گفتوگو با آهنگساز «خونه مادربزرگه» و «آقای حکایتی»

ايسنا/ بهرام دهقانيار که ساخت موسيقي مجموعه هايي چون «زير گنبد کبود»، «خونه مادربزرگه» و «شهر موشها» را در کارنامه دارد، براي افت موسيقي برنامه هاي کودک دلايلي چون «افزايش تعداد کانالهاي تلويزيوني»، «کمبود بودجه» و «نداشتن شناخت کافي تهيه کنندگان از کار کودک» را برمي شمارد و اينکه سازندگان برنامه ها با آهنگسازهايي همکاري ميکنند که دستمزد کمتري دريافت کرده و تجربه و حتي انگيزه لازم براي توليد آثار کودک را ندارند.
کودکان به عنوان سرمايههاي ملي يک کشور، لازم است در برنامه ريزي ها و برنامه سازي ها در صدر قرار داده شوند و در اين مسير يکي از سازمانهايي که نقشي عمده و اساسي دارد، قطعا صداوسيماست.
زماني در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ برنامه هاي کودک تلويزيون با بهره گيري از مجرب ترين سرمايه هاي فرهنگ و هنر، در زمره بهترين ها بودند؛ به نحوي که حتي بسياري از بزرگترها را هم پاي گيرنده ها مي نشاندند. کودکان آن روزها که پدر و مادرهاي اين روزها هستند، هنوز ترانه ها و موسيقي هاي آن دوران را حفظ اند و زمزمه مي کنند.
با پايان دهه ۷۰ ، کمتر شاهد ساخت برنامههاي جذاب و مفيد براي کودکان بوديم؛ به گونهاي که کودکان دهه هاي ۸۰ و ۹۰ بيشتر از طريق فيلمها و برنامههايي سرگرم و آموزش داده مي شدند که از کشورهاي ديگر خريداري شده بودند. امروزه خيلي کمتر اتفاق ميافتد که موسيقي يک برنامه در حوزه کودک آنقدر جذاب باشد که کودکان تا سالها آن ملودي و ترانه را به خاطر بسپارند.
دهقانيار که موسيقي متن آثاري ماندگار همچون «زير گنبد کبود»، «خونه مادربزرگه»، قسمت دوم فيلم سينمايي «شهر موشها»، «قصههاي تابه تا» و اخيرا «قاصدکها» را ساخته است، درباره علت جذاب نبود آثار موسيقايي حوزه کودکان، کاهش ساخت آثار موسيقايي با کيفيت براي کودکان و راه حل بهبود اين وضعيت مطالبي را عنوان کرده است.
اين آهنگساز ميگويد: اثر نمايشي که توليد و سپس ديده شود، در عين حال که جذابيتهاي تصويري مورد نياز را دارا باشد و توسط کادر حرفهاي ساخته شده باشد، طبيعتا براي ساخت موسيقي به آهنگسازي نياز دارد که به کار خود آگاه باشد. البته کار بلد بودن تنها به اين معنا نيست که فرد تحصيلات خيلي خوبي در حوزه مورد نظر داشته باشد؛ بلکه به اين معنا است که آهنگساز بتواند در ساخت اثر، استعداد دروني آهنگسازي و ملودي سازي ژانر کودک را به اجرا درآورد. البته بايد در نظر بگيريم که در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ تعداد کانالهاي تلويزيون، بسيار کمتر از امروز بود و توليدکنندگان و تهيه کنندگان از افرادي دعوت ميکردند که حقيقتا کار خود را بلد، صاحب نظر و بااستعداد بودند.
او ادامه ميدهد: زماني که تعداد کانالهاي تلويزيون و ساعات پخش افزايش يافت، مسوولان شبکههاي تلويزيوني مجبور شدند که برنامههاي شبکهها را به طريقي پر کنند؛ به همين دليل ناخودآگاه سطح کيفي آثار تنزل پيدا کرد. از طرفي گاهي به دليل کمبود بودجه، تهيه کنندگان مجبور هستند با هزينه پايين از افرادي که تجربه کمتري دارند و يا در جست و جوي کار هستند، دعوت به همکاري کنند؛ زيرا طبيعتا افراد حرفهاي دستمزد بالاتري مي گيرند.
دهقانيار بيان ميکند که «امروزه به علت تورم اقتصادي، آهنگسازاني که تجربه کمتري دارند و دستمزد پايين دريافت ميکنند، بايد حداقل ۱۰ پروژه را به انجام برسانند تا بتوانند زندگي خود را در طول يک سال با آن درآمد سپري کنند. همچنين برخي از آهنگسازان که درآمد کمتري طلب ميکنند شايد مجبور شوند در يک سال ۱۰۰ پروژه انجام دهند تا خرج زندگي خود را دربياوردند. در نهايت چنين حالتي ميتواند در کيفيت کاري آهنگساز تأثيرگذار باشد.»
او تأکيد ميکند: در شرايط اقتصادي کنوني که تهيه کنندگان حاضر به پرداخت مبلغ بالا به آهنگسازان حرفهاي نيستند، کمتر پيش ميآيد که افراد حرفهاي حاضر به شرکت در پروژههاي تلويزيوني شوند. در نتيجه از آنجا که هر فردي از پس ساخت ملودي برنميآيد و اين کار نياز به صرف زمان دارد، وقتي که برخي افراد ميخواهند در يک بازه زماني کوتاه پروژههاي آهنگسازي زيادي را به انجام برسانند، کارشان داراي ارزش و جذابيت نخواهد بود.
