

آخرين خبر/ شعر آهنگ شيدايي از بابک جهانبخش
در رهت جان بدهم پا به خطرها بنهم از سر و سامان برهم لب تر کن
به همان شيوه که با ناز رساندي تو بيا و آتشه قلبه مرا بيشتر کن
عاشقت هستمو اين عشق گرفت عالم را از تو دارم همه خوشبختي و اقبالم را
به کدام شيوه به تو شرح دهم حالم را تو که هر ثانيه تحويل کني سال ام را
آنقدر عاشقت هستم که حواسم پرت است
به تو جان ميدهم اين قيد بدونه شرط است غير تو هيچ کسي پيله ي من را نشکست
غير تو هيچ کسي دور من انگاري نيست
غير تو در تن من حسه دگر جاري نيست تو خودت خوبي وگرنه به تو اصراري نيست
من که بيمار توام عاشقو شيداي توام از منه خسته پرستاري کن
هر دعايي بکنم حاجت دلخواه تويي اي همه کاره ي قلبم آمدم کاري کن
عاشقت هستمو اين عشق گرفت عالم را از تو دارم همه خوشبختي و اقبالم را
به کدام شيوه به تو شرح دهم حالم را تو که هر ثانيه تحويل کني سال ام را
آنقدر عاشقت هستم که حواسم پرت است
به تو جان ميدهم اين قيد بدونه شرط است غير تو هيچ کسي پيله ي من را نشکست
غير تو هيچ کسي دور من انگاري نيست
غير تو در تن من حسه دگر جاري نيست تو خودت خوبي وگرنه به تو اصراري نيست