوچه پس‌کوچه‌ هاي موسيقي کشورمان سوت و کور است تصميم گرفتيم با يکي از ترانه‌سرايان هميشه اميدوار کشورمان به گفتگو بنشينيم. هرچند که به دليل محدوديت‌هاي ناشي از فاصله گذاري اجتماعي مجبور هستيم به صورت تلفني مصاحبه ها را صورت دهيم اما “عبدالجبار کاکايي” با حوصله و متانت هميشگي از حس و حالش در روزهاي کرونازده گفت و اين که دو کتاب در طي اين دوران نوشته که به زودي منتشر خواهند شد.کاکايي معتقد است کرونا ممکن است براي جامعه ايراني يک فرصت باشد تا نواقص رفتاري و اجتماعي خود را برطرف کند، او حتي کرونا را براي اهالي موسيقي هم يک فرصت مي بيند و هنرمندان به انزوا رفته اين حوزه را به توليد آثار جديد تشويق مي کند. در ادامه گفتگوي اختصاصي موسيقي فارس با عبدالجبار کاکايي، شاعر و ترانه سراي ايراني را مي خوانيد؛

جناب کاکايي لطفا از حال و روز خودتان در روزهاي کرونازده بگوييد. آيا با محدوديت هاي اجتماعي کنار آمده ايد؟ حقيقتش اين است که سبک زندگي ها را تغيير داده و ما هم مثل اغلب مردم سعي در رعايت فاصله گذاري اجتماعي و استفاده از ماسک داريم و محدودتر شده ايم، البته اوايل سخت‌تر بود اما حالا کمي عادت کرده ايم. به نظر مي رسد که بايد با پديده کرونا هم کنار آمد ولي قطعا تاثيرات اجتماعي گسترده اي در بين مردم ايران و جهان خواهد داشت. هرچند فکر مي‌کنم بخشي از اين تحولات براي جامعه ما لازم بود، قديم به شوخي يک خاطره اي نقل مي‌کرديم از محتاط بودن انگليسي ها؛ ما با يکي از دوستان سفري به هند داشتيم و خب مي‌دانيد که هند براي دوره‌اي طولاني مستعمره انگلستان بوده و مردم اين کشور نيز بسيار تحت تاثير فرهنگ انگليسي ها قرار گرفته اند، از همين روي ما با آسانسورهايي که مواجه مي شديم غالبا دريچه اي براي خروج اضطراري نيز داشتند که در شرايطي که آسانسور گير کرد يا به هر دليلي خراب شد، افراد بتوانند از آن دريچه ها خارج شوند، اين دوست عزيز ما بالاخره طاقت نياورد و گفت: “اين هم يک نمونه از احتياطات مزخرف انگليسي است.” مقصودم از تعريف اين خاطره، اشاره به مقاومت ما ايراني‌ها نسبت به رفتارهاي اصولي بود، آخرين نمونه اين عدم رعايت‌ها نيز همين آتش سوزي در کلينيک “سينا اطهر” بود که متاسفانه موجب از دست رفتن تعداد زيادي از هم‌وطنان عزيزمان شد. اين اتفاقات ناگوار به ما هشدار مي دهد که بايد زندگي‌مان را بر پايه يک نزاکت و قانوني بنا کنيم که دچار اين مصيبت‌ها نشويم. به نظر من، بحران کرونا از اين جهت براي ما يک فرصت است تا بتوانيم بخشي از اشتباهات و ايراداتمان را از نو بازسازي کنيم، ولي خب اين محدوديت در ديدار عزيزان بسيار آزار دهنده است اما واقعا چاره اي نيست و بايد صبور باشيم و سعي کنيم همان ايرادات رفتاري خودمان را تصحيح کنيم.

آيا اين اوضاع و احوال که کرونا باعثش بوده تاثيري هم روي زندگي شخصي و يا حرفه اي يک شاعر يا ترانه‌سرا داشته؟ آيا اگر همين فردا کرونا تمام شود، يک شاعر همان فردي خواهد بود که پيش از کرونا بوده؟ نه غيرممکن است که تغييري نداشته باشد، خصوصا بخشي که به عواطف و احساسات يک شاعر برمي‌گردد حتما دستخوش تغيير خواهد شد اما اگر از جهت معيشتي مي پرسيد فکر نمي‌کنم چندان تغييري داشته باشد، خودم به شخصه بسيار علاقه دارم که يادداشت بنويسم و گاهي ترانه هم مي‌نويسم، جالب است بگويم که همين حالا يک کتاب در دست چاپ دارم و يک کتاب ديگري را در حال نوشتن هستم که غالبا با مضامين اجتماعي و فرهنگي است. حقيقتش اين است که کرونا تاثير چنداني روي کار من نداشته، حتي فرصت بيشتري هم در اختيارم گذاشته تا بتوانم بيشتر بنويسم و بيشتر بخوانم.