اين آهنگساز در ادامه تأييد ميکند که يکي از الزامات ساخت موسيقي در حوزه کودک، مطالعه روانشناسي کودک و علاقه به کار در اين حوزه است.
دهقانيار در همين راستا اظهار ميکند: پيشتر آهنگسازي را در يک پروژه حوزه کودک ديدهام که به گفته خود او رشته تحصيلي اش مهندسي بود و تنها دو سال گيتار نواخته بود، ولي چون امکان کسب درآمد در رشته خود را نداشت، به سراغ آهنگسازي آمده بود. از طرفي اين فرد از کار کودک بيزار بود ولي از آنجايي که دستمزد پاييني را قبول ميکرد، تهيه کننده به او قول پروژههاي بيشتري داده بود و آهنگساز نيز انجام کار را پذيرفته بود.
او تصريح ميکند: امروزه تعداد چشمگيري از آهنگسازاني که براي حوزه کودک موسيقي ميسازند، تحصيلاتي در حوزه موسيقي ندارند، علاقهاي به آهنگسازي در ژانر کودک ندارند، مهارت لازم و تجربه کافي در اين حوزه ندارند، تجربه شنيداري موسيقي خوب آنها پايين است و خوراک ذهني بسياري از آنها موسيقيهاي دست چندمي است که از خارج از ايران ميشنوند و اکنون ميخواهند همان را در قالب ايراني و ترانههاي کودک ارائه دهند.
راه حل بهبود وضعيت موسيقي کودک؟
در ادامه از اين آهنگساز سوال ميکنيم که صدا و سيما و يا توليدکنندگان آثار کودک بايد چه رويه اي را در پيش بگيرند که براي کودک موسيقيهاي خوب ساخته شود؟ اظهار ميکند: صداوسيما بايد از افرادي که رزومه کار کودک دارند دعوت کند، کلاسهايي براي آموزش افراد با استفاده از تجربيات آهنگسازان ژانر کودک برگزار کند، استعداديابي کند و تهيه کنندگاني که آثار کودک توليد ميکنند بايد موسيقي کودک را بشناسند.
او ادامه ميدهد: زماني که بحث از موسيقي کودک ميشود، يک بخش از آن موسيقي بي کلام و بخشي از آن با کلام است. در نتيجه بايد از ترانه سراهايي استفاده شود که بتوانند کار کودک را به خوبي انجام دهند و در نهايت بودجه کافي در اختيار توليدکنندگان قرار داده شود.
تجربه ساخت موسيقي «آقاي حکايتي»
در بخش ديگري از اين مصاحبه از خالق موسيقي مجموعه «زير گنبد کبود» درباره حضورش در همين مجموعه سوال ميکنيم.
پاسخ ميدهد: در مجموعه «خونه مادربزرگه» با آقاي بهرام شاه محمدلو آشنا شدم که ايشان به عنوان عروسک گردان و صداپيشه نقش مخمل را بازي ميکرد. سپس او براي آهنگسازي موسيقي پروژه «زير گنبد کبود» از من دعوت کرد.
او درباره ساخت موسيقي اين برنامه کودک بيان ميکند: بر اساس روشهاي علمي توليد موسيقي فيلم، شخصا هر بار که موسيقي يک اثر را ميسازم با کارگردان وقت ميگذارم که بتوانم تکيه گاههاي هنري اثر را از کارگردان جذب کنم. البته معتقدم اين مرحله براي اکثر افرادي که به صورت تخصصي در اين حوزه فعاليت ميکنند، نخستين قدم است. درواقع آنها پيش از اينکه اولين نت کار را بنويسند، داستان را مطالعه ميکنند، فيلم نامه را ميخوانند و اگر فيلم برداري شده باشد، سکانسهايي از فيلم را ميبينند. همچنين اگر کار، ترانه داشته باشد، جلساتي را با کارگردان حول محور ساخت موسيقي باتوجه به ترانه، برگزار ميکنند. پس از آن يک طرح اوليه با توجه به نظر کارگردان ارائه ميدهند و زماني که فرم اوليه کار شکل گرفت، کار را در استوديو مرحله به مرحله تکميل ميکنند.
زير گنبد کبود (آقاي حکايتي)
اين آهنگساز در پايان صحبتهايش يادآور مي شود: به خاطر دارم که موسيقي سري اول پروژه آقاي حکايتي در صداوسيما ضبط شد. آقاي شاه محمدلو در زمان ضبط مرحلهاي تمهاي موسيقي پروژه سر ضبط ميآمدند و کل مراحل توليد همراه من بودند. تا اينکه رسيديم به روزي که قصد ضبط ترانه را با گروه کُر داشتيم. خوانندگان کروه کر در صدا و سيما فعاليت ميکردند که به ياد دارم چهار آقا و چهار خانم دعوت مرا پذيرفتند و براي تيتراژ کار از آقاي حميد غلام علي دعوت کردم.