عناوين اين دو جلد کتاب را مي توانم بپرسم؟ يکي از اين دو “لگدکوب خيال” نام دارد که يک تعبيري از مولانا است که مي فرمايد؛ «جان همه روز از لگدکوب خيال / وز زيان و سود، وز خوف زوال‌‌». منتها ممکن است نامش تغيير کند چون يادداشت‌هاي ديگري هم نوشته ام که قصد دارم به اين مجموعه اضافه کنم، از همين رو شايد نام نهايي تغيير کند. اما کتاب ديگري هم در دست چاپ دارم تحت عنوان “کشته هاي بي‌طرف” که انتشارات دالاهو به زودي منتشر خواهد کرد که ترانه ها و اشعار جديدي از من را شامل مي شود.

آيا به غير از کتاب، شاهد انتشار اثر ديگري از شما هم خواهيم بود؟ اتفاقا همين ديروز قطعه جديدي به نام “مادر” با صداي آقاي رضا صادقي منتشر شد که ترانه اش را سروده بودم و جالب اينجاست که اين کار را پيش از کرونا آماده کرده بودم اما به دليل سيستم پخش شرکتي که طرف قرارداد آقاي صادقي است با تاخير منتشر شد. به اعتقاد خودم شعر خوبي است، فقط به يک دکلمه نياز داشت. معمولا نمي‌گويم ترانه هاي خوبي سروده ام اما چون اين يک مورد براي موجود مقدسي مثل مادر بود بسيار سعي کردم ترانه رواني باشد و از نتيجه اش هم رضايت دارم. آقاي دکتر چراغعلي هم آهنگ بسيار دلنشيني روي ترانه گذاشتند.

پس با اين اوصاف مي توان گفت که در سرودن اين قطعه علايق و انگيزه هاي شخصي‌تان هم دخيل بود. بله من ترانه‌هاي مادرانه‌ زيادي سروده‌ام و به دليل ارادت و علاقه‌ام نسبت به مادرم، طبيعتا انگيزه بالايي هم براي توليد آثار در اين زمينه دارم. البته اين کار سفارش شرکت “ويتانا” -همان بيسکوئيت مادر- بود ولي چون علاقه شخصي هم داشتم به موضوع مادر، شعر را سرودم و به دکتر چراغعلي دادم، ايشان هم زحمت آهنگسازي اثر را کشيدند. آهنگ که آماده شد گفتم چه کسي بخواند؟ دکتر چراغعلي هم آقاي صادقي را پيشنهاد کردند و خوشبختانه بسيار خوب هم اجرا شد.

پيش از اين کار، قطعات ديگري هم از شما در ايام کرونا شنيده بوديم. بله ترانه اي براي آقاي حجت اشرف زاده سروده بودم که تحت عنوان “سفره مهرباني” منتشر شد، تيتراژ سريال “ما ايراني‌ها” که با صداي آقاي بهمني اجرا شد نيز از آثار من بود.

آيا در روزهاي آينده قطعه ديگري از شما اجرا خواهد شد؟ با چند نفر مشغول همکاري هستيم اما هنوز هيچکدام به مرحله نهايي نرسيده است.

جناب کاکايي بحران کرونا بر زندگي و معاش اهالي موسيقي ضربات بسيار گسترده اي وارد کرده و طبعا توليدات موسيقايي نيز بسيار کم شده است. آيا از وضعيت معيشتي شعرا و ترانه‌سراهايي که در حوزه موسيقي فعال هستند اطلاع داريد؟ بله با کمال تاسف دوستاني که با من در ارتباط هستند و خصوصا در مارکت موسيقي استيجي فعال هستند به شدت در مضيقه قرار دارند. اما اميدوارم با وجود تعطيلي کنسرت‌ها، توليد آلبوم‌ها دوباره فعال شود تا آن نوع موسيقي درست و درماني که ميل به ماندگاري دارد و تابع مسائل زيبايي شناختي است، دوباره پا بگيرد. شايد اين فرصت خوبي باشد براي خواننده هايي که در پي توفان سهمگين موسيقي هاي استيجي به انزوا رفته اند، مجددا به صحنه بازگردند. اگر چنين شود، طيفي از ترانه‌سراهاي خوب دوباره جان مي گيرند، شايد از اين جهت هم کرونا يک فرصتي ايجاد کرده باشد.

ولي فکر مي کنيد چنين اتفاقي خواهد افتاد؟ تهيه کنندگان هزينه توليد و نشر آلبوم را براي گرم کردن بازار کنسرت ها متحمل مي شدند. متاسفانه هيچکس براي توليد موسيقي ماندگار و باکيفيت انگيزه اي ندارد. بله درست است، فقط خدا کند بخش‌هاي صنعتي و توليدي کشور دغدغه اين مساله را پيدا کنند، البته متاسفانه شرايط کشور هم جوري نيست که بتوان چندان به اين مساله اميدوار بود. وزارت ارشاد هم نه توان مديريت موسيقي و نه انگيزه آن را ندارد، از روز اول رفتار نابرادرانه‌اي با موسيقي داشته ايم. فقط بايد اميدوار بود بخش خصوصي وارد اين کارزار شود، مثل همين شرکت “ويتانا” که کار متفاوتي هم ارائه شد، حتي با کارهاي اخير آقاي صادقي هم تفاوت زيادي داشت و تنوع خوبي هم ايجاد کرد.